به گزارش خبرنگار صدای حوزه، فعالیت بانوان مومن در فضای فرهنگ و فضای مجازی با توجه به جنگ نرم و رسانه ای دشمن در عصر جدید، جایگاه جدی و اساسی پیدا کرده است. در همین راستا پایگاه خبری_تحلیلی صدای حوزه مصاحبه ای با یکی از فعالان رسانه ای ترتیب داده است. بانویی فعال در عرصه نویسندگی که دانشجوی جامعه شناسی است و البته مربی سواد رسانه و فعال در حوزه فرق و ادیان هم بوده و رمان نویسی را به عنوان رویکرد خود در ارتباط با قشر نوجوان در فضای مجازی انتخاب کرده اند.
این مصاحبه اختصاصی با بانوی نویسنده، در بردارنده ی تجربیات و نکات مهمی در زمینه ی رمان نویسی مذهبی، فعالیت بانوان در فضای مجازی، فقدان الگوی مناسب برای دختران نوجوان و وضعیت فعالیت جاری فرق و ادیان در شبکه های اجتماعی است که شما را به خواندن این گفتگو دعوت می نماییم:
صدای حوزه: لطفا خودتان را معرفی نمائید و در مورد تحصیلات، فعالیت ها و همچنین آثاری که از شما به چاپ رسیده یا در دست چاپ است توضیحی بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم. شیردشتزاده هستم؛ چندسال هست که با نام مستعار فاطمه شکیبا در فضای مجازی قلم میزنم. دانشجوی جامعهشناسی، مربی سواد رسانه و فعال حوزه فرق و ادیان هستم. در زمینه معرفی و ترویج فرهنگ کتابخوانی هم با موسسات فرهنگی همکاری میکنم.
تا الان پنج رمان با عناوین «دلارام من»، «عقیق فیروزهای»، «نقاب ابلیس»، «شاخه زیتون» و «رفیق» را در فضای مجازی به طور کامل منتشر کرده ام و رمان « خط قرمز» را در دست نگارش دارم. ژانر بیشتر رمانهای من سیاسی، اجتماعی و امنیتی است.
صدای حوزه: با توجه به این که استاد سواد رسانه ای و فعال در این حوزه هستید، چه انگیزه ای باعث ورود شما به این عرصه شد و آسیب های حضور و فعالیت نوجوانان در این فضا را چه چیزی می دانید؟
یک نوجوان در دهه هفتاد و شصت و قبلتر از آن، مواجهه بسیار محدودی با رسانهها داشت؛ این مسئله علاوه بر این که او را از اطلاعات بسیاری محروم میکرد، به او فرصت میداد که هر داده و اطلاعاتی را با حوصله و دقت حلاجی و تحلیل کند. رسانههای گذشته، رسانههایی از جنس کتاب و رادیو بودند که مفاهیم را به کندی و به تدریج منتقل میکردند و در نتیجه فرصت بیشتری برای تفکر به مخاطب میدادند.
سرعت بالای رسانه های جدید، قدرت فکر و تحلیل را از نوجوانان سلب کرده است
اما این عصر، عصر سرعت است و رسانهها هم سریع شدهاند. رسانه در دسترس بیشتر مردم به ویژه نوجوانان هست و حجم محتوای رسانهای که در اختیار یک نوجوان قرار میگیرد آنقدر زیاد است که به او مهلت فکر کردن نمیدهد. یعنی نوجوان در یک بمباران اطلاعاتی قرار میگیرد و نمیتواند همه این اطلاعات را تحلیل کند و درست و غلط را تشخیص دهد.
شبهات یک نوجوان در دهه شصت را با شبهات یک نوجوان در دهه نود و هشتاد مقایسه کنید؛ سوالاتی که به ذهن نوجوانان گذشته میرسید معمولا حاصل تفکر خودشان و به صورت عمیقتر بود؛ اما الان به ذهن نوجوانان شبهه تزریق میشود. خیلی از این سوالها واقعا سوالات «خودشان» نیست. همین مسئله، ضرورت تولید محتوای خوب رسانهای و آموزش سواد رسانه را نشان میدهد.
باید تمام مردم، از جمله نوجوانان بیاموزند در مواجهه با این هجمه اطلاعاتی چگونه عمل کنند تا قدرت تفکر نقادانه و تحلیل خود را از دست ندهند. ضمن این که، ما نمیتوانیم نوجوان را از رسانه دور نگه داریم؛ اما میتوانیم محتوای خوب به او بدهیم.
صدای حوزه: چه شد که وارد فضای رمان نویسی شدید و چرا موضوع امنیتی و صهیونیسم پژوهشی را برای ارتباط با نوجوانان و کار رمان نویسی انتخاب کردید؟
از نُه سالگی شعر میگفتم، اصلا هیچوقت به مخیلهام خطور نمیکرد که بتوانم داستان بنویسم؛ از نوجوانی شروع کردم به نوشتن؛ اما نوشتههایم را تا دو سه سال منتشر نمیکردم؛ حتی هنوز هم آن چکنویسها را منتشر نکردهام؛ اما تبدیل شده اند به زمینههای داستان هایی که می نویسم. بعداً دیدم نوجوانان و مخصوصاً دختران بسیار تحت تاثیر رمان هستند و ساعتها برای خواندن یک رمان عاشقانه وقت میگذارند. احساس کردم تاثیرگذاری داستان و رمان، یک تاثیرگذاری تدریجی و عمیق است.
حس کردم این سنگر خالی مانده است. خیلی از عزیزان سنگرهای دیگر را در عرصههای دیگر رسانهای پر کردهاند؛ اما هنوز نسبت رمانهای خوبمان به رمانهای مخرب کم است. نویسندههای متعهد بسیاری هستند که در این زمینه فعال هستند؛ اما باز هم دربرابر فعالیت هدفمندی که دشمن در این زمینه دنبال میکند، تعداد فعالان این عرصه کم هستند. حس کردم باید به اندازه خودم این سنگر را پر کنم.
بسیاری از نوجوانان امروز، حوصله ندارند مفاهیم دینی را از کتابهای سنگین پیدا کنند؛ خب این مفاهیم باید جایی به آنها منتقل شود و چه بستری بهتر از رمان؟ از آن گذشته، دلم میخواست در این زمینه حرف جدیدی برای زدن داشته باشم؛ این بود که ژانر امنیتی را انتخاب کردم. نوشتن در این زمینه بسیار سخت است؛ اما باید کسی باشد که مجاهدتهای خاموش سربازان گمنام امام زمان ارواحنا فداه را فریاد بزند؛ این یک رسالت زینبی ست.
باید روحیه ی سلحشوری و حماسه جایگزین هیجانات عاطفی شود
من نمیخواهم مخاطب را در هیجانات عاطفی غرق کنم؛ دوست دارم به مخاطب کمک کنم نگاه راهبردی و عمیق به مسائل سیاسی و اجتماعی داشته باشد. اگر قرار است نوجوانی با مطالعه رمان من احساس هیجان کند، دوست دارم بجای هیجانات عاطفی، روحیه سلحشوری و حماسه در او زنده شود. آرمانخواهی و روحیه حماسی، یکی از زیباترین احساسات یک جوان و نوجوان است که باید آن را در جهت درست پرورش داد.
توجه بنده به بحث یهود و صهیونیسم نیز به این دلیل است که به گواه قرآن، یهود سختترین دشمن اسلام و مسلمین است. الان هم مسئله اول جهان اسلام، وجود یک غده سرطانی به نام رژیم صهیونیستی است. نمیتوان از دشمن غافل شد؛ اگر هم چندنفر فعال فرهنگی دور هم بنشینند و از توطئههای یهود حرف بزنند، فایده ندارد. باید آحاد مردم را هوشیار کرد. باید دشمن را شناخت؛ همانگونه که هست. نه بزرگتر و نه کوچکتر.
صدای حوزه: با توجه به اینکه برخی افراد دغدغه مند با انگیزه مذهبی وارد حوزه رمان نویسی مذهبی شده اند اما غالبا در همان فرم رمان های زرد قلم می زنند، وضعیت رمان های مذهبی را چگونه ارزیابی می کنید؟ به نظر شما تعریف رمان مذهبی چیست؟
ژانری به نام ژانر مذهبی نداریم؛ اما اگر رمانها را با توجه به محتوا تقسیمبندی کنیم، میتوانیم رمان مذهبی را هم به رسمیت بشناسیم. یکی از آسیبهای رمان مذهبی، تلاش نویسندگان برای جذب مخاطب است؛ البته جذب مخاطب مهم است اما نه به قیمت زیر پا گذاشتن برخی حدود و چارچوبها. یعنی تلاش میکنند رمان را با سبکی مشابه رمانهای غیرمذهبی بنویسند تا مخاطب قشر خاکستری، رمان را بخواند و رها نکند؛ در ضمن آن محتوایی هم ارائه دهند.
این نگاه، ممکن است نویسنده را در دام نوشتن رمانهای زرد بیاندازد و چه بسا آسیب چنین رمانهای مذهبیای، از رمانهای غیرمذهبی هم بیشتر باشد؛ چرا که وجههای غیرواقعی و فانتزی از شهدا و دختران و پسران مذهبی تولید میکند. این نوع فانتزیها به ویژه برای دختران نوجوان آسیبزاست.
القاء چهره ضعیف از دختران و بانوان در رمان ها
متاسفانه در رمانهای ما، چه مذهبی و چه غیر مذهبی، چهرهای ضعیف از دختران و زنان ارائه دادند؛ دختری که فقط از مردها توسری میخورد، دائم گریه میکند و بخاطر عشق و احساساتش، ضعیف عمل میکند. بنده فکر میکنم نویسندگان مذهبی باید شجاعت به خرج بدهند و واقعیتها را بنویسند؛ اصلاً لازم نیست رمان خودمان را غیرمذهبی جلوه بدهیم تا مخاطب خاکستری جذب کنیم.
اگر قلم خوب باشد، سوژه جذاب باشد و ایده نو باشد، مخاطب را جذب میکند. من اولین رمانم به نام «دلارام من» را که نوشتم، فکر میکردم بخاطر مذهبی بودنش اصلاً از آن استقبال نشود؛ اما مورد استقبال قرار گرفت، حتی از طرف قشر خاکستری هم از آن استقبال شد؛ هرچند دلارام من به عنوان کار اولم ایرادات بسیاری دارد.
شاید اصلاً لازم باشد برای بچه مذهبیها رمان بنویسیم. رمانی که از زبان یک دختر یا پسر متشرع باشد، حال و هوای آنها را توصیف کند. هرکس مذهبی هست معصوم نیست؛ به راهنمایی نیاز دارد. خوب است اگر الگوی درست سبک زندگی اسلامی را اول برای متدینان جامعه بنویسیم و نشانشان دهیم.
صدای حوزه: به نظر شما به عنوان یک مدرس سواد رسانه ای و فعال در این حوزه، بانوان مذهبی چگونه می توانند با حفظ چارچوب های مذهبی وارد فضای مجازی شوند و موثر واقع شوند؟
به جرأت میتوانم بگویم یکی از مهمترین فعالیتهای یک بانو از دید اسلام، فعالیت رسانهای و تبلیغاتی ست و این یکی از انتظارات اسلام از بانوی مسلمان است. ما زنان برجسته صدر اسلام را با فعالیت رسانهای آنان میشناسیم و واقعاً هم بانوان در فعالیت رسانهای بهتر میتوانند عمل کنند.
وقتی یک بانو از حریم امن خانه، پا به عرصه جنگ رسانهای میگذارد، اثر روانی و تبلیغاتی بیشتری از خود به جا میگذارد و حرفش در میان هیاهوی حاکم شنیده میشود؛ دشمن هم نمیتواند به این راحتی یک بانوی رسانهای را حذف کند؛ چرا که حذف چنین عنصری خودش تبدیل میشود به یک ضدتبلیغ علیه دشمن. بخاطر همین قدرت بانوان است که سعی دارند چه به زبان طنز، چه از طریق داستان و فیلم و سایر ابزارها، کلیشههایی خلاف این را در ذهن مردم جا بیندازند.
الگوهایی که از شخصیت زنان و دختران ارائه میدهند، یا یک زن ضعیف، توسریخور، بیعقل و احساساتیست و یا یک زن فمینیست، خشن و فاقد لطافت و روحیات مادرانه و دخترانه؛ گویا دختر جوان و نوجوان ما تنها باید از میان این دو الگو، یکی را انتخاب کند و همه عواقب انتخابش را بپذیرد.
دختران نوجوان و جوان ما با فقدان الگو مواجه اند
حتی دختران مذهبی ما هم گرفتار چنین کلیشههایی شدهاند و بین این دو الگو سردرگم اند؛ علت این موضوع هم این است که ما بانوی مسلمان را آنطور که باید معرفی نکردهایم. تصویری که از حضرت زهرا و حضرت زینب علیهما السلام به عنوان الگوهای اسلامی ارائه دادهایم، یک تصویر ناقص است.
ما هیچوقت به قدرت این دو بانو و فعالیت رسانهای این بزرگواران توجه نکردهایم. اگر الگوی زن مسلمان را، آن طور که امام خمینی و امام خامنهای معرفی کردهاند، منعکس کنیم، قطعا تمام کلیشههای سابق را کنار خواهند زد.
علاقه دختران نوجوان به شخصیت «بشری» و «اریحا» که دو شخصیت رمانهای بنده بودند، نشان داد دختران نوجوان و جوان ما با فقدان الگو مواجه اند. جالب است که بدانید این شخصیتها را بر اساس شخصیت دختران و بانوان شهیده ساختهام. متاسفانه بانوان شهیده به درستی به دختران ما معرفی نشدهاند و مظلومند؛ اگر امثال زینب کمایی و زهره بنیانیان به دختران ایرانی معرفی شوند، طوفان به پا خواهند کرد.
صدای حوزه: با توجه به آشنایی و فعالیتی که در حوزه ی فرق و ادیان دارید، به نظر شما کدام یک از آن ها فعال تر هستند و در چه موضوعات و ساحت هایی به صورت پررنگ تر مشغول فعالیت و اثر گذاری هستند؟
فرقهها در سالهای اخیر، فعالتر شدهاند اما کمتر فعالیت خود را علنی میکنند. پرطرفدارترین فرقهها، فرقههایی هستند که معنویت سکولار را ترویج میکنند و غالباً برگرفته از عرفانهای هندی، چینی و سرخپوستی هستند.
متاسفانه بهائیت و عرفان حلقه از فعالترین فرقههای ضاله در کشور ما هستند و شیوه جذب آنها نیز بیشتر از طریق تحریک عواطف و احساسات فرد است. هرچند، به نظر بنده نوجوان امروز کمتر میتواند چارچوب سختگیرانه فرقهای را بپذیرد و فرقهها جای خود را به جریانهای فکری دادهاند؛ جریانهایی مثل قانون جذب، باستانگرایی، یوگا و سایر عرفانهای نوظهور.
غفلت و ناآگاهی از چهره واقعی برخی جریان ها و فرقه ها
متاسفانه سه جریانی که نام بردم به طور فزایندهای درحال رشد در کشور هستند و حتی میان قشر مذهبی هم طرفدار پیدا کردهاند. بسیاری از مردم از ماهیت واقعی و پشت پرده این سه جریان اطلاع ندارند و مثلا یوگا را صرفاً به عنوان یک ورزش میپذیرند درحالی که اینطور نیست.
جریانهای باستانگرا که طرفدار بسیاری میان نوجوانان و جوانان پیدا کردهاند نیز از دوران قاجار و با توطئه یهود، برای نفوذ در میان مردم زمینهچینی کردند و اکنون، حاصلش را در اغتشاشات و نافرمانیهای مدنی اخیر میبینیم.
در واقع، جریان باستانگرا در حال تبدیل شدن به یکی از جبهههای اصلی مخالفت با نظام مقدس جمهوری اسلامی است. برای بیاثر کردن فعالیت فرقهها که متاسفانه در مدارس، دانشگاهها و فضای مجازی حضور پررنگ دارند، راهی بهجز آگاهسازی مردم و تعمیق مفاهیم دینی در ذهن مردم وجود ندارد؛ چرا که با وجود برخورد نهادهای امنیتی ما با این فرقهها، تا زمانی که مردم آگاه نشوند، زمینه پیدایش فرقههای ضاله در میان مردم وجود دارد و ریشه آن از بین نرفته است.
صدای حوزه: به نظر شما کار فرهنگی و رسانه ای اثرگذار در فضای مجازی چیست و لوازم و پیش نیاز های آن برای فعالان این عرصه کدام است؟
یکی از آسیبهای کار فرهنگی در کشور ما، کم شدن عمق کارهای فرهنگی است. بنده احساس میکنم خود فعالان فرهنگی، در زمینه علمی و تشکیلاتی به اندازه کافی توانمند و مسلح نشدهاند؛ خب این مسئله باعث میشود عمق و کیفیت فعالیتهایشان کم شود و صرفا به فعالیتهایی سطحی و گزارشی اکتفا کنند.
متاسفانه افراد مذهبی و دغدغهمند ما، بدون آموزش وارد این عرصه میشوند و نتیجهای که باید را نمیگیرند؛ یک نمونهاش ورود قشر مذهبی به فضای مجازیست که بدون این که بتوانند تولید محتوا کنند و سواد رسانهای لازم را داشته باشند. این باعث میشود در فضای مجازی غرق شوند و حتی به قول معروف از دست بروند.
لزوم تجهیز و ساماندهی نیروهای فعال فرهنگی
فقط هم فضای مجازی نیست؛ در فضای حقیقی هم کم و بیش اینطور است. فعالیت فرهنگی یک عرصه جنگی ست؛ جنگ نرم است و نیاز به آموزش دارد. نمیشود سرباز را بدون سلاح و آموزشهای لازم و بدون سازماندهی در میدان جنگ رها کرد؛ مثل این است که بخواهید با کلاشینکف به جنگ تانک ۷۲T بروید؛ نمیشود، فایده که ندارد هیچ، تلفات هم میدهید.
من تعجب میکنم از این که میبینم بسیاری از فعالین فرهنگی ما آثار شهید مطهری و حضرت آقا یا صحیفه امام را – که از اصلیترین مبانی فکری انقلاب اسلامی هستند – نخواندهاند. یکی از دلایل مهم بنده برای تلاش در عرصه کتابخوانی همین است. ترویج کتابخوانی و تشویق مردم به سمت کتابهای خوب یک فعالیت فرهنگی عمیق و اثرگذار است.
اخبار مرتبط:
رمان مذهبی؛ بستری برای انتقال مفاهیم دینی/جای خالی موضوع خانواده در دروس حوزه علمیه خواهران
سلامت و پایدار باشید خانم شکیبا