به گزارش خبرنگار صدای حوزه، حسین ابراهیمی، رمان نویس مذهبی و نویسنده کتاب «حقینا» در مصاحبه اختصاصی با پایگاه خبری-تحلیلی صدای حوزه ، به سوالات خبرنگار این پایگاه، پاسخ گفت. مشروح این گفتگو بدین شرح است:
صدای حوزه: لطفا خودتان را معرفی نمایید و در مورد کارها و نوشته هایی که داشته اید یا در حال تکمیل است، توضیحی بفرمایید.
بنده حسین ابراهیمی، ساکن و متولد اصفهان و فعلاً هم در سمت معاون پرورشی ابتدایی فعالیت میکنم. تحصیلات: کارشناسی مهندسی مکانیک ولی بهخاطر علاقه به فعالیتهای حوزوی مدتی در خبرگزاری رسا و نشریۀ اعتصام مشغول به فعالیت بودم. توفیق بوده جلد یکم کتاب خاطرات «به وقت نوترون» که اختصاص دارد به خاطرات شهید مسعود علیمحمدی از شهدای هستهای را بنده کار کنم که توسط مؤسسۀ حیات طیبه در اصفهان منتشر شده است. مدتی هم در مؤسسۀ علوی اصفهان بهعنوان ارزیاب کتاب فعال بودم. غیراز این هم داستانها و یادداشتهایی در نشریات مختلف مانند امتداد، پرسمان، اعتصام، حلقۀ وصل، امان، پیام زن از بنده منتشر شده است. قریب به یک سال است هم که مسئولیت یکی از گروههای تخصصی نویسندگیِ باغ انار در پیامرسان ایتا بهعهدۀ بنده است که امیدوارم ازپس کار بربیایم. اکنون هم یک رمان تمامشده دارم به نام «حقینا» که درصدد انتشارش هستم و دو کار، یک رمان بزرگسال و یک رمان نوجوان را دردست نگارش دارم. امیدوارم که بتوانم بهترین تلاشم را در این زمینه انجام بدهم.
صدای حوزه: چه انگیزه و ضرورتی باعث ورود شما به این عرصه شد؟
پیش از ورود به بحث ادبیات و بهطور تخصصی داستاننویسی زمینههایی در این موضوع داشتم. همانطور که میدانید پیشینۀ فرهنگی ما با اسلام عزیز گره خورده است و حتی اگر به قبلتر از آن هم بنگریم، معجزۀ رسولالله کتاب است و آیاتی که با کلمات پیام الهی را به مردم میرساند و در این رساندن پیام الهی از شیوههای ادبی بهره برده است و نهجالبلاغه و احادیث و ادعیه… همۀ اینها باعث میشود یک فرد مسلمان حداقلهایی از ارتباط با کتاب و مطالعه و نوشتن و بلیغانه و ادیبانه سخن گفتن و نوشتن را داشته باشد. در کنار اینها توصیهها و فرمایشهای رهبر معظم انقلاب برای ورود نویسندگان و شاعران به عرصۀ هنر انقلاب مشوقهایی بودند تا امر نوشتن را بهطور جدیتری پی بگیرم. البته عزیزانی که این مصاحبه را میخوانند و فکر میکنند در این عرصه موفق نیستند یا قابلیت چندانی ندارند یا علاقهای به آن ندارند، عرصههایی که مرد جهاد میخواهد بسیار است. عرصههایی که نیاز است انسان از جان و مالش بزند تا چیزی را بسازد یا تخریب کند و بدانیم که حضور در عرصههای دیگر هم ممکن است کم از حضور در این عرصه نباشد که خداوند در سورۀ توبه میفرماید: آیا آب دادن به حاجیان و عمارت مسجدالحرام را با ایمان به خدا و روز قیامت و جهاد در راه خدا برابر می دانید؟ نه ، نزد خدا برابر نیستند.
از اهمیت نوشتن و ادبیات و تأثیر آن که بگذریم تصور کنید صد سال از فوت شما گذشته است و استخوانهای شما پوسیده و کسی کتابی را در کتابخانه برمیدارد که نامی از شما روی آن نوشته شده است و از آن تأثیر میگیرد خوب یا بد. هیجانانگیز نیست؟ بهقول دوستان ازتان دلبری نمیکند؟ (البته باید توجه کنید که هرکس داستانی برای نوشتن دارد و اگر همۀ اهل جامعه اهل خواندن و نوشتن و منتشر کردن باشند اولاً کتاب و کتابخوانی این قدر بین ما غریب نیست و ثانیاً سبب رونق بازار اهلِ نوشتن میشود و مگر خداوند نفرموده است که «نون و القلم وما یسطرون».
صدای حوزه: آیا شما با تقسیم هنر و به تبع رمان، به دینی و غیر دینی موافق هستید؟
در این باره نظرات مختلفی وجود دارد. من مقالهای را میخواندم از یک نویسندۀ خوب که رمانی دربارۀ وقایع انقلاب اسلامی نوشته بود که کلاً با رمان دینی مخالف بود و بیان میکرد که ذات رمان سرگرمی است و متناسب با انتقال مفهوم و مفاهیم اسلامی نیست و در دین توصیهای مبنی براینکه به جعل قصه بپردازیم نیست. ازطرف دیگر هم نظرات دیگری هم درباب رمان انقلابی و رمان دینی وجود دارد و البته اگر بررسی کنیم کتابها و آثاری که پس از انقلاب اسلامی تاکنون خلق شده و همین حالا در بین افراد مختلف جامعه است و مورد مطالعه قرار میگیرد درمییابیم که به یک معنا میتوان رمان دینی داشت. البته در این باره بحث و مطلب بسیار است که علاقهمندان حتماً در این باب به تحقیق بپردازند. کارهایی مانند «آنک آن یتیم نظرکرده» از جناب محمدرضا سرشار، «سه دیدار» و «مردی در تبعید ابدی» از جناب نادر ابراهیمی یا «پدر، عشق، پسر» از سیدمهدی شجاعی یا کتاب «آفتاب در حجاب» یا «طوفان دیگری در راه است» از ایشان، یا کتاب «انجمن مخفی» و «عریان در برابر باد» از احمد شاکری یا کتاب «اسماعیل» و «گرگسالی» از مرحوم امیرحسین فردی یا کتاب «من او» و «بیوتن» از رضا امیرخانی نمونههایی از رمانهایی است که اشارهای به مفاهیم دینی و انقلابی داشتهاند.
البته گفتهاند که رمان و داستان و کلاً ادبیات بازنما و بازتاب حالات درونی فرد و تجربۀ زیستۀ او و همچنین درک او از عالم هستی است که حرف صحیحی است. رمان و داستان درواقع سیر در ساحت نفس است که انسان این سیر در ساحت نفس را درمعرض دید دیگران قرار میدهد تا دربارۀ آن قضاوت کند. البته این پدیده علوم انسانی هم مانند بسیاری از پدیدهها و مفاهیم دیگر علوم انسانی تشکیکی است و شدت و ضعف دارد. خب حالا ما بهعنوان مسلمان و یک مؤمن انقلابی چه بکنیم؟ امروزه روز دیگر چارهای نیست جز اینکه ما هم مسلح به این سلاح بشویم. مدرنیته و جامعۀ مدرن یکی از ابزارهایش توهم و تخیل است و چه خوب که بتوانیم این تخیل و توهم را درجهت صحیح آن هدایت کنیم و برای این کار شرط اول این است که خودمان خویشتن را ساخته باشم. علیکم انفسکم و مصداق این آیه نباشیم: «والشعراء یتبعهم الغاوون..» تا جایی که میفرماید آنان چیزهایی را میگویند که خود عمل نمیکنند. اگر خود عامل به مفاهیمی باشیم که دغدغۀ آن را داریم حتماً و قطعاً تأثیر آن در مخاطب بیشتر و بیشتر خواهد بود. بحث دربارۀ رمان دینی و انقلابی بسیار است اما مهمترین نکته و کلیدیترین اصلی که بنده به آن رسیدهام این است که خود نویسنده باید روحیۀ دینی داشته باشد. دین با گوشت و پوستش آمیخته باشد تا بتواند آن را به قالب داستان دربیاورد. حتماً این حدیث را شنیدهاید که میفرماید: «من قراء القرآن و هو شاب مؤمن، اختلط القرآن بلحمه و دمه».
صدای حوزه: آسیب شناسی شما از وضعیت رمان های مذهبی و رمان های گفتمان رقیب چیست؟
رمان و داستان در دو عرصه روی فرد تأثیر میگذارد. هم میتواند عقل فرد را به چالش بکشد و هم میتواند احساس او را با تخیل و قوۀ وهمیه درگیر کند. قطعاً با اهداف سوء و با اهداف پلید هم رمان نوشته میشود. قطعاً کسی که نور الهی ندارد و دست به قلم میبرد، سیاهی و تاریکی را نشر میدهد. اگر اینان را رقیب بدانیم چارهاش تولید و تولید است. تولید کارهای ضد آن و البته باید بدانیم که دست آنان در استفاده از ابزارها و تکنیکها و تاکتیکهای مختلف باز است. پس باید کار خوب تولید کنیم. اما چرا کار خوب تولید نمیشود؟ واقعاً دلیلش چیست؟ به نظر حقیر یکی از دلایل اصلی آن شعارزدگی و عجلۀ مذهبیها و عدم تجهیزشان به ابزار رمان است. پیام رمان باید مثل حریر در تار و پود آن پیچیده باشد و در اصطلاح گلدرشت نباشد. یکی دیگر از آفتهای نوشتنهای مذهبی را این میدانم که گاه از نویسندگان مذهبی حمایت غیرهوشمندانه میشود و این سبب میشود که گاه کارهای ضعیف و کارهایی که درخور نیستند به عرصۀ انتشار برسند. حمایت باید بهنحوی باشد که نویسندهها بالش نرم زیر سر خود نگذارند و کار قوی و مناسب با مخاطب تولید کنند.
نوشتن و نویسندگی نیاز به صبر و تحمل بسیار دارد و ممکن است درآخر اقبال به کاری که تولید کردهایم نباشد، برای همین نیاز است که بسیار صبور و بردبار در این موضوع باشیم. یکی دیگر از نکاتی که باید مورد توجه باشد عدم عجله و نتیجهدهی است. پروسۀ آفرینش یک رمان، خود کاری بسیار طولانی و ملالتافزایی است، حال فرض کنید بعد از اینکه فرد رمان درجه یکی تولید کرد، حالا دیگر نباید انتظار داشته باشد که مخاطب بعداز خواندن رمان بالکل عقایدش تغییر کند و از این رو به آن رو شود. همان طور که گفته شد پیام رمان آن چیزی نیست که عیان است بلکه در ناخودآگاه فرد تأثیر میگذارد. پس یک مرحله صبر بعد از صبرهای بسیار دیگر نیز در این قسمت نیاز است. اگر کسی واقعاً عجله دارد و صبر ندارد برود مقاله بنویسد، یادداشت بنویسد، گزارش تهیه کند، اخوینی بنویسد و از این چیزها… هنر عرصۀ لطافت، تدریج و ظرافت است.
صدای حوزه: نظر شما درباره رویکرد قرآنی به مقوله رمان نویسی و داستان نویسی چیست؟ آیا مخاطب دارد یا خیر و مخاطبان آن در چه حدی هستند؟
قرآن دریایی است که متأسفانه ما از آن کم استفاده کردهایم. شما میتوانید با نگاههای مختلف به قرآن رجوع کنید. از دید فقهی، فلسفی، اخلاقی و زمینههای مختلف به قرآن رجوع کرد. یکی از جنبههایی که میتوان این کتاب الهی را بررسی کرد، جنبۀ ادبی و داستانی و هنری است. قطعاً قرآن کریم که در فضای آن زمان اعراب جاهلیت که معلقات سبع را بر کعبه آویزان میکردند، نازل شده و هماورد میطلبد، باید از جنبههای مختلف در اوج باشد تا نام معجزه بر آن صدق کند. خب حال اگر ما با نگاه داستانی به مهمانی قرآن کریم برویم چه آوردهای خواهیم داشت؟ موضوعاتی که احتمالاً خواهیم یافت: عناصر داستانی در قرآن و نحوۀ قصهگویی باری تعالی، تشبیهات قرآن، سهل و ممتنع بودن قرآن، سادهگویی و همهفهم بودن قرآن و موضوعات دیگری است… آیا ما میتوانیم از اینها در هنر خود استفاده کنیم؟ بله میتوانیم و راهش انس با قرآن است تا با مرام قرآن آشنا باشیم و البته اگر روح قرآن در ما دمیده شود، روح کارهای داستانی ما نیز از مفاهیم آیات مشحون خواهد شد… اما باید توجه کرد که تبدیل مفاهیم بلند قرآن کریم و روش قصهگویی برای ایده گرفتن بسیار خوب است اما برای رهنمون کردن دیگران به این کتاب گاه نیاز به واسطههایی هست.
صدای حوزه: برای جوان ها و نوجوان ها در مورد سواد رسانه ای و تشخیص خوب و بد این فضا، چه کاری می توان انجام داد؟
به جای تئوری و در خلاء حرف زدن اجازه بدهید یکی از نمونههای موفقی در این زمینه مثال بزنم. مجموعۀ باغ انار در پیامرسان ایتا با یک روحیۀ جهادی کار خودش را آغاز کرد و الحمدلله تاکنون بهنظر بنده موفق بوده و انشاءالله همچنان موفقیتش ادامه یابد. این باغ انار قسمتهای مختلفی دارد. گروههای مختلف نویسندگی همراه با آموزش، گروههای رسانهای و گروههایی مربوط به دیگر هنرها در این مجموعه که به اصطلاح به آن باغ میگوییم فعال هستند. تعدادی از اعضای این مجموعه هم طلاب و روحانیون هستند. برای اینکه تبلیغ این عزیزان هم بشود، اگر کسی از دوستان تمایل به فعالیت در این زمینهها را دارد به در پیامرسان ایتا به این آدرس مراجعه کند: @anarstory . ببینید «باغ انار» اگر میخواست این روحیۀ جهادی را کنار بگذارد و منتظر دستور از بالا بماند، هیچ وقت این باغ تشکیل نمیشد و قریب به یکسال کلاسهای آن ادامه نمییافت. همانطور که گفتم در این باغ مباحث مختلفی طرح میشود که بنا به تخصص افراد در زیرگروههای مختلف باغ تقسیمبندی میشوند و فعالیت خود را آغاز میکنند.
این یک نمونه از فعالیت مفید در جهت آموزش و سازماندهی نیروهای مذهبی است و البته کاستیها و نواقص بسیار است. بهعنوان مثال جوانان و نوجوانانی که همعقیده با مجموعۀ باغ انار (مثلاً) نیستند کجا را دارند که بروند و در آنجا فعالیت کنند و آموزش ببیند تا به دام فعالیتهای دشمن در فضای مجازی نیفتند. اگر خوب فکر بکنیم و خوب در این زمینه بیندیشیم درمییابیم که عرصههای درنوردیده نشده بسیار است. بسیار تشکر میکنم از فرصتی که به بنده دادید.