نامزدی نافرجام سید حسن خمینی
روزنامه شرق دیروز ۲۳ فروردین، از آمدن علی مطهری و محسن هاشمی و تقاضاها برای حضور سیدحسن خمینی در انتخابات نوشته بود که عصر همان روز با اعلام سخنان یاسر خمینی مبنی بر اینکه بعد دیدار برادرش سیدحسن خمینی با رهبرمعظم انقلاب ایشان تصمیمی برای شرکت در انتخابات ندارند این موضع شرق هم سالبه به انتقاء موضوع شد و البته حتی در صورتی نامزدی سیدحسن، احتمال تایید صلاحیت وی بسیار پایین بود چرا که وی ذیل هیچکدام از عناوین رجل سیاسی قرار نداشت.گفتنی است رجل سیاسی طبق آخرین مصوبه یکی از موارد ذیل می تواند باشد:
“معاونین رؤسای قوای سهگانه، اعضای شورای عالی امنیت ملی و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس کل بانک مرکزی، رئیس دیوان محاسبات کشور، استاندار، شهردار شهرهای بالای دو میلیون نفر جمعیت، رئیس سازمانها و نهادهای دولتی و مؤسسات و نهادهای عمومی غیردولتی در سطح ملی، فرماندهان عالی نیروهای مسلح با جایگاه سرلشکری و بالاتر، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در سطح کشور و مدیر مرکز مدیریت حوزههای علمیه کشور .”
استقبال جانانه شرق از سید حسن خمینی
با تمام این اوصاف و غافل از اینکه آفتاب ریاست جمهوری سید حسن خمینی بناست تا عصر همان روز انتشار یادداشت شرق غروب کند، اینگونه نرم و مهربانانه و با دلی خوش و خرم، در غیاب نامزدی سیدمحمد خاتمی به استقبال سید حسن رفته و نوشته بود:
“درحالحاضر در میان خانواده بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، سیدحسن خمینی نوه امام، سیاسیترین شخصیت محسوب میشود. او که در آستانه ۵۰سالگی قرار دارد، فرزند مرحوم سیداحمد خمینی است و تولیت مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) و حرم ایشان را بعد از پدر بر عهده دارد. سیدحسن مانند پدر در هیچ گروه و حزبی قرار نگرفته و تقریبا هیچ فعالیت اجرائی نیز نداشته اما همیشه از حامیان اصلاحات بوده و از دولت حسن روحانی نیز حمایت کرده است. او البته در سال ۹۴ برای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان رهبری ثبتنام کرد اما چون در امتحان اجتهاد شرکت نکرد، صلاحیتش از سوی شورای خبرگان احراز نشد.”
شرق قبلا از سید حسن با عنوان خمینی جوان یاد می کرد و سودای مطرح شدنش در حد رهبری آینده را داشت اما اکنون گویا به عنوان یک اصلاح طلب که صرفا می تواند تفکرات بخشی از ایرانی ها را نمایندگی کند بسنده کرده اند.
اعظم طالقانی غائب بزرگ ثبت نام های ریاست جمهوری
البته این روزنامه اصلاح طلب در تحلیل خود به غیر از فرزند یادگار امام راحل از دختر مرحوم طالقانی نیز یاد می کند و می نویسد:
“در این میان باید یادی کرد از مرحومه اعظم طالقانی، دختر مرحوم آیتالله طالقانی که اولین زنی بود که در سال ۷۶ نامزد انتخابات ریاستجمهوری شد و با وجود عدم احراز صلاحیت توسط شورای نگهبان و با وجود بیماری هرسال برای این پست ثبتنام کرد تا بحث «رجل سیاسی» را زنده نگه دارد. اعظم طالقانی در سال ۹۸ درگذشت و امسال جای او در محل نامنویسی در وزارت کشور خالی است.”
شرق در ادامه به علی مطهری فرزند شهید مطهری و نیز محسن هاشمی فرزند مرحوم هاشمی رفسنجانی می پردازد و به قول خودش به سه خانواده انقلابی که یکی از اعضایشان قرار است در انتخابات شرکت کنند می پردازد. گویا انتخاب تیتر “چهرههای انتخاباتی با پشتوانه انقلابی” در راستای تحکیم شواهد این انگاره هست که نسل بعدی انقلابی ها، دیگر انقلابی نیستند و گرایشات لیبرال دارند و دوران ترمیدور انقلاب و یا به قول برینتون همان نقاهت پس از فرونشستن تب انقلاب (مرتضی شیرودی، انقلاب اسلامی و تئوری ترمیدوری برینتونی) و و برگشت از ایدههای انقلابی آغاز شده است!
توییت رضا سراج در همین راستا قابل تامل می باشد:
ترمیدور ایرانی یافت نشد!
گفتنی است برخی تحلیلگران سیاسی تلاش کرده اند نظریه ترمیدور انقلاب ها را بر انقلاب اسلامی ایران نیز تطبیق دهند و از آغاز دوران بازگشت انقلاب به سازگاری با واقعیت ها در مقابل آرمان های انقلابی حرف بزنند. هر چند به نظر می رسد برخی نشانه های مشهود در جامعه ایرانی این نظریه را در دوران کنونی تقویت می کند و نشانه هایی از غیرسیاسی شدن مردم و رهایی حوزه خصوصی در سبک زندگی ها و نیز خستگی از وضع بد اقتصادی قابل مشاهده می باشد اما اینها همه ماجرا نیستند و احتمالا در انتخابات ۱۴۰۰ مانند انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری مهر باطلی بر تطبیق این نظریه بر انقلاب اسلامی ایران خواهد خورد و نامزدی با همان شعارهای اول انقلاب باز هم سکان دولت را بدست خواهد گرفت. رهبر معظم انقلاب یک سال بعد از انتخابات ۸۴ که به پیروزی احمدی نژاد انجامید فرمودند:
“الان شما مشاهده می کنید که شانزده سال بعد از رحلت امام و بیست وشش سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دولتی بر سر کار می آید که شعار اصلیِ آن، پیروی از آرمان های اسلام و انقلاب و عدالت است و مردم هم رأی و دل و خواست و جهت حرکتشان همین است”
ایشان همچنین در زمینه عدم تحقق ترمیدور ایرانی بیان منحصر بفردی دارند:
«یک واقعیت شگفت آوری در انقلاب ما وجود دارد که این انقلاب را یک حالت استثنایی می بخشد و آن این است که در قوانین علوم اجتماعی درباره انقلاب ها، می گویند انقلاب ها همچنانی که یک فرازی دارند، اوجی دارند، یک فرودی هم دارند … آن قوانین می گویند تا وقتی شور و انگیزه انقلابی در مردم هست، انقلاب ها به سمت جلو حرکت می کنند، اوج می گیرند، بعد هم به تدریج این شور و هیجان و این عاملِ حرکت به پیش، کم می شود و در مواردی تبدیل به ضد خود می شود؛ انقلاب ها سقوط می کنند و برمی گردند پایین. انقلاب های بزرگ دنیا که در تاریخ دویست سال اخیر ما اینها را می شناسیم، بنا بر همین تحلیل، همه با آن نظریه قابل انطباق هستند؛ اما انقلاب اسلامی از این تحلیل جامعه شناختی به کلی مستثناست.”