همدلی یعنی چه؟ ذهنتان را جای دوری نفرستید. در همین زندگی روزانه و دور و برتان کمی دقت کنید، به جواب خواهید رسید. همدلی یعنی اینکه برای این که بفهمید طرف مقابل از چه دردی رنج می کشد، خود را جای او بگذارید.
همدلی رابطه شما را با خانواده مستحکم میکند، اجازه میدهد آنها را درک کنید و آنها نیز شما را بفهمند. همدلی کردن یعنی درک احساسات و هیجانات دیگران و دیدن دنیا از دریچه چشمان آنان.
لطفا بزرگ شوید!
همدلی ما را رشد میدهد و روحمان را عمیقتر میکند. پیشفرض همدلی کردن، فهم و درک دیگران است، تا وقتی که تعریفی از احساس شکست یا دلتنگی نداشته باشید نمیتوانید طرف مقابلتان را همراهی کنید، اما وقتی این احساسات را میشناسید و در دیگران شناسایی میکنید در واقع مثل این است که خودتان احساسات این چنینی را تجربه کردهاید. علاوه بر این اگر شما با کسی همدلی کنید مشکلاتش را از زاویهای دیگر خواهید دید و احتمالا راهحلهایی را ارائه میدهید که شاید به ذهن او خطور هم نکرده باشد.
مشکلات خانواده را بیشتر نکنید
اگر همیشه آماده سخنرانی و نصیحت کردن و گوشزد اشتباهات خانواده به آنان هستید این بار کمی سکوت کردن را تمرین کنید، برای اعضای خانواده بخصوص پدربزرگ و مادربزرگ وقت بیشتری بگذارید و هنگامی که نیاز به همدلی دارند با آنان همراه شوید. به طور مثال درک کنید پدرتان به خاطر ورشکستگی اخیرش از نظر مالی در بحران به سر می برد. در بسیاری مواقع کسانی که به همدلی نیاز دارند با یک درد دل ساده و تخلیه احساسات حالشان بهتر میشود. این طبیعی است که شما نتوانید مادر یا پدرتان را کاملا درک کنید، اما وقتی خودتان را جای آنها میگذارید درک بهتری از اوضاع به دست میآورید.
مشکلات را زیادی کوچک جلوه ندهید
همدلی، روابط اجتماعی را بهبود میبخشد و به ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده، نسبت به انسانهای دیگر منجر میشود. انسانهایی که باهم همدلاند میتوانند سالهای سال در یک محیط کاری مشغول باشند، حتی با هم رقابت کنند اما دچار مشکل نشوند.
اگر مادر یا پدری هستید که قصد آرام کردن فرزندتان را دارید، سعی کنید خودتان را جای او بگذارید، به قول معروف شما چند پیراهن بیشتر پاره کردهاید و ممکن است مشکلات فرزندتان در نظر شما خیلی کوچک باشد، اما فراموش نکنید که خودتان هم با تجربههای سخت و آسان زندگی به این درک رسیدهاید. پس وقتی فرزندتان دچار مشکلی میشود و توقع دارد او را درک کنید با او همراه شوید. لطفا از آن طرف بام هم نیفتید یعنی مدام نگویید «وای چطور تحمل کردی؟ حالا میخواهی چه کار کنی؟ من اگر جای تو بودم نمیتوانستم تاب بیاورم؟!»
برای دیگران نسخه نپیچید
برخی افراد عادت کردهاند که به محض تمام شدن حرفهای طرف مقابل تجربهای از همان جنس را تکرار کنند، نوعی مقابله به مثل پنهانی، جالب اینجاست که اگر خودشان هم تجربهای این چنینی نداشته باشند در ذهنشان میگردند و بالاخره خاطرهای از خانواده، فامیل یا دوست مییابند که در پاسخ طرف مقابل بگویند. درست است که صحبتهای این چنینی به قصد همدلی بیان میشود، اما در عمل به طرف مقابل نشان میدهد که اصلا حرفهایش شنیده نشده است.
خودتان را در جایگاه طرف مقابل تصور کنید
اگر مادر یا پدری هستید که قصد آرام کردن فرزندتان را دارید، سعی کنید خودتان را جای او بگذارید، به قول معروف شما چند پیراهن بیشتر پاره کردهاید و ممکن است مشکلات فرزندتان در نظر شما خیلی کوچک باشد.
اگر میخواهید ببینید شما این مهارت را بلدید یا خیر، بهتر است خیلی صادقانه ببینید این پنج مورد در زندگیتان چقدر وجود دارد. میتوانید از یک دوست نزدیک، والدین یا همسرتان در این خصوص سوال کنید. مواردی که در بررسی خودتان برای همدلی باید مد نظر بگیرید، از این قرار است: توانایی علاقهمندی به دیگران را دارم،تحمل افراد مختلف را دارم، در رفتارم با دیگران پرخاشگری کمی دارم، میتوانم دوست یابی داشته باشم و شخص دوست داشتنیای هستم،برای دیگران احترام قائل میشوم.
صادقانه جواب دهید و اگر در مهارت همدلی هنوز تبحر پیدا نکردهاید، کمی تمرین کنید و سعی کنید در زندگیتان فرد همدلی باشید.
دلهایی نزدیک به هم
همدلی یعنی اینکه فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد، درک کند. همدلی به فرد کمک میکند تا بتواند انسانهای دیگر را حتی وقتی با آنها متفاوت است، بپذیرد و به آنان احترام بگذارد. همدلی، روابط اجتماعی را بهبود میبخشد و به ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده، نسبت به انسانهای دیگر منجر میشود. انسانهایی که باهم همدلاند میتوانند سالهای سال در یک محیط کاری مشغول باشند، حتی با هم رقابت کنند اما دچار مشکل نشوند. آنان که همدلی را بلدند با همسرشان کمتر دچار اختلاف میشوند و میتوانند تفاوتهایشان را مدیریت کنند.