به گزارش صدای حوزه، هستند هنوز کسانی که معتقدند ما از مذاکره با امریکا هیچگاه ضرر نمیکنیم. در حالیکه این تصور کاملاً اشتباه است. زیرا از شیطان نمیتوان امید خیر داشت، مگر اینکه کاسه ای زیر نیم کاسه باشد و خیر و شر در هم آمیزد. تاکنون هفت مذاکره میان تهران- واشنگتن انجام شده که به جرأت میتوان گفت نتیجه مثبت و پیشبرنده ای برای ملت ایران و نظام در بر نداشته است.
در بخشهای قبلی به دو مورد از این مذاکرات ناتمام اشاره داشتیم که در ادامه به بخش سوم میپردازیم. بخش سوم مذاکرات نافرجام روایتی است از ماجرای مکفارلین، مشاور رونالد ریگان که در سال ۱۳۶۵ مخفیانه به تهران آمد تا با سران قوا دیدار کند. ماجرا تبعات فراوانی داشت که یکی از ناگفتهترین آنها، ارتباطات پنهان آقای هاشمی رفسنجانی و معاونش دکتر حسن روحانی با امریکاییها بود.
بمب خبری «ایران گیت» یا «ایران-کنترا»
پنجم اکتبر سال ۱۹۸۶ یک هواپیمای قدیمی امریکایی در حال پرواز بر فراز نیکاراگوئه بود که توسط موشکی ضدهوایی سقوط کرد و تنها بازمانده آن به اسارت درآمد. از سرنشینان هواپیما، دو خلبان و یک اپراتور بیسیم در دم کشته شدند، اما یوجین هایزنفوس (Eugene Hasenfus) که برخلاف دستورات عملیاتی چتر نجات به همراه داشت، توسط نیروهای ساندنیست دستگیر شد. هازینفوس در کنفرانس خبری به صراحت از نقش سیا در تجهیز شورشیان کنترا پرده برداشت و افشا کرد که مکس گومز (Max Gomez) و رامون مدینا (Ramon Medina) دو همکار او عضو سازمان سیا بودهاند.
این مطلب در رسانههای امریکایی بازتاب گستردهای یافت، اما ابعاد گسترده ماجرا تنها پس از افشاگری روزنامه الشراع لبنان درباره حضور مقامات بلندپایه امریکایی در تهران و فروش سلاح به ایران روشن شد. الشراع در ۳ نوامبر ۱۹۸۶ با دریافت اطلاعات از امید نجفآبادی با واسطه مهدی هاشمی در مطلبی غیرمنتظره از حضور رابرت مکفارلین مشاور امنیت ملی ریگان در مأموریتی محرمانه با همراه داشتن یک کیک و یک انجیل امضا شده توسط ریگان خبر داد.
روزنامه لبنانی الشراع نوشت که رابرت مک فارلین، مشاور امنیت ملی رونالد ریگان در یک ماموریت مخفیانه به تهران سفر کرده، به ایرانیهای در حال جنگ با عراق سلاح فروخته و از کمک تهران برای آزادی گروگانهای امریکایی در لبنان استفاده کرده است. پس از آن هم فاش شد که دولت ایالات متحده امریکا با سود ۱۰ تا ۳۰ میلیون دلاری حاصل از فروش این سلاحها به کنتراها که آن زمان کنگره کمک به آنها را ممنوع اعلام کرده بود، کمک کرده است.
مجموعه این اطلاعات کافی بود که بمب خبری «ایران گیت» یا «ایران-کنترا» در جهان منفجر شود و فضای عمومی هر دو کشور ایران وامریکا را پیچیده کند. در امریکا این موضوع به رسوایی برای ریگان تبدیل شد و در محبوبیت آن تاثیر چشمگیری گذاشت. ریگان بلافاصله کمیته مشترک ریاست جمهوری و کنگره به ریاست سناتور تاور را تشکیل داد تا گزارشی شفاف تهیه کند که بعدها به گزارش «تاور» معروف شد.
پس از این افشاگری، به دستور امام خمینی (ره)، اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس که از دستاندرکاران برقراری این رابطه بود، در سالروز ۱۳ آبان و در خطبههای نماز جمعه ۱۶ آبان بخشی از ماجرا را برای مردم بازگو کرد. رفسنجانی با اشاره به پاسپورت جعلی ایرلندی مقامات امریکایی و هواپیمای باربری آنها، مدعی شد: «ما به دستور امام خمینی(ره) از ملاقات با این افراد خودداری کردیم و فقط هیأتی برای تحقیق درباره علت سفر و تخلیه اطلاعاتی آنان، نزدشان رفت. آنها پس از چند روز بازداشت از ایران اخراج شدند…»
اما واقعیتهای افشا شده در گزارشات متعددی چون گزارش کمیسیون تاور و گزارش کنگره امریکا نشان میدهد که سخنان آقای رفسنجانی صحت نداشته و هاشمی رفسنجانی و خانوادهاش نقش مهمی در برقراری کانال ارتباطی با امریکا داشتهاند. خاطرات اولیور نورث صراحت دارد که علی هاشمی کانال دوم ارتباط با امریکا بوده و او برای دیدار با مقامات ارشد امریکایی به واشنگتن رفته است. این مطلب در خاطرات منتشره از سال ۱۳۶۵ هاشمی رفسنجانی تأیید شده و البته این نکته اضافه شده که انجیل با امضای ریگان را علی هاشمی برادرزاده او به همراه خود آورده است.
حسن نیت ایران باعث حسن نیت آمریکا میشود؟
موضوع گروگان گرفته شدن چند امریکایی در لبنان و وارد شدن ایران به عنوان میانجی، به زمینه خارجی عادی سازی روابط ایران و امریکا در آن موقع تعبیر شده بود. جورج بوش پدر، رئیس جمهور وقت آمریکا در مراسم تحلیف ریاست جمهوریاش از ایران خواسته بود که به آزاد کردن گروگانهای امریکایی در لبنان کمک کند و وعده داده بود که «حسن نیت ایران باعث حسن نیت آمریکا» میشود. با این حال ایران با میانجیگری سازمان ملل و بانفوذی که در لبنان داشت خواسته رئیس جمهور آمریکا را در کمک به آزادسازی گروگانهای امریکایی اجابت کرد!
چند نامه محرمانه بنا به اذعان کنگرلو در این میان بین ایران و امریکا رد و بدل شده است. نامههایی که مسئله خرید تسلیحات از بازار سیاه با قیمتی گزاف در مقابل خرید ارزان و مستقیم آنها از آمریکا مطرح شده است. هاشمی دراین باره می گوید:
«این ادعای آمریکاییها بود. ما هم گفتیم ازمایشی وارد بحث شویم ببینیم از ما چه میخواهند. نخستین تقاضا آزادی گروگانهای امریکایی در لبنان بود. در مقابل، ایران نیز فهرست نیازهای ضروری خود، مانند موشکهای تاو و هاگ، لامپ رادار و موارد دیگر را مطرح کرد.»
چهارم خرداد ۹۵ پرواز حامل مذاکره کنندگان آمریکایی به زمین نشست. رابرت مک فارلین (مشاور امنیت ملی آمریکا) و الیور نورث (عضو شورای امنیت ملی امریکا) مسافران این هواپیما بودند که در تعلیق روابط تهران – واشنگتن وارد ایران شدند. نمایندگان آمریکا به عنوان هدیه، یک کیک به نشانه دوستی، یک کلید طلایی به مثابه نشانهای برای گشایش روابط و نیز یک قبضه تپانچه و یک جلد انجیل مقدس با امضای یادگاری رونالد ریگان به همراه خود آوردند. اما سوغات اصلی آنها همان تپانچه به عنوان نماد تجهیزات نظامی بود.
دیوید کریست، کارشناس ارشد تاریخ در پنتاگون، در کتاب «جنگ گرگ و میش» در مورد تاریخ سری مناقشه ۳۰ ساله آمریکا با ایران نوشته است:
«در ادامه مذاکرات، در ۲۸ شهریور ۶۵ علی هاشمی بهرمانی و دو نفر از مسئولان سپاه پاسداران برای مذاکرات محرمانه به واشنگتن میروند. وی یکی از دو مسئول سپاهی را مهدینژاد معرفی کرده که نام مستعار فریدون وردینژاد معاون وقت اطلاعات سپاه است… ادامه همین مذاکرات است که نهایتا به ارسال انجیل پشت نویسی شده رونالد ریگان به تهران میانجامد.»
هاشمی در خاطراتش مینویسد:
«کنگرلو خبر ورود هواپیمای حامل قطعات گران قیمت امریکایی که با پاسپورت ایرلندی آمدهاند را داد. من نیز به دکتر روحانی گفتم تا برای کنترل قطعات و اداره مسائل سیاسی و مذاکرات همکاری کنند. قرار شد هدیه را نپذیریم و ملاقات ندهیم و مذاکره را در سطح دکتر هادی، روحانی و مهدی نژاد مخفی نگه داریم و مذاکرات محدود به مسئله گروگان های آمریکایی و دادن قطعات هاگ و چند قلم دیگر اسلحه باشد.»
همنشینی با مقامات کاخ سفید در هتل هیلتون تهران
حسن روحانی مشاور ارشد سیاست خارجی دولت وقت ایران، ۲۷ می ۱۹۸۶ با هیئتی از مقامات کاخ سفید در طبقه آخر هتل هیلتون در تهران همنشین شده و آمده بود تا پنهانی واسطه توافقی با آمریکاییها شود بعد از آن که امریکا به تهران پیام داد برخلاف قول و قرارها، قادر به عمل کردن به وعدههایش نیست ایران به حزب الله لبنان فشار آورد که از درخواستهای استراتژیک خود مبتنی بر خروج اسرائیل از بلندیهای جولان دست بردارد.
بعد از این مذاکرات استراتژی فشار بر ایران از طرف امریکا چند برابر شد. علی هاشمی برادرزاده هاشمی رابط مذاکرات مک فارلین درباره نتایج مذاکرات با امریکا میگوید:
«اولین فشاری که به ایران آوردند این بود که چشم ایشان را بستند و اجازه دادند که عراق تمام وقت از شیمیایی استفاده کند. عراق بلافاصله فاو را گرفت. به سلاحهای مدرن عراق اضافه شد و نفتکشها را نشانه گرفتند؛ اما وقتی ایران تصمیم گرفت مقابله به مثل کند، گفتند پرچمها را روی نفتکشها میگذاریم و هر کس نفتکشها را بزند به آمریکا اعلام جنگ داده است… بعد بهانههای دیگری گرفتند مثل اینکه به ایران گفتند که شما روی سکوها موشک گذاشتهاید تا کشتیها را بزنید. درحالیکه سکوها از اول هم سایت پدافند هوایی بود. در این میان هواپیمای ایرباس را هم آنها زدند. پس در واقع فشار را زیادتر کردند.»
به گزارش فارن پالسی روحانی در دیدارش با الیور نورث امریکایی با بیان این ضرب المثل که «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی» وعده بهبود روابط ایران و امریکا را داده بود. وعدهای که امریکا مانع از به نتیجه رسیدن آن با ایران شد.
مک فارلین مصداق صریح غش ّالائمه
در سند دستنویسی که از این مذاکرات منتشر شده است آمده برنامه مشاور امنیت ملی آمریکا این است که به ایرانیها ۵۰ موشک هاوک و ۳۳۰۰ تاو داده شود در ازای آن ۵ گروگان آزاد شوند.
به نحوی که آیتالله سید محمد خامنهای سالها بعد در واکنش به کاندیدا شدن هاشمی رفسنجانی در یازدهمین انتخابات ریاستجمهوری در گفتوگو با خبرگزاری فارس گفت:
«اسلام نسبت به دو چیز حساسیت فراوان دارد یکی نفاق که قرآن آیات بسیاری را درباره طرد و مجازات منافق آورده و دیگری خیانت. خیانت درجاتی دارد و خیانت به جامعه و ملت(امّت) بزرگترین اقسام خیانت است. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید<و انّ اعظم الخیانه خیانه الامّه واعظم الغشّ غشّ الائمه> یعنی بزرگترین خیانت، خیانتی است که به جامعه و امت بشود و بزرگترین فریبکاری و ناراستی، فریب رهبران است. نمونه خیانت به رهبر و امام، واقعه مک فارلین است، که خود آنها با تمهیداتی نزدیک به یک سال، معاون رئیس جمهور آمریکا را با وعده موفقیت به ایران آوردند و از طریق تشریفات فرودگاه از او پذیرایی و به هتل بردند و با او در آنجا ملاقات و به وسیله مترجم مشخص و معروفی مذاکره کرده و هدایا را رد و بدل کردند، ولی پس از افشاگری و کشف آن از طریق جراید لبنان به امام(ره) وانمود کردند که آن آمریکایی که یک مقام عالی دولت آمریکا بود به صورت احمقانهای به ایران آمده و تیرش به سنگ خورده و برگشته و این را یک پیروزی وانمود کردند. این عمل مصداق صریح همان غش ّالائمه بود..
امریکاییها با زیرکی طوری طراحی کرده بودند که جمهوری اسلامی نتواند از دستاوردهای مذاکره استفاده کند از اینرو موشکهای «هاگ» اسرائیلی را در مذاکرات تهران با خود آورده بودند که امکان بهرهبرداری از آن به دلایل مختلف وجود نداشت. ابعاد تقلب آمریکاییها به تحلیل فرزند هاشمی رفسنجانی در کتاب ماجرای مک فارلین این گونه روایت شده است:
«آنها در کنگره ما را تحریم کرده بودند. چرا به صورت پنهانکاری و مخفیانه سلاح ارسال کردند و آشکار و رسمی این کار را نکردند! سلاحهای امریکایی در مواردی کهنه و معیوب و از رده خارج بود. امریکاییها خواستند با اسرائیلیها وارد عمل شوند در حالی که خط قرمز ما در رابطه با اسرائیل را میدانستند.»
اما در نهایت امریکاییها فتوای امام خمینی درباره سلمان رشدی که قبل از این مبادله صادر شده بود بهانه کرده و از برداشتن گام توافق طفره رفته بودند. ایران دوباره مبادله را به آمریکا باخت و در فرصت کوتاهی بعد از این اتفاق با فشار امریکا، نام هاشمی، رئیس جمهور و ولایتی وزیر امور خارجه وقت ایران در لیست اینترپل قرار گرفت .
ریچارد هاس، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در فصل دوم مستند ایران و غرب درباره دلیل انجام نشدن تعهدات آمریکا میگوید:
«ما گفتیم نشان دادن حسن نیت باعث حسن نیت متقابل میشود، ولی نگفتیم اگر ایرانیان گروگانها را آزاد کنند، بدون توجه به باقی قضایا، به این اقدام پاسخ مطلوب و مساعد میدهیم…»