• امروز : دوشنبه - ۳۰ تیر - ۱۴۰۴
  • برابر با : Monday - 21 July - 2025
کل اخبار 6528

صدای حوزه امروز

خطر جایگزینی اجتماعی در کمین روحانیت حوزه علمیه و تابلوی ایست پست‌مدرنیسم جامعه از کارِ حوزه بی‌خبر است تجلیل مدیران حوزه‌های علمیه کشور از حماسه‌آفرینی ملت ایران و تاکید بر حمایت تام از نظام و رهبری گردهمایی خانوادگی برگزیدگان گروه‌های تبلیغی استان آذربایجان شرقی تصمیم های خردی که به وقتش اتخاذ نشده اند! روحانیت در خط مقدم خدمت/ روحانی و مداح رامشیری نماد خدمت شدند روایت شیخ اسماعیل رمضانی از عصر هوش مصنوعی و لزوم تغییر سبک آخوندی! نقش علما در دفاع از امت اسلامی بی‌همتاست/ غزه هرگز شکست نخواهد خورد انتقاد معاون تهذیب حوزه های علمیه از کیفیت برگزاری کمیسیون اخلاق و تربیت در همایش صدسالگی بازتأسیس حوزه حوزه پیشرو و سرآمد| تکنولوژی‌شناسی یا تکنوکراسی، کدام؟ فقط رهبری می‌توانست چنین پیام تمدن‌سازی بنویسد! «حوزه» نهاد فرا ساحتی با درون‌مایه و رویکرد تمدنی و وظیفه‌مند در برابر جامعه، جهان معاصر و انقلاب/ حوزه پیشرو و سرآمد در کنار ملت است حوزه پیشرو و سرآمد

0
پاسخ حجت الاسلام فلاحتی به یادداشت حجت الاسلام کرامتی در ادامه مباحث مربوط به جلسه ای که با موضوع موسیقی مطرح شده بود؛

جُهد العاجز/ دفاعی نیابیّ و دور از صدق و ادب بمنظور تطهیر جریان متصوفه شبه اخباری مشهد

  • کد خبر : 47044
  • 30 تیر 1404 - 15:25
جُهد العاجز/ دفاعی نیابیّ و دور از صدق و ادب بمنظور تطهیر جریان متصوفه شبه اخباری مشهد
اگر چه بحث ما در مشهد با آقای وکیلی در باب حلیت یا حرمت موسیقی بوده است لکن بنظر این تقابل، بسیار عمیق تر و گفتمانی تر از این هاست. چرا که در واقع، سخن پیرامون دو منظر فقاهی به نصوص دینی در بسیاری از مباحث اجتماعی اسلام میباشد.

به گزارش صدای حوزه، حجت الاسلام فلاحتی به یادداشت حجت الاسلام کرامتی با عنوان عذری بدتر از گناه بوسیله یادداشتی با عنوان “جُهد العاجز (دفاعی نیابیّ و دور از صدق و ادب بمنظور تطهیر جریان متصوفه شبه اخباری مشهد)” پاسخ داده اند که در ادامه مطالعه می نمایید:

پس از مباحثه بنده در اردیبهشت ۱۴۰۴، با جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای وکیلی در موضوع موسیقی در مشهد، یکی از طلاب ارادتمند ایشان بنام آقای مجتبی کرامتی برخلاف معمول مناظرات، دست به قلم برده و مطالبی را در نهایت خلاف ادب و خلاف صدق در باب مباحث و کنش بنده در آن بحث، مطرح نموده است. پر واضح است مخاطب حوزوی فرهیخته که بحث را پیگیری کرده، خود ناظر و قضاوت کننده است که چه کسی موضعش منطبق تر با حقیقت و واقعیت میباشد و نیازی نیز به امتداد بی مورد شخصی ثالث و نیابیّ ندارد. مع ذلک حقیر با اینکه هیچ میلی به ادامه بحث نداشتم، به دلیل انتشار عمومی، جوابی ارائه نمودم. تا اینکه چند روز پیش دگربار متنی سراسر خلاف ادب و نزاکت و نسبت های ناروا و ادعای سندسازی و سندهای موهوم را در صدای حوزه از این طلبه ملاحظه نمودم که لازم دیدم چند نکته را از باب إیضاح مباحث، متذکر شوم فعلیهذا اولا چند نکته کلی بعنوان مقدمه در نقد اساسی مکتب عرفانی و فقهی طیف آیت الله طهرانی و سپس به اشکالات مطروحه در نقد دوم موسیقیایی ایشان میپردازم. هر چند از صدای حوزه نیز گلایه مند و بسیار متعجب بوده و هستم که اساسا چرا علاقه بیش از حدی به این نوع حواشی و اولویت در نشر آن دارد

و اما نکات مقدمیّ مدنظر :

۱- مقدمه اول _ما با برادران دینی مان در مشهد اشتراکات زیادی داریم و این نقدها را بنوعی بمثابه مباحثه طلبگی فرض مینماییم

۲- مقدمه دوم، اگر چه بحث ما در مشهد با آقای وکیلی در باب حلیت یا حرمت موسیقی بوده است لکن بنظر این تقابل، بسیار عمیق تر و گفتمانی تر از این هاست. چرا که در واقع، سخن پیرامون دو منظر فقاهی به نصوص دینی در بسیاری از مباحث اجتماعی اسلام میباشد. یک نگاه با توجه به تاثّرات زیادش از مرحوم آیت الله طهرانی، نگاهی بشدت سنّتی به نصوص و اجتماعیات اسلامی دارد (که امثله متعددی را خواهم آورد) در عین اینکه مدعی تصوف ناب و حکمت اسلامی و مخالفت با مکتب تفکیک نیز می‌باشند،اما در مقام استنباط فقهی بشدت کهنه نگر و اخباری مسلک می‌باشند. در مقابل، نگاهی دیگر که در عین وفاداری به نصوص، سخن از تاثیر شدید زمان و مکان بر عناوین فقهی، احکام و اجتماعیات اسلام را به میان می‌آورد که از جمله نمایندگان تفکر دوم، شخصیت هایی مانند امام خمینی، علامه طباطبایی و استاد علامه شهید مطهری میباشند.اینجاست که بنده از طیف گروه آقای طهرانی تعبیر به عرفان دوستانِ شبه اخباری، نموده ام.چرا که بظاهر اهل حکمت و عرفان اما در برداشت های فقهی، بشدت ظاهرگرا، اخباری مسلک و قطعا مخالف بسیاری از مواضع کلان نگر امامین انقلاب می‌باشند( به فتاوای شاذ و قشری شان که در ادامه آورده ام حتما عنایت شود) و البته در همان مباحث عرفانی نیز تجویزات خاصی برای شاگردان دارند که بسیار عجیب و منحصر به فرد می‌نماید مانند تسلیم به خوردن لیوان خون در صورت امر استاد که معروف هم گردیده است ( اظهار تسلیم مطلق آقای طهرانی در مقابل مرحوم حداد: اسرار ملکوت ج ۲ ص ۴۳) و البته داستان‌های عجیب مرید و مراد بازی در این طیف که بیانش از حوصله خارج است . الغرض، اشکال اساسی این جناب کرامتی نیز که به نیابت از همان طیف، به اسم نقد اما با مسمّای طرد و توهین و نسبت های پیاپی ناروا و تحقیر وارد این کارزار شده نیز همین است. به چند جای مطالب بحث موسیقی اشکالاتی جزیی نموده و به زعم باطل خود پیروز میدان بوده اما غافل ازینکه اشکالات وارده به این طیف، اساسی تر از این حرفهاست.ضمنا متعدد شنیده بودم که این جماعت افرادی تند و متعصب و توهین محور، کم ندارند لکن در همین مناظره و پس از آن من نیز به آن تصدیق نمودم.مناظره ای بین دو نفر صورت پذیرفته، خودشان سکوت کرده اند و امر را به مخاطبان سپرده اند و یا شاید دگربار مباحثه ای انجام دهند. لکن فردی بی ربط خود را وسط کشیده با حربه توهین و تحریف در صدد دفاع از یک طرف ماجرا مطالبی را عنوان میکند. این بنده نیز هم به اشکالات موسیقایی این طیف پاسخ هایی ارائه نموده ام و هم لازم می‌دانم متذکر شوم، این نزاع منحصر به نگاه کهنه و قشری ایشان در بحث موسیقی یا دیگر هنرها نیست و شامل بسیاری از اجتماعیات و سیاسیات دیگر نیز میباشد.

از باب نمونه کافیست کسی نیم نگاهی به آراء و فتاوای فقهی این طیف که عمدتا برگرفته از آراء خاص و شاذ آیت الله طهرانی و مرحوم حداد میباشد، بیندازد و یقین نماید که این مطالب شاذ و غیر قابل پذیرش تا چه اندازه، در تضاد با فقه پویای امامین انقلاب در باب تمدن نوین اسلامی میباشد:

۱-زنان باید پیوسته یا حامله باشند و یا شیر دهند تا در کاروان انسانیت حرکت کنند و به هر مقدار ازین دو دور باشد از رحمت الهی دور است!! اصل در زنان حمل و رضاع است و حیض زنان خلاف اصل است ( متخذ از مجموع عبارات در ص ۴۲ رساله نکاحیه)( البته آقای طهرانی در کتاب رساله بدیعه هم در کل آن در صدد بیان منع مناصب اجتماعی زن می‌باشند که این دقیقا بر خلاف نظر امام و رهبری است که در کنار وظائف خانوادگی، برای زن نقش بسیار پررنگی در صحنه اجتماع، علم، سیاست و ورزش قائل می‌باشند : (کتاب عرصه های حضور اجتماعی زن از منظر رهبر انقلاب ملاحظه گردد که تماما در استشهاد به ورود جدی زن در این ساحات در بیان رهبر معظم دارد،جمع اوری دکتر امیرحسین بانکی پور)

۲_رأی گیری و رجوع به رای اکثریت در جامعه اسلامی مخالف اسلام است(وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت دینی ص ۱۱۴)

۳-مطلق موسیقی حرام است ( معادشناسی ج ۱ ص ۱۸۹)

۴_ زنان اگر بدحجابی کردند باید شلاق زده شوند (ولایت فقیه ج ۱ ص ۲۲۳)

۵_ رئیس جمهور کشور، الزاما باید از جامع ترین فقهای امت باشد( خلط عجیب جایگاه رهبری و ریاست جمهوری توسط آقای طهرانی) ( وظیفه فرد مسلمان ص ۱۱۶)

۶_ امربه معروف اگر به پریشان شدن شخص آمر منجر شود باید ترک شود (روح مجرد ص ۶۳۵)(تطبیق دهید با مسلمات شرعی مراجع تقلید که در باب شرایط امر به معروف آیا همچو مطلبی بیانکرده اند)

۷_ احکام متعارف حج مانند رعایت طهارت و تحاذی شانه چپ ووووو هیچیک در شریعت نیامده است ( از قول آقای حداد در روح مجرد ص ۱۰۸)در حالیکه خودشان گفتند آقای حداد در حوزه تا سیوطی بیشتر درس نخوانده بود(نور مجرد ص ۲۷۰)

۸_بکارگیری لفظ امام برای آقای خمینی صحیح نیست (امام شناسی ج ۱۸ص ۲۲۱)

۹_ استفاده نکردن از چنگال به دلیل نبودن در سیره نبوی ص (روح مجرد ص ۶۹۸)که این حاکی از همان روحیه میل به اخباری مسلکی این طیف میباشد

۱۰_ علم فقه ادون العلوم ( پایین ترین و پست ترین) است (ولایت فقیه ج ۲ ص ۲۴۸)

۱۱_ روز عاشورا روز مسرت و شادیست نه حزن (روح مجرد ص ۷۸ و ۷۹)

۱۲ _ شیطان مامور مطیع و فرمانبر خداست که وظیفه اش جداسازی خبیث از طیب است (الله شناسی ج ۳ ص ۱۲۰)

۱۳_ اعطای لقب علامه در خواب به مرحوم طهرانی و تبعیت ایشان در بیداری ( نور مجرد ص ۲۰۴)

۱۴ _ اسلام اولا با بسیاری از هنرها مانند سینما و نقاشی و گرافیک و موسیقی و…. مخالف است چون انسان را به عالم حس گرایش می‌دهد ( متخذ از سخنرانی حجت الاسلام وکیلی در تاریخ ۱۵/۲/۹۸ : برداشت های ذوقی و سطحی این طیف از روایات هنری اسلام را بگذارید کنار کلمات امام و رهبری در باب سینما و نقاشی و هنرهای دیگر که اشاره خواهم کرد و البته در صحیفه نور و نرم افزار حدیث ولایت رهبری هم قابل جستجو میباشد )

۱۵_ آیت الله خمینی جائز الخطا بود در بسیاری از نظرات و فتاوا از جمله شطرنج و موسیقی دارای فتاوای سقیم و غلط بوده و نباید به فتاوای ایشان ابدیت بخشید (امام شناسی ج ۱۸ ص ۲۲۲).

۱۶_ نوروز باستانی ایرانیان، عید بهائم (چهارپایان) است امام شناسی ج ۹ ص ۲۰۱)

۱۷_ فردوسی برای سرودن شعر در باب اسطوره های ایران باستان روز قیامت مواخذه می‌شود ( متعدد از جمله نور ملکوت قرآن ج ۴ص ۱۴۶) و تبلیغ فردوسی و شاهنامه مخالف اسلام است، ( همان ماخذ ج۴ ص ۱۴۶) ولی به مولوی که می‌رسد چون عارف بوده چشم از مطالب پر اشکالش می‌بندد. مضافا اینکه موضع آقای طهرانی را کنار مدح رهبری از فردوسی و حکمت در شاهنامه بسنجید و اساسا دید معظم له در باب ایران باستان و دیدن محاسن آن در کنار آسیب هایش را.

۱۸_ ولایت آقای حداد عین ولایت ائمه اطهار است و هرجا در سیر الی الله، ایشان رفته اند، حداد رفته بود!!!!! (نور مجرد ص ۲۵۹)

۱۹ _ در جایی نیز پا را فراتر گذاشته و میگویند: حکم استاد و دستوراتش، بر شرع مقدم است!!!! ( نور مجرد ص ۵۶۵)

۲۰ _ حجت الاسلام وکیلی در جلسه ای اینگونه می‌گوید : اگر کسی مکاشفه کند که مامور به کشتن کسی است و به این یقین کند، مجاز به قتل آن فرد می‌شود مانند ابراهیم پیامبر ( غافل ازین که خواب معصوم حجت است نه مکاشفه غیر معصوم) بعد ببینید ازین حرفها چه فتنه های سلوکی و اجتماعی در خواهد آمد. ( فایل جواز قتل در مکاشفه برای کانال صدای حوزه فرستاده می شود ) و صدها مورد اظهارنظرهای شاذ و خلاف مصالح فقهی و اجتماعی و سیاسی مدنظر عموم مراجع و رهبر انقلاب، که مبرهن می‌سازد که اساسا بحث فقط نگاه قشری این طیف به موسیقی و هنر نیست بلکه تالی فاسدها بسیار فراتر از این حرفهاست. بگذریم که طیف آقای طهرانی بخاطر همین مواضع شاذ در افواه حوزویان به متصوفه حوزوی مشهد موسوم گشته اند و اخیرا آیت الله العظمی سبحانی نیز در موردشان گفتند اینها خیانت کردند و مرا نیز فریب دادند و به اسم شهید اول از من پیامی گرفتند ولی در کنارش، مطالبی غیر صحیح ارائه کردند ( کلیپ ایشان نیز برای کانال صدای حوزه ارسال می‌گردد)

مقدمه سوم : حقیقتا هر چه مینگرم، نوع ورود این آقای طلبه، در نقد مناظره بنده و آقای وکیلی را،کاملا بدون راهبرد، فاقد مبنا، مبهم و صرفا نوعی کینه گشایی بجای نقد عالمانه میبینم که جای چند سوال را نیز باقی می‌گذارد :

۱_ آیا هدف اصلی اش اثبات مدعای آقای وکیلی یعنی مذمت مطلق موسیقی بوده؟ آیا هدف صرفا دفاع از شخصیت آقای وکیلی بوده؟ آیا هدف رد نظریه حلیت مشروط موسیقی بوده؟ آیا هدف تخریب بنده و یا مطالب بنده بوده؟ هر چه بوده غیر تخریب و توهین، هیچکدام محقق نشده،به این دلیل که با چند اشکال ریز به بنده و البته دارای پاسخ، نه مدعای حرمت مطلق اثبات گردید و نه مدعای حلیت مشروط رد شد. تنها چند اشکال ملالغتی، آنهم با چاشنی بی ادبی و دائم بی سواد خواندن یک طرف، محتوای کلانی اثبات نگردید. اگر هدف شما بمانند طیف دوستانتان مذمت مطلق موسیقی است چرا بجای تشدید آن مبانی و بسط صریح آن، تنها به تکرار برخی جزئیات مناظره و البته پاسخ داده شده، می‌پردازید؟ آیا گمان شما اینست با زدن بنده، تلقی به حرمت و مذمت مطلق موسیقی توسط گروه شما،صاحب مبنا و یا نظری عالم گیر خواهد شد؟! که البته بنده هم پاسخ داده‌ام و هم خواهم داد لکن لبّ سخن در نوع ورود این آقای طلبه است، پیشنهاد میکنم بجای ابراز این حجم واضح بغض، همت خود را در جای دیگری مصروف بدارید

۲_ بنده پیشنهاد مناظره دگرباره و تکمیلی دادم لکن قطعا بدلائل متعدد منظور شخص شما نبوده اید

۳_ چرا گمان میکنید با تکرار نسبت ناروای تحریف کلمات رهبری به شخص بنده، محتوای متعدد کلمات راهبردی و ایجابی ایشان را می‌شود، کالعدم یا زمان مند و مقطعی به نفع مذمت مطلق موسیقی، فرض نمود؟ پیشنهاد میکنم یکبار نرم افزار جامع رهبری ( حدیث ولایت) را تهیه کنید و بدون تعلقات گروهیتان، کلمات رهبری را مجموعا در باب موسیقی و موضوعات دیگر، کاملا، با قبل و بعدش مطالعه کنید تا بفهمید کدام سوی ماجرا، دارد کلمات ایشان را تحریف یا مصادره می‌نماید( رهبری معظم در کنار قول به جواز اصل موسیقی و حرمت برخی انواع‌ با مناطات مشخص در کتاب غنا ، ده ها کلمه کلیدی در مدح و کارکردهای مثبت موسیقی و کلماتی در مذمت انواع حرام آن دارد که این یعنی راه را یکطرفه نپیموده است، در حالیکه این دوستان مشهدی اصرار دارند رهبری عمدتا هم نظر با آنهاست و موسیقی را پدیده ای شوم و خطرناک و مضر می‌دانند )اجمالا برای ملاحظه برخی کلمات کلیدی ایشان در باب کارکردهای موسیقی به جوابیه اول بنده مراجعه شود.
اما پاسخ اجمالی به اشکالات مطروحه در نقد دوم:

۱- گفته شد بنده مذمت زنان در روایات را از قول استاد آیت الله جوادی آملی حقیقیه ای زمانمند عنوان کرده ام و این پارادوکس است و اینجانب مسأله را نفهمیده ام و استاد جوادی نظرشان قضیه خارجیه بوده و سندی از کتاب زن در آیینه جمال نقل نمودند. درحالیکه تکرار میکنم مطلب آخرین نظر آقای جوادی در درس خارج قضا در سال ۱۴۰۲ بوده نه کتاب زن که مربوط به نظرات ۳۰ سال پیش ایشان میباشد، استاد جوادی در ضمن نصیحت شاگردان در باب اجتهاد صحیح از دین می‌فرمایند که تمام مذمت های زنان حقیقی و درست بوده ولی برای زن قدیم بوده ( یعنی برای حقیقت و ذات زن قدیم) و زن جدید احکام جدید را می‌طلبد چرا که بحسب شرایط جدید تمدنی، زن جدید موجودی غیر زن قدیم است. در نتیجه این یعنی همان قضیه حقیقیه، البته از نوع زمانمندش. حال اگر کسی بخواهد اینرا خارجیه بگوید نیز با قبول زمانمند، مکانمند یا تضییق موضوع آن مذمت ها، می‌تواند بگوید، لکن باید اصل تغییر و زمانمندی و تضییق موضوع را لحاظ نماید. با این توضیح چرا باید به جای پذیرش و یا توقف و تامل، به افترا و توهین روی آوریم که مثلا فلانی حتی حقیقیه و خارجیه را درنیافته است؟ و اما نکته اصلی ماجرا اینکه از دلیل پیش آمدن این مثال نیز نباید غافل بشویم و پرگویی های برخی ما را از اصل مطلب دور نسازد : این مثال مذمت زمانمند زنان در روایات را بنده ، نقل نمودم که استشهادی باشد بر آن جمله رهبری که فرمودند می‌شود مذمت یک مساله شرعی، امری تاریخی و زمانمند باشد. از جمله موسیقی که بدلایل فسادانگیزی در صدر اسلام ، در زمان معصومین توسط ایشان، تحریم و مذمت شده و لکن، امروز که مصادیق حقی برایش پدید آمده، دیگر نمی‌توان مطلق آن را حرام یا مذموم دانست ( متخذ از کتاب غنا ص ۴۰۳ و ۴۰۴)۲-

۲- مطلب بعدی در باب تقییدیه و تعلیلیه بود. نمی‌دانم چه اصراری است که وقتی باز هم توضیح میدهیم از مولف که زنده است باز هم نمی پذیرند و در صدد حاشیه سازی هستند . اصل مطلب اینست که فقهای متاخر از جمله رهبر معظم انقلاب، با لحاظ قواعدی از جمله تاریخ موسیقی (از مطالب الاغانی ابوالفرج نام می‌برند) و نیز تقییدیه بودن قیود روایات مذمت موسیقی، به این نتیجه رسیده اند که مذمت موسیقی منوط به تحقق قیودی است که در صورت عدم تحقق آن قیود و اوصاف، آن نوع از موسیقی، دیگر، مذموم یا حرام نخواهد بود، مثلا اینکه در روایات از آلات موسیقی تعبیر به آلات لهو شده است، خود مبیّن این نکته است که قید لهو، قید تقیید و حیثیت تقییدیه و واسطه در عروض آن میباشد، در نتیجه اگر در زمانی یا مکانی نوع غیر لهوی موسیقی از این آلات نواخته شود، نمی‌توان آنرا حرام دانست ( متخذ از کتاب غنا آیت الله خامنه ای ص ۴۰۸ و به صراحت بیشتر در صفحه۳۷۷ ) و در جای دیگر نیز به همین دلیل می‌فرماید : مبغوضیت موسیقی در روایت که اکثر این روایات هم ضعیف است، مذمت و مبغوضیت فی الجمله است نه به نحو اطلاق کلی و بالجمله ( متخذ از کتاب غنا ص ۴۰۰ و ۴۰۱) ویا در موضعی دیگر می‌فرماید: ازین روایات موسیقی نمی‌شود مطلق حرمت آلات عزف را استدلال کرد (کتاب غنا ص ۳۹۹) خب اینرا بگذارید کنار برداشت طیف آقای طهرانی و وکیلی که مذمت موسیقی و آلات موسیقی را همیشگی و ذاتی و دائمی می‌دانند و توجهی به مباحث تاریخی و لحاظ این نکات علمی ندارند و متاسفانه چه عذاب وجدان بی موردی برای جامعه و هنرمندان ایجاد می‌کنند . حتی در جایی آقایان طهرانی و وکیلی دارند که موسیقی انواع خوبی هم دارد ولی چون برای مردم قابل تشخیص نیست شارع همه انواع‌ موسیقی را حرام کرده است!!!!!!!! فیاللعجب( آقای وکیلی سخنرانی تاریخ ۱۳۹۸/۲/۱۵ و آقای طهرانی معادشناسی ج ۱ص ۱۸۹)در حالیکه برداشت از جمله دوم روایت معروف امام صادق علیه السلام در تحف العقول( قد تتصرف الی جهات الصلاح… فلعله ما فیه من الصلاح حل تعلیمه و تعلمه و العمل به…) هم اینست که اگر ابزاری، فوائد و کارکردهای حلالی داشته باشد، دیگر نمی‌توان آنرا مطلقا حرام دانست( کتاب غنا آیت الله خامنه ای ص ۴۲۴)

۳_ مطلب دیگر سخنان بنده پیرامون اجزاء ثابت و متغیر در شریعت بود. امری که متاخرین از فقها مانند امام خمینی و علامه طباطبایی و شهیدان مطهری و صدر بر آن تاکید و درباره اش، نظریه پردازی کرده اند. مطلب من این بود که بنظر قاصر، یکی از اجزاء متغیر شریعت مسأله ابزار در دین از جمله ابزار موسیقی میباشد که اساسا امری متغیر بوده و هست.از باب تقریب به ذهن مخاطب به اصل بحث تغییر در احکام شرعی نیز امثله متعددی مطرح نمودیم. از خضاب نکردن مولا در عصر دیگر و مستحب ندانستن آن در زمان دیگر، تا کلمات تند و سبّ گونه مولا در نهج البلاغه که مربوط به همان زمان بوده و فی زماننا هذا دیگر روش مناسبی برای تخطئه نمی‌باشد و یا مانند مذمت زنها در روایات که به واسطه تغییر در نوع زنهای زمان ما حکمی کاملا متفاوت را می‌طلبد و یا تعبیری مثال گوسفند داری ۳۰ گوسفند برای هر مومن در خانه اش که دیگر در زمان ما، بغیر از دامداران کاربردی برای کسی ندارد و مثال‌های دیگر. گفتیم ابزار می‌تواند زمانی کارکرد منفی داشته باشد و مذمت بشود و می‌تواند در زمانی دیگر کارکرد مثبتی داشته باشد و مجاز شمرده یا مدح گردد. که ابزار موسیقی از همین نوع است( کتاب غنا ص ۴۰۳ و ۴۰۴)، جناب کرامتی طبق همان رویه نقد بی راهبردش و بجای نقد مبانی و اصل بحث، اشکال کرد که اینکه فلاحتی گفته علامه طباطبایی هم قائل به اجزای ثابت و شریعت بوده اینطور نبوده و کذب گفته، در حالیکه دعوا ظاهرا بر سر لفظ بوده که علامه گفته آن بخش قوانین متغیر اسلام که متصدی آن حاکم و ولی امر میباشد، جزو شریعت و دین نیست. که منظور اصل دین از نوع نیازهای ثابت است. والا همینکه علامه اصل این بحث را پیش کشیده که در دوران زندگی بشر مدرن و با این حجم از تغییرات، اسلام چگونه بشر را و این تغییرات را تدبیر می‌کند، برای همین بوده که برساند، دین اجزای قابل تغییر هم دارد منتها بدست حاکم و ولی امر میباشد ( مانند نظریه شهید صدر در باب منطقه الفراغ و اجزای متغیر شریعت در کتاب اقتصادنا یا نظریه جداسازی اسلام از سیستم قانون گذاری اسلام( یعنی اجتهادِ زمان نگر) توسط شهید مطهری، که در کتاب اسلام و مقتضیات زمان به همین منظور، مطرح گردیده است ) یا نظریه تاثیر زمان و مکان در تغییر احکام به سبب تغییر در برخی موضوعات که همان عبات أخرای اجزای ثابت و متغیر شریعت است که امام خمینی مطرح کرده است. علیهذا، سخن در اصل طرح این مبنای مسلّم متاخرین و از جمله تغییر موضوع موسیقی بود که هم امام خمینی و هم رهبری به دلیل همین تغییر کارکردهایش، حکم به حلیت برخی از انواع‌ آن داده اند. لکن این طلبه گرامی باز هم از این حجم مباحث کلان باز مانده و بجای پژوهش بیشتر بنا را بر انکار و توهین گذاشته است که این رویه برای یک طلبه خیلی عجیب و ناپسند میباشد( برای اطلاع از جزئیات نظرات علما در باب اجزا متغیر و ثابت شریعت به کتاب‌هایی مانند معیارهای بازشناسی احکام ثابت و متغیر از حسنعلی علی اکبریان و یا مجموعه ۱۵ جلدی کنگره بررسی مبانی اجتهادی امام خمینی در بحث زمان و مکان و اجتهاد و اسلام و مقتضیات زمان شهید استاد مطهری و کتب دیگر می‌توان مراجعه نمود) پیشنهاد میکنم طلاب و اساتید گرانقدر و اهل پژوهش، دگربار نامه عتاب آلود امام خمینی درباره موسیقی و شطرنج و دیگر تغییرات زمان و مکان و تمدن را به مرحوم آیت الله قدیری مطالعه نمایند و ببینند امام عزیز چگونه و به چه دلیل، ایشان را از برداشت های غلط و قشری از روایات برحذر می‌دارند.( صحیفه نور ج ۲۱ ص ۱۵۰)

۴_ در مورد عبارت میرزای قمی ره هم بی نزاکتی کرده و نسبت دروغ دیگری به بنده داده است و گفته در هیچ چاپی چنین سندی نیامده!! .جناب طلبه چرا ندیدن جنابعالی باید دلیل بر نبودن یک چیز فرض گردد؟؟؟ . همانطور که پیشتر نیز بیان شد مطلب دقیقا در چاپ سنگی ۲ جلدی چاپ تهران در ج ۲ ص ۶۶۳ آمده که نسخه ای از آن در موسسه کتاب‌شناسی شیعه در قم نیز موجود میباشد . مضافا مطلب واضح است میرزا بصراحت می‌گوید صنج از آلات لهو نیست ( نه از آلات موسیقی نیست چرا که بداهتا صنج و امثالش نزد عرف از آلات موسیقی میباشد) چرا لهو نیست، چون کمک کننده و معین به عزاداری می‌شود و واضح است که عزاداری، لهو نیست (طبق نظر ایشان) و یا وقتی بصراحت می‌گویند: دلیل بر حرمت آن (صدای صنج) نمی‌دانم و این را از الان لهو محسوب نداشته اند و داخل آنها نیست بلکه دور نیست که فعل آن راجح باشد چون مُعین بر تعزیه سید الشهدا علیه السلام (است) پس واضح است که منظور استحباب است و مقصود رجحان شرعی است. حال ما بجای فهم کلام بزرگان اصرار بر موضع سلبی خود داریم امری دیگر است.پیشتر نیز گفتیم که هدف ما هم بمانند میرزا یا مرحوم کشمیری یا امامین انقلاب و بسیاری دیگر اینست که بگوییم موسیقی با کارکرد غیر لهوی نه اینکه مذمتی ندارد بلکه رجحان عقلی و شرعی نیز دارد إن شاء الله در بخش‌های بعدی همین جوابیه، به فتاوای متعدد فقهای طراز اول شیعه به جواز دف نیز اشاره خواهیم کرد و به وضوح خواهیم دید که مساله فقط یک نفر یا چند روایت نیست بلکه عموم فقهاء عظام بر جواز دف نیز فتوا داده اند و این همان نکته اصلی بنده بود که بالأخره بابی از جواز موسیقی در روایات و فتاوا به دلایل و مصالحی از همان ابتدا وجود داشته است فارجع البصر کرتین

۵_ اما در تحلیل مطلب نقل شده از آیت الله سید احمد خوانساری ره. پرواضح است که سید در جواز دف تنها نبوده و حتی اگر هم عبارت‌ش دلالت بر جواز نکند ده ها فقیه طراز اول دیگر شیعه بر اثبات این مطلب فتوا داده اند.علیهذا پیش از تحلیل عبارت سید، متن صریح برخی فقها را برای اتقان بحث نقل مینماییم :

۱_شیخ طوسی ره :و اما المباح فالدفّ عندالنکاح و الختان لما روی ابن مسعود أن النبی ص قال أعلنوا النکاح واضربوا علیها بالغربال یعنی الدف ج ۸ ص ۲۲۴،

۲_محقق کرکی ره: ولو أوصی له بدفّ صحت لانه یجوز استعماله فی الاملاک و الختان… وقد روی عنه ص أعلنوا النکاح و اضربوا علیه بالدف جامع المقاصد ج ۱۰ ص ۱۰۷٫

۳_ شهید ثانی ره: واستثنی من ذلک الدفّ… عندالنکاح و الختان لقوله ص أعلنوا النکاح و إضربوا علیه بالغربال یعنی الدف مسالک الافهام ج ۱۴ ص ۱۸۳

۴- علامه مجلسی ره 🙁 دف را) از برای زنان تجویز کرده اند هرگاه مردان داخل نشوند نظم اللآلی ص ۲۴۴

۵- فیض کاشانی ره : و فی النبوی ص أعلنوا النکاح و اضربوا علیه بالغربال یعنی الدف مفاتیح الشرایع ج ۲ ص ۲۰

در باب خدشه سندی این مطلب کوتاه باید گفت اولا منظور شیخ طوسی در امالی بوده و صدوق اشتباه تایپ شده ثانیا سند روایات دف هر چه باشه چه از عامه چه از خاصه، بهرحال بسیاری از اعاظم شیعه هم روایت را پذیرفته و نقل کرده اند و هم بر آن فتوا داده اند،ضمن اینکه بنده تمامی کتب روایی اهل سنت را در باب دف مرور نموده و اکثر سندهای نقل شده توسط شیخ طوسی و قطب راوندی و غیره را در این کتب اساسا مشاهده نکردم پس معلوم است اسناد و اصل مطلب حتی اگر از اهل سنت هم باشد مورد تلقی بقبول بوده و علمای شیعه طرق و دلایل خود را برای پذیرش آن داشته اند . مضافا اینکه مگر هر روایت از سنی ها مردود میباشد، از باب مثال فقط در کتب اربعه شیعه بیش از ۱۰۰۰ روایت از سکونی که سنی هست نقل شده است. رهبر انقلاب نیز سکونی را با تحفظ سنی بودن مورد وثوق می‌دانند ( کتاب غنا ص ۳۶۰)و مهم تر اینکه اساسا بحثی تحت عنوان روات مشترک بین شیعه و سنی وجود دارد که چند صد نفر بوده و برای پذیرش روایات از اینها برای دو طرف، امکانی، وجود دارد فارجعوا بها بالغدو و الآصال

در باب عبارت مرحوم خوانساری در جامع المدارک نیز،عرض شد ایشان استثنا شدن دف را به استثنا شدن حق الماره تشبیه می‌کنند و سپس می‌گوید شارع این حق را به مارّه داده تا اصل حرمت أکل مال به باطل، عمومیتش حفظ شود. در این مورد نیز می‌گوید از اخبار دف هر چند عامی السند باشد دست برداشته نمی‌شود تا عمومیت حرمت آلات لهو پابرجا باشد. بنظر محل نزاع بیشتر به عبارت فلایرفع الید عنه بملاحظه الخبر العامی برمی‌گردد. اگر ضمیر عنه به حرمت برگردد که یعنی دف هم حرام است و اگر به خبر دف بخورد یعنی استثنا شده است. ولی باز هم تاکید می‌کنیم با همه این توضیحات حتی اگر این عبارت هم مبهم باقی بماند، صریح دهها فتوا از فقهای شیعه به قبول روایات دف و نیز فتوا بر جواز آن، کاملا کافی بر اثبات مدعای ما میباشد

۶_ گفتند از صور و ناقور نمی‌توان شاهدی بر جواز موسیقی آورد. غافل ازینکه بنده اینرا بعنوان دلیل بمیان نیاوردم و گفتیم که کلمات قرآنی آمدنش و نیامدنش بر حکمت هایی مستقر است از جمله اگر واژه‌ای آمد و نهی نشد دال بر تایید اجمالی صورت اصل آنست و نه همه انواعش و تشبیه آن به انهار خمر نیز امری نارواست چون آن مربوط به بهشت است و خمر در دنیا بصراحت در قرآن تحریم شده است اما صور اسرافیل اول در دنیا اتفاق می افتد و سپس قیامت برپا می‌شود، سخن در این بود که چرا قرآن از واژه شیپور و طبل ( صور و ناقور) برای این میراندن اسرافیل استفاده کرده حال آنکه میشد از الفاظ دیگری مانند فریاد کشیدن یا فوت کردنِ وی استفاده نماید، پس احتمالا إشعار به نکته ای در جواز اصل این آلات دارد ولی بشرط کارکرد مثبت و غیر لهوی آن. البته از طلبه مرید طیف مدعی تصوف در مشهد با آن همه شذوذات عرفانی و فقهی ، که فقط با تمسخر و توهین و افترا می‌خواهند مخالف را از میدان به در کنند اینگونه تشبیهات دور از انتظار نیست. من نمی‌دانم این جماعت چطور ادعای اخلاق و عرفان و صبر دارند حال آنکه تحمل یک مناظره را نداشته و هنوز در حالت احتراق بسر میبرند .

از استاد علامه آقای جوادی آملی استشهادی کردم که ایشان در کتاب اسلام و محیط زیست از ظاهر چند واژه قرآنی آنهم از فعل انبیای سلف، تکلیف فعلی ما را مشخص می‌کنند. باز هم انکار گردید و متهم به سند موهوم شدیم. در حالیکه کتاب در دسترس است و می‌شود همگان مراجعه نموده و ببینند در این بحث قرآنی ایشان بصراحت از ص ۴۵ این کتاب بحث حکومت اسلامی تراز را مطرح می‌کنند و در ادامه در ص ۵۱ و ۵۲ به بُعد صنعتی و هنری آن حکومت اسلامی تراز قرآنی اشاره می‌کنند. در ص ۵۲ از امور هنری حکومت سلیمان نبی، آیه یعلمون له مایشاء من محاریب و تماثیل و جفان ( سبأ /۱۳) را مثال زده به صراحت میگوید: کارگزاران حکومت اسلامی حضرت سلیمان علیه السلام هم در صنعت معماری، بناهای بلند و قصرهای منیع می‌ساختند و هم در نقاشی و هنر، تمثال فرشتگان و پیامبران و صالحان را با زیبایی ترسیم میکرده اند ( ص۵۲) و می‌بینید که ایشان بصراحت از همین آیه مدح نقاشی و تمثال را استنتاج می‌کنند و عنایتی به روایات باب ندارند و احتمالا آنها را در صورت فساد منع می‌نمایند و در صفحه ۵۴ نیز از کشتی سازی نوح، اصل ممدوحیت فرایند صنعتی در حکومت اسلامی و لزوم استفاده زمامداران دینی از آن را استنتاج می‌کنند و در ادامه می‌گویند این داستان‌ها تمثیل است و نه تعیین و مخصوص همان پیامبر نیست، و در صفحه ۵۵ نیز از برداشت صنعتی از سیره ذوالقرنین نیز میفرماید: از مجموعه این نمودارها می‌توان خط مشی حکومت اسلامی را درباره بهره برداری از صنایع، استنباط نمود که استفاده از تکنولوژی در تمام امورِ سازنده و سودمند، رواست (ص ۵۵ و ۵۶)، پس می‌بینید که ایشان از قرآن بقرآن اکتفا کرده و بدون هیچ روایتی بحث ابعاد حکومت تراز اسلامی را از خود قرآن جمع بندی می‌کنند.و از نقاشی و تمثال و هنرها مدح می‌نمایند و تنها قید ممنوعیت هنرها و صنایع را سازنده نبودن و عدم سودمندی عنوان می‌کنند. همچنانکه ایشان نیز مانند دیگر فقهای متاخر مقهور مذمت روایات موسیقی نشده و فتوا به جواز نوع غیر لهوی آن داده اند ( رجوع به سایت و رساله ایشان کفایت می‌کند، و نیز از جمله پاسخ استفتاء از ایشان تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۰ در کانال رسمی ایشان در ایتا که تنها موسیقی مخصوص مجالس گناه را حرام اعلام میفرمایند )

در جایی نیز سخن از قاعده استصحاب شرایع سابقه در رسائل را بمیان آوردند که اگر فلانی همین مقدار می‌دانست فعل و قول انبیای سلف را جزو اسلام نمی‌آورد و یا دم از اجزای متغیر شریعت نمیزد، غافل ازینکه اتفاقا هم شیخ و هم آخوند و هم بسیاری از اصولیین مانند امام خمینی این قاعده را پذیرفته اند چرا که مفهومش این می‌شود که آنچه در شرایع سابقه و سیره پیامبران قبل آمده و ما شک کردیم که در اسلام هم حجیت و شرعیت دارد یا خیر، استصحاب نموده و آنرا در زمان حال نیز حجت می‌دانیم ( الفصول الغرویه ص ۳۸۰، الاستصحاب للامام الخمینی ص ۱۴۸، الفرائد ج ۲ ص ۶۵۵، الکفایه ص ۴۶۹، تحریرات فی الاصول للمصطفی الخمینی ج ۸ ص ۵۳۷) که اتفاقا این در مسیر تایید حرف ما بود نه جناب کرامتی، به دلیل اینکه ما گفتیم استاد جوادی آملی از فعل انبیای سابقه در قرآن کریم، تکلیف حدود حکومت دینی تراز امروز را معین می‌کنند آنهم صرفا با چند آیه قرآن و اصلا بحث روایی را پیش نکشیدند.در پایان نیز باید تاکید نمود که این قاعده هیچ منافاتی با تغییر برخی اوضاع در زمانهای بعد و طبیعتا تغییر برخی احکام نیز ندارد چنانچه برخی فقهای متاخر مانند امام خمینی و علامه طباطبایی و شهیدان صدر و مطهری بر آن صحه گذاشتند ( نامه امام به آقای قدیری در بابا تغییر احکام بواسط تغییر زمان و مکان حتما دوباره مطالعه گردد)

۷_ گفتند کلمات رهبری توسط بنده مورد تحریف قرار گرفته، که کوتاه در پاسخ آن باید گفته شود بنده در مواردی عین مطالب را نقل کردم و در مواردی نقل به معنا اما غیر مخل. بتعبیری در اصل مطالب، هدفم رساندن این معنا بوده بوده که این جماعت که پشت رهبری قائم شده اند بدانند که شما فقط به کلمه ترویج و مذمت آن که درست هم هست تکیه کرده و از مبانی جواز موسیقی توسط ایشان و یا موارد متعدد مدح کارکردهای مثبت موسیقی توسط ایشان، کاملا رد شده اند، میدانید چرا؟ چون مراد اصلی این برادران، یعنی آیت الله طهرانی ره فتوا به حرمت مطلق موسیقی دارد و حتی به امام خمینی هم بخاطر جواز نشر موسیقی، اشکال و تندی میکرده و او را جایز الخطا دانسته که فتاوای صحیح و سقیم داشته و نباید به فتاوایش ابدیت بخشید!!!!!! ( امام شناسی ج ۱۸ ص ۲۲۲) خب قاعدتا این طیف اجازه ندارند خلاف آقای طهرانی که عارف بالله بوده چیزی بگویند.انگار مثلا آقای خمینی که فتوا به جواز و دفاع از موسیقی داشته، عارف به غیر الله بوده است. آقای وکیلی نیز طبق همان فتوا، فلسفه یابی فرموده اند که:دلیل این مذمت مطلق موسیقی، اینست که موسیقی، انسان را از عالم ملکوت باز می‌دارد و به عالم حس متوجه می‌کند(۹۸/۲/۱۵ و ۹۷/۱۰/۲۲) در حالیکه کسی که به کتاب غنا و سخنان دیگر رهبری مراجعه کند به بداهت میبیند که رهبری اصل موسیقی را حرام ندانسته، فعالیت های موسیقایی را ممنوع یا حرام نمی‌داند، پخش موسیقی را از رسانه ها یک نیاز عمومی می‌داند،موسیقی را اساسا امری موافق عقلانیت و فطرت و طبیعت می‌داند، برایش آثار عدیده مثبت از جمله تقرب الهی و یا کارکردهای اجتماعی قائل هست، روایات مذمت موسیقی را کافی برای حرمت و مذمت همه انواع موسیقی نمی‌داند، در عین اینکه از وضع موجود موسیقی گلایه مند است و فعلا از باب یک حکم ثانوی نه ذاتی، ترویج آنرا مشکل می‌دانند و نه فعالیت هایش را ( کتاب غنا ص ۵۰۰ و ۳۹۹ و ۳۴۵ و ۴۰۳ و سندهای دیگر از کتاب غنا و سخنرانی های ایشان که در جوابیه قبل نیز آورده ام) و در عین حال همه اینها را مسیر رشد معنوی بشریت تفسیر نموده اند. پس در مجموع، می‌شود موسیقی باشدو تشویق بی مورد نباشد، یا نوع غیر حرام‌ آن حضور داشته باشد اما در شرایط فعلی که نوع لهوی غلبه دارد، گستردگی نداشته باشد. این آقای طلبه و طیف آقای طهرانی ره ، بجای تن دادن به فتوای حلیت مشروط رهبری و آنهمه مدح موسیقی، فقط یک کلمه را چسبیده و پشت آن سنگر گرفته است، آیا این گزینش و تحریف کلام رهبری است یا نقل های بنده که یک دوتا هم نبوده؟جالب اینجاست که آقای وکیلی در جایی نیز قریب به اینرا می‌گوید که اگر حاکم از باب حکم ثانوی حضور موسیقی را بصلاح بداند، باید تبعیت شود(۹۸/۲/۱۵)، اما در مقام عمل حرف خود را می‌زنند و غیر از واژه ترویج به هیچکدام از زوایای دیگر آراء رهبری عنایتی نداشته که این نشان می‌دهد استناد به رهبری دستاویزی گزینشی است و تنها هدف اصلی، ترویج آراء آقای طهرانی میباشد و برای این به جملات رهبر انقلاب استناد می‌شود که نگویند این جماعت ضد رهبری می‌باشند.رهبری
در توضیح غیرت یا نقل مطلب شیخ انصاری از رهبری نیز تکرار مکرر است و فقط یک جمله از رهبری معظم که بصراحت میگویند: پس ایشان( شیخ انصاری ره) هم فتوا و نظر تحقیقی و فقهی شان اینست که ادله ای که بر حرمت آلات عزف ( موسیقی) دلالت می‌کند، از این جهت نیست که استعمال این آلات، محرَّم است بلکه ازین حیث محرّم است که اینها موجب لهو است…. پس برداشت و تلقی شیخ هم همین است که ادله ای که بر حرمت آلات عزف دلالت می‌کند، در واقع لهو را من حیث إنها موجبه للهو، محرّم کرده، نه اینکه به خودی خود حرام است( کتاب غنا ص۴۲۸) بسیار واضح است که برداشت ایشان از کلام شیخ اینست که هم حرمت این آلات، مطلق و فی نفسه نبوده و منوط به لهو میباشد( من حیث اللهو و لا من حیث خصوص الآله) و هم این فتوا بر جواز موسیقی غیر لهوی دارد چرا که هم رهبری واژه فتوا را بکار برده هم خود شیخ در مکاسب در ذیل روایات موسیقی و نظر نهایی اش فرموده: فإن فیه اشاره الی أن المناط هو مطلق التلهی و التلذذ، (المکاسب ج ۲ ص ۴۶) یعنی مناط حرمت این آلات، لهو است و به تعبیر دیگر، روایات، بر حرمت نوع غیر لهوی، دلالت نمیکند.

بنده داعیه ندارم برای جامع دیدن کلمات رهبر معظم انقلاب در باب موسیقی، به کتاب‌های خودم ارجاع دهم،(هر چند در جوابیه قبلی در صدای حوزه بخشی از این کلمات را نقل کردم که کافی به مراد نیز بوده است) بلکه مخاطبان را به نرم افزار حدیث ولایت و نیز کتاب موسیقی آقای مهدی گرامی پور ارجاع میدهم. در این کتاب که تحت اشراف دفتر نشر آثار رهبری چاپ شده، کلماتی در مدح اصل هنر موسیقی و کارکردهای متعدد و مثبت آن دیده می‌شود که اساسا با مذاق طیف آقای طهرانی سازگار نمیباشد، ضمن اینکه به صلاحدید همان مرکز نشر آثار رهبری، کلمات ایشان به عنوان اخذ شدن و استناد، نه تنها به تاریخ های سال‌های اخیر ارجاع شده باشد بلکه به تمامی آنها در طول حدود ۴۰ سال گذشته استناد شده است و این یعنی برای فهم نظر جامع موسیقایی رهبری باید به تمام کلماتشان و نیز فتاوای ایشان چه ایجابی و چه سلبی، بصورت کامل مراجعه نمود. دوستان مراجعه کنند و ببینند نقل های بنده تحریف کننده است یا برداشت سوگیرانه طیف مدنظر که از بین صدها تعبیر و فتوا فقط یک دو کلمه موافق با نظر خویش را گزینش و تکرار کرده اند

جالب اینجاست که همین آقای طلبه جناب کرامتی که نیابتا از طرف آقای وکیلی وارد صحنه شده در پایان نقد دوم می‌گوید : فارغ از اینکه نظر شخصی ایشان (آقای وکیلی) در رابطه با موسیقی چیست که نگارنده هم بصورت دقیق از آن مطلع نیست!!!!!!، ملاحظه بفرمایید اینقدر مطلب و آراء آقای وکیلی برایش مبهم است که اینگونه می‌گوید و صد البته این تاییدی بر همان نکته اول بنده است گفتم، نقدی مبهم و بی راهبرد از تفکری مبهم و صرفا بدبین به موسیقی و البته چرا مبهم نباشد که خود آقای وکیلی نیز در مناظره از جواب بنده برای اظهار نظر صریح فقهی طفره رفته و مساله را در هاله ای از ابهام نگاه داشت و صرفا بر این نکته تکیه داشت که موسیقی در روایات مذمت شده و نه مدح که جواب این مطلب را هم بنده خودم و هم با استنادات به برداشت تاریخی رهبر معظم انقلاب از روایات موسیقی، بیان نموده ام که این مذمت زمانمند بوده و با دلایل مختلف، اساسا دلالت بر مذمت یا حرمت مطلق موسیقی برای همه زمان‌ها ندارد. و اما بزرگترین تحریف همین است که ما محور را تفکری عرفانی از یک عالم خاص با همه ابعاد شذوذات آن قرار داده و یا فتاوای او را ملاک بدانیم، سپس به دیگران از جمله رهبری که می‌رسیم هر چه به نفع و موافق خودمان است گزینش نماییم و در پایان نیز پس از آنهمه توهین و تحریف و گزینش دعا کنیم که اعاذنا الله من شرور انفسنا!!!!!!!!! خیر بنده نه دعایی دارم و نه ادعایی ، اما مخاطبین شریف از اهل علم را، به تأمل و جامع نگری بیشتر دعوت مینمایم باشد که قدمی به سمت فهم بیشتر و بهتر خصوصا در حیطه اجتماعیات حکومت دینی مان برداریم إن شاء الله. والسلام علیکم و رحمت الله

لینک کوتاه : https://v-o-h.ir/?p=47044

مطالب مرتبط

29تیر
خطر جایگزینی اجتماعی در کمین روحانیت
مروری بر ابعاد تئوریک تغییر منزلت اجتماعی روحانیت در گفت‌و‌گو با ابراهیم فیاض

خطر جایگزینی اجتماعی در کمین روحانیت

29تیر
حوزه علمیه و تابلوی ایست پست‌مدرنیسم
بررسی کارنامه فرهنگی نهاد روحانیت در گفت‌و‌گو با حامد آزادی؛

حوزه علمیه و تابلوی ایست پست‌مدرنیسم

28تیر
جامعه از کارِ حوزه بی‌خبر است
گفت‌وگویی متفاوت درباره روحانیت با یعقوب توکلی؛

جامعه از کارِ حوزه بی‌خبر است

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.