به گزارش صدای حوزه، مریم جهانگیر با انتشار یادداشتی با محور فرض کردن جهاد تبیین در عبور از بحران جمعیت، به تلاش برای بازسازی نگرشها بجای افزایش آمار پرداخته است که در ادامه مطالعه می نمایید:
وقتی زنگ خطر کاهش جمعیت در ایران به صدا درآمد، بسیاری آن را صرفاً یک هشدار آماری تلقی کردند؛ اما حقیقت این است که بحران جمعیت چیزی بیش از کمشدن تعداد تولدهاست. این بحران، نشانهای از دگرگونی عمیق در ارزشها، سبک زندگی و نگرش ما به مفهوم خانواده است. در چنین شرایطی، «جهاد تبیین» تنها یک توصیه اخلاقی یا سیاسی نیست، بلکه ضرورتی فرهنگی و تمدنی برای بازآفرینی هویتی است که آینده ملتها را رقم میزند. این جهاد، مبارزهای است با ابهام، غفلت و گفتمانهای مسموم که زیربنای تصمیمهای کلان و فردی را شکل میدهند.
حقیقت این است که مسئله کمبود جمعیت را نمیتوان با بخشنامه و مشوق مالی حل کرد، مگر آنکه ابتدا افکار عمومی برای پذیرش تغییر آماده شود. «جهاد تبیین» در این حوزه یعنی تلاش آگاهانه برای آزادسازی ذهنها از هیجانات کوتاهمدت و نگرشهای فردمحور. امروز بسیاری از جوانان، فرزندآوری را نه یک فرصت رشد بلکه مانعی برای آزادیهای شخصی میبینند. این نگاه، برخاسته از جهانی است که خانواده را یک قید میپندارد، نه یک کانون تمدنساز. در این میان، وظیفه رسانهها، نخبگان و فعالان اجتماعی آن است که گفتمان غالب را از «ترس از آینده» به «امید به ساختن آینده» تغییر دهند.
شبهاتی همچون «فرزند بیشتر، فقر بیشتر»، «فرزند مانع پیشرفت است» یا «زن موفق مادر نمیشود» تنها باورهایی سطحی نیستند؛ بلکه نشانههایی از نفوذ تفکری هستند که موفقیت را صرفاً با معیارهای اقتصادی یا فردی میسنجد. این جملات، حاصل دههها القای فرهنگی در بستر رسانههای جهانی و محصولات سرگرمی هستند که خانواده را به حاشیه راندهاند. در برابر این نگاه، باید تفکر اسلامی-ایرانی را بازتعریف کرد. الگویی که در آن، رشد شخصی و تعالی اجتماعی در بستر خانواده و نسلپروری ممکن میشود. برای مثال، زن موفق میتواند هم فعال اجتماعی باشد و هم مادر چند فرزند، بدون آنکه یکی را فدای دیگری کند. چنین نگاهی نه تنها ممکن، بلکه مطلوب است.
در اینجا رسانههای رسمی و غیررسمی نقش بیبدیلی در شکلدهی افکار عمومی دارند. زمانی که سریالها و فیلمها بیشتر زندگی مجردی، بدون مسئولیت و بیفرزند را بهعنوان سبک زندگی «مدرن» نمایش میدهند، نمیتوان انتظار داشت جوانان به سمت فرزندآوری میل پیدا کنند. در مقابل، لازم است رسانهها، الگوهایی واقعی و ملموس از خانوادههای موفق چندفرزندی، زنان شاغل و مادر، یا پدرانی که فرزندپروری را بخشی از هویت خود میدانند، به تصویر بکشند. نخبگان نیز باید از سکوت خارج شوند. زمانی که استادان دانشگاه، روحانیون، هنرمندان و حتی اینفلوئنسرها در مورد موضوعات کم اولویت و بیاهمیت ساعتها محتوا تولید کنند اما در برابر موضوع مهمی چون بحران جمعیت ساکت باشند، این خلأ ذهنی بهسرعت با شبهات پر خواهد شد.
همچنین یکی از ریشههای بحران جمعیت، نگاه تقلیلگرایانه به مفهوم موفقیت است. اگر موفقیت را صرفاً در مدرک، شغل یا درآمد تعریف کنیم، طبیعی است که فرزندآوری بهعنوان یک بار اضافی دیده شود. اما اگر در گفتمان عمومی، موفقیت بهمعنای «تأثیرگذاری پایدار» و «تربیت نسل صالح» بازتعریف شود، خانواده بهجای مانع، به سکوی پرتاب تبدیل خواهد شد. در این چارچوب، مادری و پدری نه تنها فداکاری نیست، بلکه شکلی از رهبری و نقشآفرینی اجتماعی است. و برای تحقق این امر اجتماعی ابتدا باید به جوانان آموزش داد که ساختن آینده از مسیر خانواده عبور میکند، نه با دور شدن از آن. چراکه در بحران جمعیت، آنچه بیش از عدد و آمار مهم است، نوع نگاهی است که مردم به آینده، خانواده و نقش خود در جامعه دارند. «جهاد تبیین» یعنی شفافسازی همین نگاهها. یعنی افشای ریشههای فکری بحران و ارائه بدیلی که در عین توجه به واقعیتهای امروز، به افق تمدنی فردا نظر دارد. عبور از این بحران، نه با شعار، بلکه با بازسازی فرهنگی ممکن است. اگر رسانهها، نخبگان، نهادهای آموزشی و مذهبی همراستا و همدل شوند، میتوان امید داشت که نگرش نسل جوان به خانواده و فرزند، نه با ترس، بلکه با افتخار همراه شود. این جهاد، راهی است به سوی نجات نسل آینده؛ راهی که از ذهنها آغاز میشود و در دلها ریشه میدواند.