• امروز : یکشنبه - ۹ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 28 April - 2024
کل اخبار 6240اخبار امروز 0

صدای حوزه امروز

مَدرس‌های بی‌استاد؛ مدرسه‌ یا خوابگاه؟ شهیدانه خوی؛ نمونه ای از گروه های کوچک مردمی در عرصه جهاد فرهنگی روایت نگاری از یک نماز بهاری آقای سروش محلاتی! تحریک گسل قم ـ نجف؛ به چه قیمت و هدفی؟! دیدگاه آیت الله فاضل نسبت به ماجرای درمانگاه قم و طلبه ای که فیلم خرید ماشینش منتشر شد و ماجرای چای دبش! اگر فهم درستی از گزاره های دینی ندارید، لااقل ساکت بمانید! گفتگو با امام جماعت مسجد ۲۴ ساعته دهکده المپیک تهران / بهترین منصب در کره زمین امامت مسجد است! پاسخ معاون تبلیغ حوزه به دغدغه های مبلغان فضای مجازی؛ لزوم افزایش حمایت از مبلغین و خروج از پراکنده کاری ها دهمین جشنواره هنر آسمانی حوزه علمیه با محوریت تبلیغ نوین، هوش مصنوعی! پیام تقدیر و تشکر انجمن اساتید انقلابی سطوح عالی حوزه علمیه قم انتخابات چقدر ارتباط به اسلام و امام زمان (عج) دارد؟! امام محله‌ای که مسجد محوری در امور را به معنای واقعی دنبال می‌کند/ تشکیل گروههای سرود ویژه نوجوانان در مسیر جریان سازی جنس محتوای نامه های پیامبر(ص) به سران کشورها: تبلیغ با چاشنی عزت و تهدید! لزوم جدیت در مقابله مدبرانه با پدیده کشف حجاب

17
صمیمانه با حجت الاسلام کاشانی؛

راهکاری که خود منشاء اختلافات جدی است!

  • کد خبر : 44079
  • 30 مرداد 1402 - 12:22
راهکاری که خود منشاء اختلافات جدی است!
اخیرا کلیپی از یک سخنرانی شما، در فضای مجازی بازنشر می‌شود که زیر آن نوشته شده: «این‌طوری خیلی از اختلافات حل می‌شود!» کلیپی که به نظر می‌رسد خودش منشأ اختلافات جدی است. از آن‌جایی‌که در پایان همین کلیپ، از مخالفت دلسوزانه و مستدل با سخنان خود استقبال کرده و قول بررسی آن را داده‌اید، احتراما چند نکته را متذکر می‌شوم.

به گزارش خبرنگار صدای حوزه، حجت الاسلام سید محمدحسین دعائی استاد سطوح عالی حوزه علمیه مشهد طی یادداشتی صمیمانه خطاب به حجت الاسلام حامد کاشانی، نکاتی را پیرامون اظهارات اخیر ایشان مورد مداقه و بررسی قرار دادند که در ادامه می خوانیم:

راهکاری که خود منشاء اختلافات جدی است!

بسم الله الرحمن الرحیم
حضور محترم برادر بزرگوار و خطیب ارجمند، جناب حجه الاسلام کاشانی
سلام علیکم
اخیرا کلیپی از یک سخنرانی شما، در فضای مجازی بازنشر می‌شود که زیر آن نوشته شده: «این‌طوری خیلی از اختلافات حل می‌شود!» کلیپی که به نظر می‌رسد خودش منشأ اختلافات جدی است.

از آن‌جایی‌که در پایان همین کلیپ، از مخالفت دلسوزانه و مستدل با سخنان خود استقبال کرده و قول بررسی آن را داده‌اید، احتراما چند نکته را متذکر می‌شوم:

به نظر می‌رسد دغدغۀ اصلی حضرتعالی ـ که کاملا موجه و به‌جا هم هست ـ دغدغه‌ای است که بابت رواداری و سعۀ صدر، به‌رسمیت‌شناختن تشخیص‌های تخصصی، دوری از جوزدگی، عادت به تفکر و تحقیق، ضابطه‌مندی در اظهارنظرها، متانت در موضع‌گیری‌ها، احتیاط در قضاوت‌ها، تلاش حداکثری برای حفظ آبروی افراد، خودداری از نیت‌خوانی، اهتمام به گفتگو در فضای اختلاف نظر و نهایتا حفظ وحدت در جامعۀ اسلامی دارید. اما متأسفانه مطالبی که در راستای رفع این دغدغه بیان داشته‌اید، لااقل در بعضی از موارد قابل خدشه است.

اگر درست متوجه شده باشم، لبّ فرمایش شما از این قرار است:

• در عصر غیبت ـ که حق محض، مخفی است ـ هرکسی باید خودش اهل تحقیق بوده و بر اساس حجت عمل کند.
• بر همین اساس، در اصول می‌توان توقع توافق داشت؛ اما در جزئیات، باید تکثرها و اختلاف سلیقه‌ها را به رسمیت شناخت.
• به عبارت دیگر، نه می‌توان درباره دیگران موضع گرفت؛ نه می‌توان از دیگران درخواست موضع‌گیری کرد؛ نه می‌توان با دیگران دعوای معرفتی داشت؛ نه می‌توان به‌دنبال همفکرکردن دیگران با خود بود؛ و نه می‌توان به دیگران نسبت بی‌انصافی داد.
• بلکه باید دیگران را تحمل کرد و نهایتا با آن‌ها به گفتگو پرداخت.
• حل اختلافات و آشکار‌شدن نیّات هم می‌ماند برای قیامت.

جناب آقای کاشانی!
هرکس اندک آشنایی با فضای فکری و فرهنگی دنیای معاصر داشته باشد، با شنیدن این سخنان، یاد اندیشۀ مسموم «پلورالیسم» و انگارۀ سخیف «عصر حیرت» می‌افتد؛ خصوصا آن‌جایی‌که با تأکید بر خفاء حق محض در عصر غیبت، فقط توافق بر سر اصول را ممکن دانسته و در جزئیات، دم از تکثرگرایی می‌زنید. به عبارت دیگر، اگرچه در لابه‌لای مطالب خود، گاه از اموری مثل دیدگاه حاکم شرع، مرجع تقلید یا قاضی، به‌عنوان معیار حق یاد می‌کنید، اما خروجی سخنتان ـ ولو به‌شکل ناخواسته ـ چیزی جز «نفی حق واحد» و «اثبات تکثرگرایی معرفتی» نیست. به‌علاوه آن‌که پیشنهاد شما، به دو آفت «ابهام» و «ناکارآمدی» نیز مبتلاست:
به‌راستی مراد از «اصول» ـ که به‌فرمودۀ شما، فقط توافق بر سر آن‌ها ممکن است ـ یا منظور از «جزئیات» ـ که آن‌ها را سلیقه‌ای دانسته‌اید ـ چیست؟ آیا منظور، اصول اعتقادی، مثل اساس توحید و ولایت است؟ اگر منظور این است، آیا در همان اساس توحید و ولایت، هیچ اختلاف نظری وجود ندارد؟ اصلا فرض می‌کنیم یک اصل مورد اتفاق هم پیدا شد؛ سؤال این است که این توافق چه فائده‌ای دارد؟ مثلا توافق بر سر اصل عصمت یا علم امام ـ آن هم به‌نحو مجمل ـ چه گرهی را از کار جامعۀ اسلامی باز می‌کند؟ مگر نه این‌که پیشرفت امور در ابعاد مختلف، متوقف بر استخراج راهبردها و راهکارهای مورد نیاز از آموزه‌های دینی و التزام همگانی به آن راهبردها و راهکارهاست؟ هم‌چنین آیا واقعا می‌توان در غیر از اصل توحید یا ولایت، بقیه امور دینی و معرفتی را جزئی دانسته و آن‌ها را به سلیقۀ افراد واگذار کرد؟

برادر بزرگوار!
در اصل لزوم تکیه بر «حجت» هیچ شکی نیست؛ اما باید مراد از حجت و شاخصه‌های آن را نیز تبیین کرد. هم‌چنین نمی‌توان با خلط بین وظیفۀ «مجتهد» و «مقلد»، همۀ اصناف «خطاکاران» را مأجور دانست. به عبارت دیگر، سوق‌دادن «مخاطب عام» به وادی تفکر، تحقیق و مطالعه، ضروری است؛ اما نه به‌گونه‌ای که او را از ضرورت رجوع به «متخصص» و اخذ معالم دین از «عالمان ربانی» غافل کند.

استاد عزیز!
درست است که «انصاف» یا «بی‌انصافی»، به‌خاطر وابستگی به تشخیص و انگیزۀ انسان، اساسا یک امر درونی است، اما با کمی دقت ـ و البته انصاف ـ می‌توان نشانه‌های آن را در گفتار یا رفتار افراد رصد کرد. هم‌چنین درست است که نیت‌خوانی ممنوع بوده و موطن اصلی رسیدگی به اشتباهات افراد، فردای قیامت است، اما این به آن معنا نیست که هیچ‌کدام از این اشتباهات در دنیا قابل شناسایی نیست و افراد، نسبت به آن‌ها مسئولیتی ندارند؛ و بالاخره درست است که هرکسی می‌تواند در پس مدعای خود، انصاف و استدلالی داشته باشد، اما لازمۀ این سخن آن نیست که راه «ارزش‌گذاری افکار» و رتبه‌بندی آن‌ها در مقایسه با یکدیگر را بسته بدانیم.
آری؛ پیشنهاد حضرتعالی به‌قدری نادرست و غیراصولی است که حتی در همین سخنان کوتاه خودتان نیز می‌توان تبعات سوء آن را دید. به‌راستی منطقِ «به تو چه ربطی دارد؟» و «به من چه ربطی دارد؟» از کجا آمده؟ از «اسلام» یا از رویکردهای فردگرایانه؟

سرور مکرم!
خاطرات و تجربیات تلخی که ما از توقعات ناحق و تعرض‌های بی‌جای دیگران داریم، به‌هیچ‌وجه توجیه مناسبی برای شانه‌خالی‌کردن از زیر بار مسئولیت «روشنگری» و «گره‌گشایی» در قبال مسائل فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیست. بر همین اساس به نظر می‌رسد بیان این مطلب که «موضع‌گرفتن یا نگرفتن من، به کسی ربط ندارد»، بیش از آن‌که یک مبنای مستدل باشد، نوعی فرار به جلوست.
البته این همۀ ماجرا نیست؛ چراکه ورود به فضای مسموم پلورالیسم و تلاش برای التزام به لوازم آن، شما را به جایی رسانده است که حتی بر سر حق‌دانستن و حق معرفی کردن آن‌چه خود به حق‌بودنش یقین دارید هم دچار تعارف شده‌اید؛ و این اصلا خوب نیست.
به‌علاوه این‌که پدیدۀ تلخِ «عدم دفاع از قرآن» نیز اتفاقا ـ به مقدار قابل‌توجهی ـ معلول همین پیشنهادی است که شما ارائه می‌دهید. به عبارت دیگر، درست است که بخشی از این پدیده، ناشی از تحلیل‌رفتن نیروها به‌خاطر دعوا بر سر مسائل غیراصلی است، اما قطعا نگاه‌های تکثرگرایانه نیز در شکل‌گیری آن سهیم‌اند.

خلاصه آن‌که:
تشبیه انبوهی از «امور بنیادین فکری و فرهنگی» به لباس، عطر یا کابینت، به‌منظور فروکاست «چالش‌های معرفتی» به «اختلافات سلیقه‌ای» از یک سو و اغراق در محدودیت‌های عصر غیبت، به‌منظور اثبات وجود «بحران‌ها و بن‌بست‌های معرفتی» از سوی دیگر، مهم‌ترین مغالطه‌ای است که در سخنان حضرتعالی وجود دارد؛ همان مغالطه‌ای که شما را به تجویز «تکثرگرایی» و تن‌دادن به لوازم ویرانگر آن واداشته است. در حالی که این نسخه، هیچ کمکی به حل اختلافات فکری و فرهنگی موجود در جامعۀ ما نمی‌کند. زیرا «پلورالیسم»، نه یک دارو، نه حتی یک مُسکّن، بلکه یک «روان‌گردان معرفتی» است.
آری؛ چارۀ چالش‌های معرفتی معاصر، نه در تکثرگرایی، که در یک «راهکار ترکیبی متناسب با زیست‌بوم اسلامی» است؛ راهکاری که در طول تاریخ، توسط اساتید فکر شیعه تنقیح شده و امروز نسخه ارزشمندی از آن در اختیار ماست:
• التزام به منطق پایه
• تعهد به روش فقاهتی متعارف برای کشف نظر شارع
• اولویت‌دادن به ابلاغیه‌های ولی فقیه در عرصۀ عمل
• همراه با تلاش برای رعایت اخلاص و تقوا
بیایید قدر این میراث ارزشمند را بدانیم و در حفظ و شکوفایی آن بکوشیم.
بر همین اساس، از جنابعالی تقاضا می‌کنم ـ اگر صلاح می‌دانید ـ پیشنهاد خود را طوری بازتعریف کنید که با مبانی عقلی و شرعی سازگار بوده و سر از اباحه‌گرایی، تکثرگرایی و عرفی‌گرایی در نیاورد.
در پایان مراتب قدرشناسی خود بابت زحماتی که در دفاع از مکتب اهل بیت علیهم السلام و ترویج آن می‌کشید را اعلام داشته و از خداوند می‌خواهم که به همه ما توفیق سربازی برای ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام در بستر انقلاب اسلامی را عنایت بفرماید.

بیشتر بخوانید:

نقدهایی عقیم به مدافعان حریم

 

لینک کوتاه : https://v-o-h.ir/?p=44079
  • نویسنده : حجت الاسلام سید محمدحسین دعائی

مطالب مرتبط

09آذر
جلوه‌ای نمایان از «سکولاریسم پنهان»
نقدی بر یادداشت حجة الاسلام دکتر محمد مطهری (فرزند شهید مطهری) دربارۀ علت تعرض به روحانیت و راه حل آن؛

جلوه‌ای نمایان از «سکولاریسم پنهان»

12اردیبهشت
۷ راهکار برای مادری شاداب‌تر بودن
شغلی 24 ساعته که نیاز به انرژی فوق العاده دارد؛

۷ راهکار برای مادری شاداب‌تر بودن

11بهمن
۲۲ تکنیک بهبود و تقویت فن بیان
درباره آموزش یک مهارت ؛

۲۲ تکنیک بهبود و تقویت فن بیان

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۱
  1. با سلام و تشکر از ارائه این مباحث، پیشنهاد می کنم وقتی نقدی را می گذارید آدرس متن یا سخنان مورد نقد را نیز بگذارید تا خواننده بهتر بتواند نتیجه گیری کند.

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.