به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه به نقل از نفس عمیق، در راستای ایضاح مفهوم حرکت عمومی، این بار سراغ حجت الاسلام علی مهدیان رفتیم؛ طلبه پرتلاشی که هم اهل کارهای جهادی است و هم اهل قلم و تضارب آراست؛ او از اعضای اصلی خانه طلاب جوان است و در امر تربیت طلاب انقلابی سالهاست فعالیت می کنند…
مشروح گفتگوی ما با این طلبه خوش فکر را در ادامه مشاهده می کنید:
نفس عمیق: با توجه به تاکیدات رهبر معظم انقلاب درباره ایجاد حرکت عمومی و مغفول ماندن این مسئله در جبهه فرهنگی انقلاب نظر شما در این باره چیست؟
رهبر انقلاب در مجموع تمام دورانی که به عنوان رهبر جامعه اسلامی بر مسند کار بودند تمام تلاش شان را برای ایجاد حکومت اسلامی به کار بردند. ایشان ثمره اصلی این حرکت را در بیانیه گام دوم انقلاب اعلام می کنند که همانا تربیت نسل نو و جوان انقلابی است، نسلی که می تواند اداره امور را از نسل قبل تحویل بگیرد. مهمترین ویژگی نسل امروز تربیت در دالان انقلاب اسلامی است. این نسل مظهر دو ویژگی تثبیت انقلاب و انقلاب دیگر است. این نسل در بستر ۴۰ ساله انقلاب تربیت یافته است و از همه لحاظ از نسل قبل جلوتر است.
شاید مهمترین ویژگی مخاطب بیانیه گام دوم هم توضیح مخاطب این بیانیه باشد که این مخاطب همانا نسل جوان را شامل می شود. این بیانیه به مرور به مرحله اجرا نیز درآمده است و نیروهای جوان تربیت شده درون انقلاب کم کم وارد عرصه مدیریت کشور شدند.
از اهداف بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی ایجاد دوران دولت اسلامی، سپس عبور از آن و در نهایت تثبیت دولت اسلامی است. شما وقتی در مورد مردم ایران حرف می زنید در واقع از هویتی انقلابی سخن می رانید و نظام اسلامی ساختار وجودی آن را تشکیل می دهد.
نفس عمیق: آیا در این قضیه بخش غیر همراه مردم دیده نشده اند؟
وقتی درباره یک امت صحبت می کنید و خصوصیات آنها را برمی شمارید به این معنا نیست که تمام آن ملت از سجایا و خصایص عنوان شده برخوردار باشند. به اعتقاد من حتی گفتمان معترضان سال ۱۴۰۱ گفتمان انقلاب اسلامی بود، با اینکه دشمن آنها را به دست گرفته بود اما این دشمن این را می دانست اگر می خواهد رودررویی مردم مقابل مردم اتفاق بیفتد باید هر دو طرف شعار انقلابی سر دهند.
امروز کسی که در بیت رهبری ایشان را نقد می کند با شعار انقلاب نقد می کند و آن کسی هم که در خیابان سر و صدا می کند و فحش می دهد با شعارهای انقلاب اعتراض می کند زیرا پرچمی که با شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی بلند شد همچنان برافراشته است و تنها زیر آن افراد در حال دعوا کردن با هم هستند.
شعارهای انقلابی ما در هر کجای دنیا که طنین انداز شود مورد استقبال قرار می گیرد اما اینکه این شعارها نصب العین قرار گیرد، وضع موجود با بیان آنها مورد انتقاد قرار گیرد، از وضع موجود خود به خاطر آن شعارها ناراضی باشید و حاضر به هزینه دادن برای آنها باشید این فقط مختص کشور ماست. هر جامعه ای که چنین مردمانی داشت قطعا از جامعه ای بیدار برخوردار است. ضد انقلاب واقعی اقلیتی هستند که ثروت کشور را در چنبره خود گرفته اند.
اکثریت مردم ایران جدای از انقلابی بودن ولایی هستند. منظور از ولایی این است که هندسه مردم سالاری دینی در آنها تثبیت شده است و نمی پذیرد که رهبری، جمهوری اسلامی، دولت، مجلس و … دور ریخته شود و تنها جامعه ایرانی بماند.
ما دو اصل کلیدی در قانون اساسی داریم؛ یکی دین و دیگری مردم. هیچکس این دو را رد نمی کند. شاید برخی از مردم دین را شل اجرا کنند اما این به معنای تمایل آنها به غیر دینی شدن حکومت نیست.
به اعتقاد من مهمترین دستاورد نظام اسلامی حفظ انقلاب بوده است چرا که بیشتر کشورهایی که در آنها انقلاب شد، خیلی زود از هم پاشیده شدند و تبدیل به دیکتاتوری دیگری شدند. دلیل اصلی حفظ انقلاب ساختار هندسه عمومی کشور است که در قانون اساسی نیز آمده است.
حضرت امام (ره) در کتاب فقهی خود می فرمایند ولایت صورت بیرونی حکومت می شود و حکومت صورت فقه است و فقه صورت کل دین است. مراد از این صورت رفتار نسبت به وجود انسان است. جامعه معنوی جامعه ای را گویند که فقه را در درون خود اجرا کند. اساس صورت فقه حاکمیت و ولایت است.
امروز افرادی که می خواهند مخالفت خود را با نظام نشان دهند، تصمیم به ندادن رای می کنند. معنای این است که من به این مسئله اذعان دارم که رای من برای نظام مهم است در صورتی که اگر نظام دیکتاتوری باشد اصلا رای مردم برایش مهم نیست.
وقتی مشکلات کشور روی هم انباشته می شود تنها یک قدرت بی نهایت توانایی حل آنها را دارد. امام (ره) تنها قدرت مردم را قدرت لایزال و بی نهایت می دانستند. زمانی مردم می توانند مشکلات را حل کنند که قیام کنند. شما فقط زیر چتر انقلاب می توانید تحمل را در کشور زیاد کنید و ضعف های آنها را حل کنید.
سالیان متمادی ما ضعف های خود را پشت پول نفت پنهان می کردیم و وقتی این اتفاق می افتاد، ضعف مدیریت به چشم نمی آمد. وقتی دشمن اجازه نداد که نفت را همانند گذشته بفروشیم، این ضعف مدیریت به وضوح نمایان شد.
برای حل این ضعف های مدیریت چه باید کرد؟ اینجا دیگر می توان روی اساسی ترین نقطه قوت کشور یعنی مردم حساب باز کرد. مردم می توانند با قیام کردن به عنوان حلال مشکلات کشور وارد صحنه شوند. انقلابی بودن خلق و خوی مردم ایران است و این مهمترین دارایی کشور ماست. ما با پشتوانه مردم در تلاش هستیم تا دولت را بسازیم و ضعف های آن را از بین ببریم.
نفس عمیق: با توجه به آنچه در خصوص بیدار شدن مردم اشاره شد، آیا نیروهای حزب اللهی از این بیداری نمی ترسند؟
هم در درون حزب اللهی ها و هم در بقیه جریان های نخبه کشور فرهنگ استبدادی و پادشاهی که متعلق به فرهنگ غرب است، وجود دارد. به تعبیر حضرت آقا فرهنگ غرب هنوز از ما خارج نشده است. غربی ها هر جا اراده را به صورت جدی نشان دادند، حق را کمرنگ جلوه می دهند. حذف حق به معنای حذف آزادی است و به معنای علمی کردن نظام استبدادی است. خارج شدن سم فرهنگ غربی استبدادی از تار و پود جامعه زمان بر است و وقتی این اتفاق افتاد، مردم سالاری دینی به رشد و بالندگی خواهد رسید.
گفتمان مردم سالاری امروز با گفتمان مردم سالاری دهه های ۶۰ و ۷۰ متفاوت است. این گفتمان بومی و بر بستر دین و ولایت پایه ریزی شده است اما آن گفتمان غربی بود حتی آقای خاتمی به صراحت در فرانسه آن را اعلام می کند.
در حال حاضر ما از آگاهی مردم هیچ هراسی نداریم. جریان های حزب اللهی دم انتخابات دغدغه اصلی شان حضور است و حتی حاضرند مردم به رقیبان آنها رای دهند اما در انتخابات شرکت کنند، برای آنها عدم حضور مخالفان و رقیبان شان در صحنه انتخابات عذاب بیشتری دارد تا حضور آنها حتی اگر منجر به شکست شان شود؛ این مسئله حکایت از رشد آنهاست.
نفس عمیق: آیا حضور نهادهایی چون شورای نگهبان به منزله ترس از عدم انتخاب درست مردم است یا دلیل دیگری دارد؟
ما از ابتدای طراحی قانون اساسی برای مسئولیت های مهم در کشور شرایط سختی را بنا نهادیم که کاملا منطقی بود، برای تشخیص آن هم جایگاه های سخت تری را تعریف کردیم که آن هم کار درستی بود؛ بنابراین سخت گیری شورای نگهبان هم وظیفه این نهاد است. طبیعی است که با توجه به وظایف محوله حمله به شورای نگهبان نیز امری کاملا عادی باشد.
نفس عمیق: به نظر شما مردم چگونه صاحب قدرت می شوند؟ آیا حلقه های میانی می توانند جایگزینی برای حزب باشند یا باید به صورت فله ای پیش رفت؟
برخی گمان می کنند مردم سالاری مورد نظر ما به مثابه لیبرال دموکراسی غرب می ماند در حالی که ایده مردم سالاری در کشور ما به طور کلی با آن مفهوم غربی آن متفاوت بوده و می باشد. مردم سالاری دینی ما بر پایه هویت معنوی، دینی و مبتنی بر آزادی و اراده شکل گرفته است. مردم سالاری در غرب سر از استبداد درمی آورد در صورتی که مردم سالاری در کشور ما همان راه آزادی است.
مسئله مهم در این زمینه این است که شما جامعه و حاکمیت خود را بر اساس ایجاد قدرت برای کنترل فساد و عواملی از این دست نمی سازید بلکه آن را بر اساس بروز و رشد ایمان می سازید که این مسئله این دو ایده را کاملا از هم متمایز می کند.
نفس عمیق: برخی افراد می پرسند چرا بسیاری از غربی ها علی رغم عدم گرایش های دینی در زمینه های مادی به موفقیت رسیده اند. نظر شما در این خصوص چیست؟
ابتدا باید ببینیم غرب واقعا به رفاه رسیده است چرا که من معتقدم اصلا در غرب رفاه مادی وجود ندارد. معنای رفاه این است که در مجموع آزادی سرانه هر کس به طور عادلانه بالا برود اما این اتفاق در آنجا نیفتاده است.
نفس عمیق: مردم مسکن، غذا، شغل و …. را رفاه می دانند چرا که در این زمینه ها با سختی بسیار دست و پنجه می کنند؟ آیا منظور شما از رفاه موارد دیگری است؟
نه، به هیچ وجه؛ رفاه فقط اینها نیست. آزادی یکی از عناصر رفاه است، حتی در لیبرال دموکراسی غربی هم مهمترین مسئله آزادی است.
اگر نگاهی به تولیدات اخیر سینمای هالیوود بیندازیم، فروپاشی در آنها به عینه مشاهده می شد. شما از روی فیلم می توانید مخاطب آن را بشناسید و از روی سیاستمداران هم مخاطب را بشناسید. مخاطب به شدت ناراضی است، او از کی و دقیقا برای چی ناراضی است؟ جریان های ناراضی به شدت در حال توسعه هستند، دلیل توسعه یافتگی آنها چیست؟ نفی، رد و مخالفت گفتمان رایج مردم آمریکا است و به اشکال مختلف همچون فیلم جوکر، جنبش ۹۹ درصد، پست مدرن و آنارشیسم بالا می آیند. مسئله اصلی آنها ظلم و عدم وجود آزادی است.
پیشرفت کنونی کشور قابل مقایسه با بقیه دنیا نیست، به قول حضرت سعدی آن کسی که خدمت سلطان می کرد رشد اقتصادی سریع تری داشت و آن کسی که از زور بازو نان می خورد رشد اقتصادی کندتری داشت اما متاسفانه هنوز شاخص های ما نمی تواند رشد اقتصادی بر مبنای عزت و زیر بار هیچ حکومتی نرفتن را بسنجد، شاخص های اقتصادی نمی تواند بسنجد وقتی کشوری ۲۰ سال زیر بار فشار اقتصادی است چگونه دوام می آورد، حتی قادر به محاسبه آن هم نیست. اگر با این نگاه بنگریم به این نکته اذعان می کنید که هیچ کشوری با این میزان فشار نمی تواند دوام بیاورد.
حضرت امام (ره) می فرمایند اگر جهت خود را الهی کنید، دنیایتان به سامان خواهد رسید. این بحث مهمی از لحاظ معرفتی در اندیشه دینی است که متاسفانه نسبت به آن بی تفاوت بوده ایم. معنای سخن امام این است که وقتی جهت گیری شما انقلابی است اگر بتوانید یک اتفاق جامع را در جامعه رقم بزنید در این صورت دنیایتان به سامان خواهد رسید و راه و مسیر درست هم همین است. همان گونه که در نظام سازی معتقدیم با لیبرال دموکراسی غربی متفاوت هستیم در دولت سازی نیز همین اعتقاد را داریم.
هویت تشکیلات احزاب بر محور رشد سه عنصر ایمان، جامعه و عقلانیت است. برای شناخت بهتر این موضوع می توان به نهادهایی چون بسیج مستضعفین، جهاد سازندگی و مجموعه های انقلابی مردمی تبیین کننده دهه های ۵۰ و ۶۰ اشاره کرد که اینها به کف جامعه متصل بودند. این احزاب اساسا قدرت طلب نیستند ولو اینکه به قدرت هم برسند. قدرت برای آنها اصل قضیه نیست بلکه نقش تبر را برایشان دارد و موجبات رشد بینش در جامعه را پدید می آورند.
وقتی ساختار نظام مبتنی بر امامت و امت باشد زمانی که به لحاظ اجتماعی توسعه پیدا کند آنگاه خواص و نخبگان حکم امام را پیدا می کنند و در صورتی که این امامت در جامعه گسترش یابد در نتیجه دولت ایجاد می شود.
مشکل اصلی انقلاب جریان غفلت، روزمرگی و بی خیالی است. اوایل انقلاب یکی از اختلافات اصلی آقای بازرگان با حضرت امام این بود که ایشان می گفت حالا که انقلاب پیروز شده مردم به خانه هایشان بروند تا ما کار را پیش ببریم.
نفس عمیق:با توجه به آنچه گفته شد، مخالفان را بیشتر به نفع انقلاب می دانید تا افراد بی تفاوت را؟
بله حتما همین طور است، علی رغم آنکه مخالفان هم برای انقلاب خطرناک هستند اما بی تفاوت ها قطعا خطرات بیشتری برای آن دارند. در تعبیر شهید بهشتی روزمرگی همانا نقش مرگ را برای انقلاب بازی می کند هرچند دشمنان نیز جز مرگ انقلاب به دنبال چیز دیگری نیستند.
ما جریان هایی در کشور داریم که یک سمت آنها به طرف مردم و سمت دیگرشان به طرف دین و اندیشه دینی است. این جریان ها بارهای کشور را بر دوش گرفته اند و هویت شان نیز هویت ایمان افزایی است. حالا سوال اینجاست که چگونه می شود توامان تمام اینها را در خود جمع کرد؟ به عنوان یک فعال جهادی از نزدیک این ترکیب را مشاهده کرده ام، اندیشه پشتیبان آنها اندیشه دینی است، به رهبری متصل هست، به مردم متصل هست و اتفاقا همان زمانی که باری را از دوش مردم برمی دارند، اثر فرهنگی و ایمانی خودش را می گذارد؛ به طور مثال وقتی در روستایی مدرسه ای ساخته شود، آن روستا به لحاظ معنوی هم رشد خواهد کرد.
سخن ما این است که این جریان ها باید در کشور توسعه پیدا کنند. جهادگران، مطالبه گران و اندیشکده ها باید در کشور فزونی یابند و هر یک باری را از دوش مردم بردارند. وقتی این ویرایش عمومی اجتماعی شکل بگیرد، اثرات خود را نیز خواهد گذاشت.
این ویرایش های عمومی اجتماعی شامل دستگاه کلان تولید علوم انسانی کشور، دستگاه تربیت مدیر و شناخت مردم از مدیران می شود.
به نظر می رسد ما فقط در خصوص افراد حزب اللهی صحبت می کنیم و تنها به دنبال رشد، تربیت و انسجام آنها هستیم در صورتی که بخش بزرگی از جامعه ما سبک زندگی غربی را می پسندند و کاملا با صحبت های ما بیگانه هستند. حال سوال اینجاست آیا ما می خواهیم یک حاکمیت حزب اللهی پدید آوریم و فقط این قشر از مردم را به رسمیت می شناسیم؟
صحبت های من در خصوص مردم نبود و منظور من خواص و نخبگان جامعه بود البته تعریف افراد از حزب اللهی و انقلابی بودن متفاوت است. همان طور که پیشتر بدان اشاره کردم از نگاه من به افرادی انقلابی گفته می شود که خودشان دست به اقدام می زنند و آرمان جو هستند.
فردی هست که طرز لباس پوشیدن و چهره اش هیچ شباهتی با آنچه عوام به آن حزب اللهی می گویند، ندارد؛ دغدغه این فرد ساخت وسیله ای بوده که نمونه آن در داخل تولید نمی شده و با صرف هزینه شخصی، جمع کردن افراد و تلاش بسیار سعی می کند تا باری را از دوش عده ای بردارد، ما اینها را انقلابی نمی دانیم اما یک آخوند مفت خور و شکم گنده را تنها به لطف ملبس بودن انقلابی می دانیم البته این آخوند هم نفی نمی کنیم اما چگونه می توانیم آن فرد اول را نادیده بگیریم.
در ۳۰ سال مخاطبان اصلی بیانات رهبری نخبگان، جوانان، پیش قراولان، دانشجویان و انقلابی ها هستند البته شکی نیست که صحبت های ایشان با همه اقشار جامعه است اما تمرکز حضرت آقا بیشتر بر روی این افراد است چرا که اینها باید رشد کنند. این رشد باید به لحاظ تکثیر، فرهنگ، سبک زندگی و تشکیلاتی اتفاق بیفتد.