به گزارش صدای حوزه، جمعی از فیلمسازان داخلی با امضای بیانیهای نسبت به عدم تبیین صحیح و شفافسازی تفاهمنامه میان ایران و چین انتقاد کردهاند. این گروه از دستاندرکاران سینمای ایران خواستار شفافسازی این تفاهمنامه از سوی مسئولان امر شدهاند.
در همین حال، رسانههای فارسی زبان ضد انقلاب با سواستفاده از این بیانیه و انتخاب تیترهایی مانند «سند همکاری ایران و چین فاقد وجاهت و مشروعیت است» برای ایجاد اختلافافکنی میان مردم ایران و مسئولان و القای اهداف پنهان خود به تکاپو افتادهاند.
این گروه از رسانههای ضد انقلاب کوشیدهاند تا اینگونه القا کنند که این گروه از فیلمسازان مخالف امضای تفاهمنامه ایران و چین بودهاند.
اما پیگیریهای انجام شده و گفتوگوی تلفنی با برخی از امضاکنندگان این بیانیه نشان میدهد که شبکههای ضد انقلاب با وارونهنمایی واقعیات کوشیدهاند تا این گروه از سینماگران را نیز در صف مخالفان تفاهمنامه مذکور قرار دهند.
اعلام برائت
امضاکنندگان بیانیه در گفتوگوهای خود تصریح کردهاند که اصلا با تفکرات و سیاستهای شبکههای ضد انقلاب همسویی نداشته و هم نظر نیستند.
این فیلمسازان تنها از مسئولان خواستهاند تا درباره تفاهمنامه مذکور توضیحات بیشتری را در اختیار افکارعمومی داخلی قرار دهند.
پیش از آنکه گزیدهای از این گفتوگو با برخی از این گروه فیلمسازان را بخوانید باید به یک نکته ضروری اشاره شود و آن این که براساس اظهارات صریح محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان آنچه میان ایران و چین منعقد شده است تنها یک نقشه راه برای همکاریها در حوزههای مختلف در سالهای آینده است. این سند یک قرارداد الزام آور نیست که نیاز به بررسی و تصویب مجلس شورای اسلامی داشته باشد.
یکی از هنرمندانی که این بیانیه را امضا کرده و تمایلی به انتشار نام خود ندارد گفت: « از مفاد این تفاهمنامه بیخبرم و تنها به این علت که جزئیات آن منتشر نشده است گلهدارم. در غیر این صورت اگر این تفاهمنامه بتواند مشکلات اقتصادی ایران را حل کند و کمکی به جمهوری اسلامی ایران بکند خیلی هم خوشحالم.»
نقدی بر هجمه حامیان آمریکا به سند همکاری ۲۵ساله ایران و چین/ واگذاری بنادر ۲۱ کشور دنیا به چین کشورفروشی است؟
البته نقد این فیلمساز و افکار عمومی که از جزئیات بیشتر این تفاهمنامه بیخبرند قابل احترام و درک است.حق مشروع مردم و هنرمندان این مرز و بوم است که درباره این تفاهمنامه بیشتر بدانند.
بنابراین وزیر امور خارجه بهتر این بود که به جای آنکه در یکی از شبکههای جدیدالتاسیس در فضای مجازی توضیحاتی را برای گروهی اندک ارائه کند به صورت شفاف و علنی نکات لازم را در تریبونهای رسمی کشور در اختیار افکارعمومی قرار میداد تا مانع از سواستفاده بیشتر جریان ضد ایران و ایرانی شود.
ظریف در اظهارات اخیر خود تصریح کرده است که “این چین است که نمیخواهد طبق رویه رایج این کشور، متن تفاهمنامههایش با کشورهای خارجی منتشر شود” نه اینکه جمهوری اسلامی ایران نخواهد محتوای قراردادنامه منتشر شود.
در صورتی که این مطلب به صورت گستره بیان میشد شاید گمانه و سوظنی نیز نه تنها برای هنرمندان بلکه برای عامه مردم نیز مطرح نمیشد.
مصداقی از سؤاستفاده رسانههای ضد ایرانی برای تحریف افکارعمومی
بررسیها نشان میدهد درحالی رسانههای ضد انقلابی به هیاهو و شانتاژآفرینی علیه تفاهم ایران و چین میپردازند که عامدانه از انتشار گزارشات و اخباری مبنی بر قراردادهای رسمی و الزامآور صهیونیستها در واگذاری بندر حیفا به چین، قرارداد رسمی عربستان سعودی با این کشور و همچنین روابط تجاری عمیق و گسترده بیش از ۲۱ کشور جهان با چین خودداری کرده و مهر سکوت بر لب زدهاند.
حال سؤال اساسی این است که آیا رسانههای فارسیزبان ضد انقلاب و ضد ایران دلسوز مردم ایرانهستند یا حامی منافع غرب؟
یکی دیگر از فیلمسازانی که این بیانه را امضا کرده است درباره چرایی امضای خود گفت «تنها نقد من این بود که چرا جزئیات آن اعلام نمیشود.
خب ما این حق را داریم که بدانیم این تفاهمنامه چه مفادی دارد در غیر این صورت با همکاری کشورهای دیگر برای حل مشکلات اقتصادی کشورمان مشکلی نداریم.»
وی مانند فیلمساز دیگر اظهار کرد «از مفاد و جزئیات این تفاهمنامه و حتی جزئیات بیانیهای که فردی به نام «م- آ» آن را در کانالی منتشر کرد و از ما خواست تا آن را تأیید کنیم اطلاع کافی ندارم.
وی در ادامه بیان کرد که ما سیاستمدار نیستیم که درباره اصل این قرارداد اظهار نظر کنیم و تنها به اینکه چرا این قراداد توسط نمایندگانی که ما در مجلس انتخاب کردیم تصویب نشده است گلایهمندیم.»
فیلمساز دیگری در این باره گفت: بچههای زیادی برای این آب و خاک کشته شدهاند و من هم مانند مردم نگران کشورم هستم.
دغدغه من از سر وطن دوستی بود که این بیانیه را امضا کردم و خواستم فقط بگویم که چرا نباید این قرارداد در مجلس تصویب شود؟ اگر این تفاهمنامه یکباره با آمریکا هم امضا شود به آن هم معترضم اگرچه شاید جو کلی کشور خلاف آن باشد. ما اگر به مردم اعتماد داریم به آنان از محتوای این قرارداد بگوییم تا این گمانهزنیها نیز مطرح نشود.
رسانههای ضد انقلاب با سواستفاده از انتشار این بیانیه تقلا کردهاند تا اساس همکاری ایران و چین را با تعابیری مانند عدم وجاهت قانونی و مشروعیت زیر سؤال ببرند در حالی که گفتههای خود فیلمسازان نشان میدهد که چنین نظری ندارند و تنها به عدم شفافسازی درباره این تفاهمنامه اشکال دارند.
از سوی دیگر، محتوای گفتوگوی این گروه از فیلمسازان با تسنیم نشان میدهد که اساس بیانیه مذکور صرفا متکی به نظر یکی از فیلمسازان بوده که با دیدگاه اکثر امضاکنندگان این بیانیه همراه نیست وبه تعبیر معروف بیانیه از اساس دچار تناقض است.
چرا وزارت ارشاد نسبت به دغدغههای هنرمندان بیتفاوت است؟
کماطلاعی این کارگردان گرامی و برخی فیلمسازان نسبت به مسائل سیاسی و اقتصادی باعث میشود که از وزارت ارشاد بپرسیم که با وجود اینکه خود را حامی هنرمندان میداند چرا نسبت به اطلاعرسانی و آگاهیبخشی هنرمندان درباره این موضوع و موضوعاتی از این دست، اقدام قابل توجهی نمیکند تا به سؤالات و مسائل هنرمندان از کانال رسمی و تخصصی پاسخ داده شود؟
بهتر آن است که سازمان سینمایی خود قدم اول را بردارد و برای حل مسائل فکری و سیاسی هنرمندان برنامهریزی کند تا هنرمندان بتوانند مرجع قابل اطمینانی برای پاسخ به سؤالات خود داشته باشند.
البته نباید از این نکته نیز غافل ماند که اگرچه دغدغه و نگرانی فیلمسازان کشور نسبت به منافع ملی ایران قابل تحسین و ستایش است اما آنان نیز باید در نظر داشته باشند که با تحقیق بیشتری اینگونه بیانیهها را امضا کنند.
پشت پرده بیانیه فیلمسازان چه کسی است؟
اما بد نیست که بدانیم، فردی که برای امضای این بیانیه و بیانیههایی از این دست تلاش میکند، شخصی است به نام «م.آ» که از کمترین اطلاعات و سواد سیاسی- اقتصادی برخوردار بوده و تنها با سواستفاده از ناآشنایی اهالی فرهنگ و هنر به دنبال شلوغکاری و فرافکنی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و تصویرسازی از خود به عنوان چهره اپوزیسیون بوده تا زمینه را برای فعالیت و کار خود در خارج از کشور مهیا کند.
نکته قابل توجه این که «م.آ» هیچ اثر هنری قابل قبولی در کارنامه خود ندارد و تنها به وسیله ارتباط خویشاوندی با یکی از فیلمسازان کشور برای خود محفل رسانهای راه انداخته است. در حالی که بیشتر هنرمندانی که این بیانیه را امضا کردند کارنامه سینمایی قابل توجهی دارند. بنابراین چرا باید آنان ابزار دست چنین فردی شوند و ناآگاهانه حیثیت کاری هنری خود را زیر سؤال ببرند؟
در پایان آنچه که متن بیانیه مبنی بر عدم وجاهت قانونی تفاهمنامه میگوید اصلاً مورد نظر فیلمسازان نبوده است و بیشتر توجهشان به عدم اطلاعرسانی محتوای قراردادنامه است و حتی آن را در صورتی که کمکی به اقتصاد ایران بکند مفید و در راستای منافع ملی میدانند.