به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه، حجت الاسلام والمسلمین عباسی، کارشناس و نویسنده در حوزهی مسائل تربیتی و خانواده، در برنامه ی لبخند زندگی، به برخی سوالات پیرامون سیاست افزایش جمعیت پاسخ گفت. این برنامه که بعد از ظهر یکشنبه ۱۳ تیرماه از رادیو معارف پخش شد به بخشی از دغدغه های مردم در ارتباط با بحث افزایش جمعیت پرداخت.
آیا افزایش جمعیت در شرایط فعلی اقتصادی جامعه، آرمانگرایی بدون توجه به واقعیت ها نیست؟
حجت الاسلام عباسی در ابتدا بیان داشت: رهبر انقلاب فرمایشی دارند مبنی بر این که آرمانگرایی بدون لحاظ واقعیت ها، به توهم و خیال پردازی خواهد انجامید. بدون دیدن واقعیت های جامعه، تصور آرمان ها هم صحیح نیست چه رسد به دستیابی به آرمان ها. با توجه به این صحبت رهبر معظم انقلاب و تطبیق سیاست افزایش جمعیت با آن در شرایط کنونی جامعه، برخی معتقدند که امروزه سیاست افزایش جمعیت با واقعیت های موجود اقتصادی جامعه سازگار نیست.
وی افزود بنده این حرف رهبری را قبول دارم. قطعاً اگر در مسیر پیشرفت، به واقعیت ها توجه نکنیم، نمی توانیم به آرمان هایمان برسیم. اما سه نکته در اینجا حائز اهمیت است:
۱- اگر قرار است واقعیت ها را بینیم، باید همه ی آنها را ببینیم، چون یکی از مشکلات ما، گزینش واقعیت هاست.
یک واقعیت این است که بخشی از مردم ما در مضیقه و مشکلات اقتصادی هستند و این انکارناپذیر است؛ اما این تنها واقعیت جامعه ما نیست!
مگر از جمله واقعیات جامعه ما بر اساس اعلام رسمی مرکز آمار این نیست که جمعیت بالای ۴۰ سال ایران در سال ۲۰۳۰ از رشد ۱۰۸ درصدی برخوردار خواهد بود و جمعیت ما پیر خواهد شد؟! بر اساس همین برآوردها گفته میشود که تا سال ۱۴۲۰ رشد جمعیت در کشور ما منفی خواهد شد!
یکی دیگر از واقعیت ها این است که اگر کشور پیر شد، آسیب پذیر می شود. یک سالمند بیش از اینکه نیروی مولد باشد نیازمند توجه، مراقبت و هزینه است.
طبق تعریف سازمان های بین المللی، سن پیری به سنین بالای ۶۰ سال گفته می شود. کشور سالمند، نیاز به مراقبت خواهد داشت. پیری جمعیت، ارتش کشور، امنیت، مسائل اقتصادی و نیروی کار را تحت الشعاع قرار می دهد.
این یک واقعیت است که اگر نسل کنونی از خانواده های مستعد، به فرزند آوریِ بیشتر، روی نیاورند، در نسل بعدی با مشکلات بسیار جدی مواجه خواهیم بود. زمان ما بسیار اندک است و این یک واقعیت دیگر است.
یکی دیگر از واقعیت ها این است که در بین کشورهای منطقه – که ۲۶ کشور است – ایران از نظر نرخ باروری در ردهی ۲۵ قرار دارد!
از طرف دیگر، آیا سنت های الهی واقعیت نیستند؟ برکت، امداد الهی، رزاقیت الهی، آیا اینها جزء واقعیت ها به شمار نمی آیند؟ چطور است که ما اینقدر روی برنامه های دولت – که اتفاقاً برخی از آنها هم اجرایی نمی شود، – به عنوان یک واقعیت حساب می کنیم؛ اما روی وعده های الهی حساب باز نمی کنیم؟! خزانه ی خداوند که هیچگاه دچار کمبود نمی شود!
واقعیت دیگر جامعه ما این است که طبق برآوردهای اندیشمندان و متخصصان، منابع کشور ما برای بیش از جمعیت کنونی پاسخگو است.
۲- مسئله دومی که باید به آن توجه کنیم این است که باید تحلیل درستی از واقعیت ها داشته باشیم.
یک واقعیت جامعه ما این است که نرخ باروری در جامعه کنونی ایران، پایین است، که به زیر ۲ درصد رسیده و حتی توانایی جانشینی را هم ندارد! واقعیت دیگر هم وجود فقر در جامعهی ماست. این دوتا واقعیت است.
حال اگر تحلیل این باشد که دلیل پایین بودن نرخ باروری، فقر است، این تحلیل درست نیست. یکی از قواعد مسلم در بحث جمعیت شناسی در ایران و خارج از ایران، این است که دلیل پایین بودن نرخ باروری، فقر نیست.
این تحلیل هم درست نیست که اگر مشکل فقر حل شد، نرخ باروری بالا میرود. بسیاری از افرادی که در حال حاضر در جامعه ما یک یا دو فرزند دارند، با همین میزان درآمد فعلی، می توانند از پس تأمین مخارج یک یا دو فرزند دیگر هم بر بیایند. برای مثال حقوق اساتید دانشگاه – همانطور که می دانیم – بالاتر از متوسط جامعه است. این قشر فرهیخته، از طرفی مشکل مالی برای تامین هزینه های فرزندان بیشتر ندارند و از طرفی به ضرورتِ جلوگیری از پیری جمعیت، علم کافی دارند، اما چند استاد دانشگاه جوان سراغ داریم که بیشتر از دو فرزند داشته باشند؟
با تحلیل این واقعیت ها به این نتیجه می رسیم که همزمان با کارها و برنامه های اقتصادی، لازم است برنامه هایی برای فکر و فرهنگ مردم در این زمینه هم داشته باشیم.
۳- مسئله ی سوم این است که مراقب باشیم آنچه واقعی نیست را واقعی جلوه ندهند.
برخی طوری جامعه ما را نمایش می دهند، که انسان به یاد برخی کشورهای فقیر آفریقایی میافتد، در حالی که واقعیت اینگونه نیست!
رهبر انقلاب فرمودند واقعیت ها را باید دید، نه آنچه به عنوان واقعیت القاء می شود. در جنگ های روانی که در دنیا امروزه معمول است، القاء واقعیت های غیر واقعی رخ میدهد. در تبلیغات ، گاهی یک واقعیت را چندین برابر بزرگ تر از آنچه هست نشان می دهند، در حالی که برخی واقعیت ها را اصلاً نشان نمی دهند!
منابع محدود و افزایش جمعیت!
این کارشناس مسائل خانواده افزود برخی سوال می پرسند با توجه به اینکه یکی از مشکلات کشور ما در آینده، کمبود آب است، آیا افزایش جمعیت کار درستی است؟ این یکی از سوالات کلیدی است. فقط بحث آب هم نیست، بلکه بحث منابع حیاتی جهت زندگی انسان است. اصل قضیهی کنترل جمعیت توسط فردی به نام «توماس رابرت مالتوس» در قرن ۱۹ مطرح شد، که گفت منابع کشاورزی محدود است و رشد منابع کشاورزی با رشد جمعیت تناسب ندارد، پس باید جمعیت را کنترل کرد تا پا به پای منابع کشاورزی پیش برود.
اما یک پرسش اساسی اینجا وجود دارد که آیا آنچه منابع مورد نیاز برای حیات انسان را تهدید می کند، جمعیت است یا اسراف افسار گسیخته ای که جزئی از زندگی انسان ها شده است؟!
اولاً اسراف تبدیل به مسئله ای عادی شده است. ثانیاً در حال حاضر هر انسان به اندازه ی چند نفر، منابع را مصرف می کند. متاسفانه کشور مسلمان خود ما در دنیا به عنوان یکی از کشورهای اسراف گر شناخته می شود. وقتی بزرگان دین، ما را از کوچکترین اسراف ها نهی کرده اند، چرا این همه اسراف می کنیم؟
میانگین سرانه مصرف جهانی آب به ازای یک نفر، ۵۸۰ متر مکعب و در ایران این رقم ۱۳۰۰ متر مکعب است! هدر رفت آب در ایران ۲۸ تا ۳۰ درصد است، از قبیل همین مقدار آبی که در بین وضو گرفتن هدر داده میشود. سرانه مصرف سالانه برق در جهان ۸۰۰ کیلو وات و در ایران ۲۵۰۰ کیلو وات است!
سالانه یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون تن غذا در جهان دور ریخته می شود! سرانه مصرف سالانه برنج هر ایرانی ۴۴ کیلوگرم و در جهان ۲۰ کیلوگرم است.
پس آنچه در ابتدا باید مورد بازنگری قرار گیرد و کنترل شود، الگوی مصرف منابع و فرهنگ سازی در زمینه ی جلوگیری از اسراف است.