دو ویژگی اساسی روحانیت موفق / تمجید از برپایی درسهای اخلاق در مساجد قم
آیا روحانیت توانسته با تحولات جامعه همگام شود؟
آیا سرمایه اجتماعی روحانیت رو به افول است؟
لزوم اتخاذ رویکرد کیفی در گزارش های تبلیغی / کار خودجوش شما در صدای حوزه بسیار باارزش است!
پاسخگویی به روش مرکز خدمات!
شروع فعالیت های فرهنگی با دختران اغتشاشگر/ یک سال در مسجد ممنوعالمنبر شدم
موسیقی عرفانی یا عرفان موسیقی؛ مسأله اینست!
پاسخ انجمن اساتید انقلابی سطوح عالی حوزه علمیه قم به بیانیه تسلیم جبهه اصلاحات
نقدی بر نقد بی پرده خانم اسماعیل زاده به صحبت های استاد پناهیان در باب امر به معروف و نهی از منکر
طلبه خبرنگاری که شیفته آموختن بود / روزت مبارک محمد جان!
عدالت آموزشی و چالشهای ساختاری در حوزه علمیه از منظر استاد وکیلی
آیا انبیای الهی مشاهده این همه رنج و مصیبت مردم مظلوم غزه را تحمل می کردند؟
کانونهای عظیم تبلیغی؛ مأموریتهای سهگانه و واقعیت امروز
خطر جایگزینی اجتماعی در کمین روحانیت
از ابتدا بارها بیان شده بود که هدف از نقدهای ارائه شده توسط حقیر اثبات حلیت یا حرمت موسیقی نیست (بلکه اصلاً خود را در جایگاهی نمیدانم که در این مسأله فتوا و نظر داشته باشم) و نقدها ناظر به عملکرد و روش بحث آقای فلاحتی است؛ از طرفی جنس دروغها و تحریفات و اشتباهات بهقدری واضح است که برای بررسی آن نیازی به تخصص نیست.
اغلب کاندید های انتخابات ریاست جهموری ١۴٠٠ از لزوم ساخت مسکن صحبت می کنند لکن نمی گویند چطور می خواهند این مسئله را حل کنند؟ آیا می خواهند دوباره برای مردم خوابگاه بسازند و اسم آن را مسکن مهر یا مسکن ملی بگذارند؟ یا می خواهند آپارتمان های ۲۵ متری بسازند؟!
کاری که کانالهای انقلابی و انقلابیها، در ارسال مطالب در بینِ خود انجام میدهند، چیزی شبیه حفظ توپ در نیمه خودی است؛ انگار که بازی را بُردیم و فقط در حفظ نتیجه هستیم؛ اگر هم «یک بر صفر» جلو باشیم؛ تک گل نمیتواند برای جبهه خودی حاشیه امنی ایجاد کند.
به جز برخی مراسمات ختم و ارتحال و یا همین عیادت های انگشت شمار و یا یکی دوباری هم در اجلاسیه خاص، یادمان نمی آید مراجع عظام برای هم و فقط برای دور هم بودن دقایقی با هم باشند.درباره چرایی این نبودن ها می توان دلایلی روی هم چید اما حتی با متد دلیل انباشتی هم قانع کننده نیستند!
دوقطبی، زمانی پدید میآید که یک طرف آن حق و طرف دیگر باطل جلوه نمایاند. این نوع جبههسازی، فضای هیجانی، هواداری رادیکال و تعصبی را بر فضای منطقی حاکم میکند و مانع سنجش و تمییز واقعیات در جامعه میشود.
"شخصی شدن دانش" موجب تضعیف "عقلانیت اجتماعی" و ناتوانی در تدبیر و مدیریت شایسته امور و "قبیله ای شدن سیاست" می شود.
سیاهنمایی، القای بحران های مصنوعی، القای ناکارآمدی، مخدوش کردن فراروایت های نظام و ایجاد بی اعتمادی و شکاف میان مردم و حکومت، تضعیف انسجام اجتماعی، بی اعتبار کردن قانون، به چالش کشیدن اخلاق و...همگی دستاورد فضای رسانه زده و هیجان محور ایام انتخابات است.
غیر از اپوزیسیون همیشه معترض و البته علیزاده ها و داناها و نادان های آنطرف آب و اینطرف آب، بدنه انقلابی نیز دچار یک دوقطبی و تردید و ترس شده بود. موضوع دوقطبی هم مصلحتی بود که از نظر مخالفین نظر شورای نگهبان، به عنوان اولویت مشارکت بر قانون تعبیر میشد.
برخی با تاکید بر ضرورت مشارکت حداکثری در انتخابات پیشروی ابراز میدارند که رد صلاحیت برخی از نامزدهای یک جناح میتواند به مشارکت حداکثری آسیب برساند !
حال که ایشان نتیجه بررسی صلاحیت ها را پذیرفته و البته از علما و مراجع و مردم فرضی هم برای حضورش اعتبارآفرینی کرده، باید دید که تیم رسانه ای ایشان و جریان حامی اصلاحطلبش نیز مساله را قابل هضم خواهند دانست یا اینکه پلن بی و تعویق و تحریم انتخابات را در برابر تز مشارکت حداکثری، رو خواهند کرد؟!
جای بسی تعجب است از آیت الله آملی که اعتراضی جهت دار ابراز می کنند که انسان را برای فهم و تحلیل این دیدگاه، انگشت بر دهان می گذارد. کاش قانون و ساختارها را اهالی صاحب منصب محترم نگهدارند و چنین تند و ملتهب بر مخالفان نظراتشان ننوازند.
توجه ویژه کشورهایی همچون آمریکا به سیاست های افزایش جمعیت، با جمعیتی قریب به 330 ملیون نفر حاکی از اهمیت ویژه این فاکتور حیاتی در قدرت سیاسی و اجتماعی است. از سوی دیگر بی تدبیری ها در مدیریت موضوع جمعیت در ایران اسلامی باعث شده ایران از حیث نرخ باروری در رتبه 146 جهان قرار بگیرد.
اینکه پدرومادر این مستند ساز و کارگردان، فرزندشان را با چاقو کشته اند و بعد هم تکه تکه کرده اند و درکیسه زباله و چمدان به سطل آشغالش ریخته اند گونه ای بسیار فجیع و افراطی از برخورد نسل ها و شکاف هویتی بین قدیمی ها و نسل جدید می باشد.