وقتی تبلیغ دین، اولویت اول یک روحانی می شود!
افتتاحیه گردهمایی آموزشی-توجیهی معاونین تبلیغ استانها و رابطین خواهر مدارس امین
بیانیه ی حوزه علمیه کرمان جهت برخورد قانونی با عوامل و مسببان این هنجارشکنی
امتدادهای کلامی و الهیاتی غزه!
آگهی انجام نماز و روزه و نوشتن وصیت نامه و خواندن زیارت عاشورا و خواندن اذکار مخصوص برای رسیدن به حاجات و انجام مشاوره توسط یک امام جماعت!
بحران جذب در حوزه؛ وقتی ۱۶۰ هزار طلبه، سفیران خاموشاند
اعتراض صریح مداح معروف به موازی کاری نهادهای تبلیغی و لزوم طرحی نو!
مسجدی که با ورزش و معنویت جوانان را جذب کرد
جایگاه روحانیت در حال و آینده نظام مرجعیت جامعه ایران/ روحانیت تقاص مسئولیتپذیری را میدهد!
جای خالی علمای بزرگ مسجدی در شهر مقدس قم!
تأملی در سیستم مدیریتی رسانه گریز، نظارت گریز و غیرشفاف حوزه!
نشست خبری همایش بین المللی علوم انسانی اسلامی و روز بزرگداشت علامه مصباح یزدی(ره) برگزار گردید
راه بازکن های خیرهسر و سازمانهای فرهنگی بیثمر!
پاسخ مرکز خدمات به برخی سوالات درباره بیمه تکمیلی بعد از پایان مهلت ثبت نام!
آنچه رخ داد نشان داد که مسألۀ اسرائیل صرفاً یک دعوای سرزمینی نیست؛ این رژیم برای سلطهجویی بر کل جهان اسلام و تمام منطقه حساس غرب آسیا حاضر است به هر جنایتی دست بزند و همه شعارهای تمدن غرب درباره حقوق بشر و آزادی دروغ و فریبی بیش نیست در واقع قیام ۷ اکتبر بسیاری از انسانهای منصف ولی فریب خورده غرب زده را از دام دروغهای غرب نجات داد.
در برنامههای حوزه، معاونت آموزش امپراطوری میکند. درحالیکه معاونت پژوهش چنگکی است که خودش را به این سیستم آموزشی چسبانده است؛ در حد جشنوارۀ علامه حلی و چند نمره و امتیاز در مرکز خدمات و غیره. معاونت تهذیب از آن هم پایینتر است. عملاً نه بازویی دارد، نه تشکیلات جدیای.
استاد مروجی طبسی در استناد به قرانی بودن حوزه به تفسیر تسنیم و المیزان و اشاره می کنند غافل از اینکه عمده صحبت آقای رمضانی در قرآن محور نبودن دروس حوزه عیناً خوانشی از روی فرمایشات علامه طباطبایی، آیت الله جوادی آملی و امام خامنه ای بود! به تعبیری بنده خدا از خودش تقریباً هیچ حرفی نزد!
می توان این قبیل کلیپ را نوعی آموزش و تئوریزه سازی مقاومت منفی در مقابل آموزه هایی مثل نهی از منکر و جهاد تبیین هم دانست چرا که گفته می شود " شما اونقدر باید مرد باشی که بگی عزیزم تو هر چی میخوای بپوش، اگه کسی حرفی زد، اون با من!"
این روزها حداکثر واکنش صاحبان تریبونی که مدافع روحانیت هستند و یا مسئولین نظام این شده که بگویند: "دشمن در حال تخریب چهره روحانیت است ولی آنها هرگز موفق نخواهند شد در ارتباط مردم و روحانیت خللی ایجاد کنند!" در همین حد شعارزده و عاری از اقدام!
باور کنیم یک ابزار اجتماعی بدون دوره آموزشی، کلاس، کتاب و آزمون فرهنگ می سازد و اتمسفری ایجاد میکند که نتیجه آن تغییر اولویت ها، باورها و ارزش های بانوی ایرانی است.
اعلام موضع از جانب اساتید و بزرگان حوزه لازم است اما از جانب بزرگان عنوان دار و دارای سمت های حقوقی کافی نیست.
این طلبه چطور می خواهد همزمان امورات شرعی مردم را حل و فصل کند، امام محله باشد، با سبک زندگی خود و گفتارش باعث ترغیب اقشار مختلف مردم به سمت دین و دیانت شود، بهروز و پاسخگو باشد، از سوی دیگر همسر و پدری وظیفه شناس باشد، همزمان فرزندی حامی و تیه گاه برای والدین خود باشد و در عین استقلال، حامی حقوق مردم و گره گشای زندگی آنان نیز باشد؟!
علمای مهاجر به بلاد، چه انگیزههایی داشتند که از فعالیت علمی در قم و نجف و رسیدن به مرجعیت دست میکشیدند و سختی غربت و معاشرت با مردم و تربیت دینی اجتماع را به جان میخریدند؟! در شهری دیگر، اداره مسجد _ مدرسهای اصیل را برعهده میگرفتند؛ به حوزهاش رونق می بخشیدند و مربی راستین مردم میشدند.
آنچه جناب سروش محلاتی در وصف «حوزۀ نجف» گفتهاند ـ اگر واقعیت داشته باشد ـ در واقع نه مدح این حوزه عریق و عزیز، بلکه ذم آن است؛ وضعیتی که میتوان از آن با عنوان «آنارشیسم حوزوی» یاد کرد.
اینجا همان شهری است که در دفاع از روحانیت و مرجعیت، جان خود را بذل اسلام و انقلاب میکند؛ از این رو دست از این همه نفاق و خیانت بردارند و اگر فهم درستی از گزاره های دینی ندارند، لااقل مهر سکوت بر قلم و زبان نامبارک خود بزنند.
قضاوت پیرامون موافقت یا مخالفت بزرگان حوزه با حرکت سیاسی امام خمینی با استناد به شواهدی به غایت ناکافی بیشتر با رفتارهای سطحی بلاگرهای شبکههای اجتماعی تناسب دارد، نه کسی که داعیهدار کسوت استادی است. اینگونه شتابزده و متهورانه قلمزدن نه با اصول اخلاقی سازگار است و نه اعتباری برای دیگر ادعاهای نویسنده باقی میگذارد.
اگر در اتاقی تاریک، پنجرهای را باز کنیم، به واسطه نوری که از پنجره به داخل میتابد، میتوانیم وسایل اتاق را ببینیم حالا اگر دو پنجره را باز کردیم، طبیعتا نور بیشتری به اتاق میتابد و بهتر میتوانیم همه چیز را با جزئیات ببینیم و کمتر در شناخت اشیا ممکن است دچار خطا شویم. قیاس این دو علم نیز از چنین شرایطی حکایت میکند؛ علوم روانشناختی همان پنجرهای است که به هر حال موضوعاتی را در ارتباط با روان انسان برای ما روشن میکند، ولی میتوانیم پنجرهای دیگر را بگشاییم و آن پنجره منابع دینی است.