به گزارش صدای حوزه، محمدجعفر نعناکار از مدیران سابق وزارت ارتباطات و حقوقدان فضای مجازی ناظر به سخنان رهبری و تقلای نمایندگان مجلس برای تصویب طرح صیانت گفت: مواجهه با فضای مجازی از جهات مختلف قابل بررسی است ولی آنچه به ذهن میرسد یا سیر تاریخی بیانات آقا نشان میدهد، از زمان ایجاد شورایعالی فضای مجازی به نظر میرسد فوکوس روی محتوا از اهمیت ویژهای برخوردار بود. شورایعالی فضای مجازی سالهای قبل طرح کلان شبکه ملی اطلاعات را مصوب کرد و در آن رهنگاشتی قرار داد. این رهنگاشت جدول مفصلی است و چند صفحه است و وظایف دستگاههای مختلف را مشخص کرده که در سه لایه زیرساخت، خدمات و محتوا بحث میشود.
محدودیت و مسدودسازی کمبود محتوا را جبران نمیکند
نعناکار ادامه داد: آنچیزی که تا امروز با آن مواجه بودیم و بیشتر به وزارت ICT یا به نهادهای دولتی غیر از وزارت ارشاد، مرتبط میشود ایجاد زیرساخت و خدمات است. این دو جزء وظایف منفصل دولت به شمار میآید که هر نوع خدماتی را گسترش دهد، هر خدمتی در فضای مجازی تعریف میکنید وظیفه دولت است که گسترش دهد و بسازد و ایجاد کند، حتی پلتفرمهایی همچون VODها و بانکی و رمزارزها و…! زیرساختها هم مراکز داده و… است. بخش بسیار محدودی در مصوبه بهسمت محتوا چرخید که وزارت ارشاد، حوزههای علمیه، سازمان تبلیغات اسلامی در لایههای پایینتر بسیج و… وظیفه تامین محتوا را داشتند. اتفاقی که افتاد این است که به علت سیال و رقیق بودن مفهوم محتوا که نمیتوان حدود آن را مشخص کرد که چطور تولید و رگوله شود و مفاهیم اسلامی در آن داخل شود یا مبانی اسلامی در آن دیده شود، این قضیه وا رفته است. دوستان در مجلس یا جاهای دیگر که قدری دغدغه دارند، که این فضا رها است و متولی درستی ندارد، رویکرد سلبی دارند و زیرساختها بهسمتی میرود که ترافیک بینالملل را محدود کنند یا ترافیک را گران کنند و… . اینها راهکاری نیست که نبود محتوا را جبران کند.»
رویکرد رهبری همواره بر محتوا بوده نه سختافزار
نعناکار با اشاره به اینکه نباید سنگرهای فضای مجازی را خالی کرد و به هر دلیلی باعث عدم حضور مردم در آنها شد، گفت: «اگر پلتفرم خارجی را محدود کنید عملا سنگر را خالی کردهاید. همان اتفاقی که مدتی در دولت اصلاحات درمورد سینما افتاد. سینما طوری شد که بچههای مذهبی و حزباللهی سینماها را خالی کردند. سینما به ابتذال کشیده شد یعنی خالی کردن سنگر همیشه این امر را در پی دارد. بیانات آقا درباره فضای مجازی و رویکرد ایشان در این خصوص، این است که رها است یا انتظار دارند سامان بهتری یابد و بیشتر روی مساله فرهنگی، محتوایی تمرکز دارند. مساله این است که محرک و مشوق ایجاد کنیم که این فضا بهسمت ارزشهای داخلی کشور بیــــایــــــد. نمیدانم دوستان به چه دلیل رویکرد سختافزاری دارند به جای نرمافزاری! بهسمت مسائل سلبی میروند و میخواهند فیلتر کنند و اگر اینچنین نخواهند جامعه سوءنسبت به این امر دارد، درحالیکه به این سمت بیایند و شعله محتوا را بیشتر کنند اتفاقا اکوسیستم بیشتر میپذیرد که خدمات محتوا را بیشتر کند. نکته دیگری که نباید از آن غافل شد این است که شما نمیتوانید نسبت به فناوری موضع منفی بگیرید. فناوری و نوآوری را همواره باید جهتدهی کنید. جهتدهی فناوری و نوآوری در حوزه تکنولوژی اصولا با محتوا جهتگیری میکند، نه با اینکه سختافزار یا تکنولوژی را خط دهید. خط دادن حتما با محتواست چون پلتفرمهای خارجی حالت دولبه دارند و کاری که میتوانید انجام دهید این است که با محتوایی که به نظر شما مفیدتر است، فضا را غنیتر کنید.»
دولت لوایح خود را بهتر از مصوبات مجلس اجرا میکند
یکی دیگر از توصیههای رهبری این بود که ساماندهی فضای مجازی به دولت سپرده شود و در خلال سخنان هم به این موضوع اشاره کردند. این مدیر سابق وزارت ارتباطات در اینباره هم گفت: «دوستان در دولت با توجه به رهنگاشت خود طرح به مجلس بدهند چون آنها مجری هستند. وقتی خود آنها مجریاند میدانند باید چه کنند، دیکتهای نیست که مجلس چیزی را مصوب کند و به دولت بدهد. قطعا چیزی که از مجلس به دولت برسد اجرای آن کمرنگتر از چیزی است که دولت مصوب کند.»
تولید محتوا یعنی پلتفرمها دست مردم باشد نه اینکه لشکر سایبری راه بیندازیم
این حقوقدان فضای مجازی در ارتباط با عقبماندگی ایران در حوزه تولید محتوا نسبت به سایر کشورهای دنیا گفت: «در این حوزهها از دنیا عقب هستیم. یک زمانی جلو هستیم و خودتان تحلیل خطا میکنید ولی وقتی عقب هستید باید به تجربیات دیگران نگاه کنید که چطور است. نمیگویم سراغ آمریکا و چین برویم. چون دو سیاست دیپلماسی سایبری متفاوتی از هم دارند. نپال کشوری است که در قدوقواره خاورمیانه است، تمام پلتفرمها را آزاد میکند به جز آنهایی که در کنوانسیون بینالمللی جرمانگاری شده که پورنوگرافی، قاچاق آدم و… است، درنتیجه برای آن قانون میگذارد مثلا در توئیتر فعالیت کنید و هر محتوایی میخواهید تولید کنید ولی این را جرمانگاری میکنم و این مسائل را نمیتوانید منتشر کنید یا اگر این مبانی و مباحث را ترویج دادید با شما برخورد میکنند. چه اتفاقی میافتد؟ عموم مردم با این پلتفرمها آشنایی بیشتری پیدا میکنند، عدم آشنایی با پلتفرم هم مشکل ایجاد میکند چون مردم فکر میکنند هرچه در توئیتر آمد، حقیقت است چون عموم مردم دسترسی ندارند. وقتی در پلتفرم را باز میکنند یعنی در آن سختافزار را باز میکنید یعنی همه استفاده کنند ولی اگر من شناسایی کردم که از چهارچوب قوانین تخطی کردید، برخورد میکنیم و بحث نظارت و رگولاتوری است که اینجا جواب میدهد. این تولید محتوا اینطور نیست که ۴ سازمان و لشکر سایبری و قرارگاه فلانجا راه بیندازیم. همین که پلتفرمی دست مردم باشد و مردم با آن راحت بتوانند ارتباط برقرار کنند، بهتدریج تولید محتوا میکند و تلگرام هم همینطور بود. هر مسجد، پایگاه بسیج، هیاتی و… گروه داشتند. همینها بهتدریج باعث تولید محتوا میشد. تولید محتوا واقعا دستوری نیست. یعنی حاکمیت نمیتواند بگوید محتوا برای من تولید کنید. محتوا برای اینکه اصالت ندارد، برد ندارد. تولید میشود و چند صباحی توسط همان افرادی که تولید کردند، میچرخد و بعد از بین میرود ولی آن محتوایی که غلیان از کف جامعه باشد، هرچند طول بکشد ولی هنجارسازتر و ماندگاری بیشتری دارد. به نظر میرسد در این حوزه باید بهسمت این برویم که درهای پلتفرمها را باز کنیم اما رگولاتوری منسجمتر شود.»
تعدد نهادهای تصمیمگیر؛ از اصلیترین مشکلات در زمینه ساماندهی فضای مجازی
لابهلای صحبتهای مسئولان و کارشناسان یک مساله همواره نگرانیهایی را ایجاد میکرد و حتی گاهی یکی از علل اصلی عدم توفیق در زمینه سیاستگذاری و رگولاتوری در فضای مجازی مطرح میشود و آن هم تعدد نهادها و سازمانهای تصمیمگیر و سیاستساز است. نعناکار با تصدیق این مساله که نهادهای تصمیمگیر زیادی در حوزه آیتی داریم، گفت: «الان مراجع زیادی اعم از مجلس شورای اسلامی، شورایعالی انقلاب فرهنگی، شورایعالی فضای مجازی، کمیسیون تنظیم مقررات و… داریم که در این حوزه ورود میکنند.
آنچیزی که میتواند سکاندار این حوزه باشد و پرچم را در دست بگیرد و جلو برود، مرکز ملی فضای مجازی است که تمام این مسائل و دغدغهها را در اساسنامه دارد. متاسفانه بهدلیل منفعل بودن هم مرکز و هم شورایعالی فضای مجازی و اینکه جایگاه خود را باور ندارد و خیلی برنامهای برای اجرایی کردن مواد اساسنامه ندارد، شاهد هستیم هر بخشی کار خود را جلو میبرد و اینها جزیرهای کار میکنند و به هم ارتباطی ندارند و الا اگر آن اساسنامه مرکز فضای مجازی یکبار بازخوانی شود و یکبار دیگر تبیین شود بدون اینکه تغییری در آن داده شود، ظرفیت بسیار بالایی برای ساماندهی فضای مجازی کشور دارد یعنی هم مصوبات شوراهای دیگر را خطمشی دهد و بگوید چطور جلو برود و خرد اطلاعاتی دهد و تصمیمسازی کند که آنها تصمیم را ابلاغ کنند و از نظر نظارت و پایش کردن و اقدامات سلبی و ایجابی و پرسش و پاسخ مرکز ملی ظرفیت دارد ولی انفعال این منجر به ایجاد سازمانهای جدید شد. یکی از نقدهایی که من دارم، ساتراست. ساترا اتفاقا در حوزه محتوا ورود کرده است یعنی میخواهد محتوا را سروسامان دهد ولی وظایف ساترا در اساسنامه مرکز ملی آمده است و الان با دو مرکز مواجه هستیم. به نظرم بهترین جایگاه همان مرکز ملی است.»