به گزارش صدای حوزه، با توجه به نزدیک شدن ایام انتخابات ریاست جمهوری و گرم شدن محافل انتخاباتی، لزوم نگاهی دوباره به لوازم و بایسته های یک انتخاب صحیح بیش از پیش احساس می شود. لذا یادداشتی که در همین زمینه به قلم علی جعفرپور به رشته تحریر درآمده است تقدیم شما می گردد.
در تمام انتخابات های مرسوم بشری آرای به صندوق ریخته شده را می توان به دو دسته تقسیم کرد: آرای نخبگانی و آرای عمومی.
اما این دو دسته همیشه نمی توانند وزن برابری در میزان تاثیرگذاری بر نتیجه انتخابات داشته باشند.
پروپاگاندای منفی، گزینه ای همیشه جذاب!
معمولا آرای عمومی نقش به مراتب بیشتری از آرای نخبگانی داشته است و البته خواهد داشت. از این رو نامزدهای انتخاباتی و یا بهتر بگوئیم ستادهای تبلیغاتی نامزد ها معمولا عمده سرمایه خود را صرف تاثیرگذاری روی آرای عمومی می کنند.
این جاست که کم کم پروپاگاندا به معنای منفی خود برای ستادهای تبلیغاتی جذاب می شود. حتی نامزدها و ستادهای ارزشی هم به راحتی می توانند توجیهاتی را در راستای استفاده از پروپاگاندا برای خود دست و پا کنند.
و این می شود همان توجیه وسیله در راستای اهداف هرچند ارزشی.
اما آیا غیر از این روش منفی و مطرود از نظرگاه ارزشی، روش دیگری برای تاثیر در افکار عمومی و آرای آنها وجود ندارد؟
شاید در عصر کنونی و با توجه به امکانات رسانه ای جبهه ارزشی پاسخ این سوال همان (وجود ندارد) باشد. چرا که هنوز اهمیت تشکل و رسانه در حد مطلوبی برای ارزشی ها جا نیفتاده است.
رسانه و افکار عمومی
روش مطلوب برای تاثیرگذاری مثبت بر افکار عمومی استفاده علمی و منطقی از رسانه ها در قالب تشکل های فراگیر مردمی است.
در این میان نباید فراموش کرد که افکار عمومی در جهت رشد و منطقی شدن هم باید تربیت شوند و الا از جامعه ای که با پروپاگاندا اجازه تفکر منطقی از آن سلب شود نمی توان انتظار انتخاب ناآگاهانه داشت.
جبهه انقلابی تقریبا همیشه کمی مانده به انتخابات به فکر می افتد و متاسفانه نمی تواند در رقابت رسانه ای با رقیب پیروز شود. به دو دلیل:
اولا از روش های غیر ارزشی یا استفاده نمی کند یا به میزان رقیب نمی تواند استفاده کند.
ثانیا تشکل فراگیر ندارد.
آری باید خیلی زود تر از این ها تشکل های فراگیر ایجاد میکردیم که نکردیم!