به گزارش سرویس فرهنگ و جامعه صدای حوزه هالیوود به عنوان یکی اصلیترین رسانههای عمومی تاثیرگذار در جهان، نه تنها «افکار عمومی» بلکه در تلاش است «احساسات عمومی» را نیز در اختیار داشته باشد.
این کنترل، با تکنیکهای ظریف روانشاسانه، مکررا در فیلم و سریالها استفاده میشود و ذهن مخاطبان را با ادبیات این کنترل آشنا میکند.
ادبیات کنترل
ادبیات این کنترل بسیار ساده است: «احساسات شما وقتی برانگیخته میشود که رسانه بگوید!» اگر موضوعی مورد توجه رسانهها واقع شود، برای مخاطبان مهم است و اگر موضوع دیگری مرکز عملیات رسانهای باشد، دیگر آن موضوع در افکار عمومی اهمیت خود را از دست خواهد داد.
برای مثال در فیلم «پارک ژوراسیک ۴» محصول ۲۰۱۵ ، وقتی دایناسور وحشی از کنترل خارج میشود چند مامور برای کنترل آن به صحنه میروند، در صحنه درگیری، اقلا ۴ مامور کشته میشوند. فیلم در قبال کشته شدن این ۴ انسان که برای نجات جان دیگران کشته شدهاند، نه احساساتی میشود و نه اشکی را جاری میکند؛ تنها اتفاق آن است که همه متوجه وخامت اوضاع پارک میشوند.
اما در دقایق بعدی، با صحنه وحشیگری این دایناسور، نسبت به برخی همنوعان گیاهخوار خود که منجر به کشتهشدن چند حیوان شده است، صحنه با موسیقی غمگین، ناراحتی کاراکترهای اصلی و گریه هنرپیشه زن همراه میشود.
کنترل احساسات در هالیوود
این دو صحنه در یک فیلم، شاهد اصلی موضوع «کنترل احساسات در هالیوود» است. در قسمت اول و طی کشته شدن دو «انسان»، احساسات مخاطب نه درگیر میشود و نه فیلم شما را به موضوع حساس میکند؛ اما در قسمت دوم در حالی که چند «حیوان» کشته شدهاند، احساسات مخاطب تحریک میشود و دل بیننده به ترحم واداشته میشود.
در رئالیسم رسانهای نیز روزانه همین اتفاق اتفاق میافتد؛ به طور مثال کشته شدن هر روز مردم یمن در اثر محاصره و حملات ناجوانمردانه آل سعود دیده نمیشود اما کشته شدن حیوانات در آتش سوزی جنگلهای استرالیا به شکل وسیعی مورد توجه رسانهها و بالتبع مردم واقع میشود.