داستان راستان بوستان!
اولین نشست صمیمی مسئول دبیرخانه شورای عالی حوزههای علمیه با رسانههای حوزوی
تبارشناسی سکولاریسم در حوزههای علمیه
امپراطوری معاونت آموزش بر حوزه/ چرا تغییر سخت است و چگونه باید پیش برویم؟
تنظیمات دروس حوزه طوریست که هیچ احتیاجی به قرآن ندارند! + واکنش ها
زیر و بم اشتغال طلاب و چند نکته باریکتر از مو
چرا ما پزشک اطفال داریم اما آخوند اطفال نداریم؟/ منبر را به هرکسی ندهید
لزوم ارائه مدل اجرایی دقیق جهت ورود هیأت های مذهبی به اقتصاد
اولین دیدار همسر با لباس روحانیت یا مزاحمت یک آخوند برای یک زن متأهل؟!
حکمت متعالیه در خدمت انقلاب
تبارشناسی تربیت چهرههای انقلابی در گفتمان حوزههای علمیه
از مدرسهی عرفان تا کوچههای انقلاب/ زنانی که تاریخ را در حاشیهی تاریخ نوشتند
حمله طلبه ها به حوزه علمیه دروغ است/ دعوا بر سر مسجد نیست و اداره آن در اختیار اشرفی اصفهانی است
جامعه الزهرا تصمیم بگیرد: تبلیغ اولویت اول است یا دوم؟!
در برنامههای حوزه، معاونت آموزش امپراطوری میکند. درحالیکه معاونت پژوهش چنگکی است که خودش را به این سیستم آموزشی چسبانده است؛ در حد جشنوارۀ علامه حلی و چند نمره و امتیاز در مرکز خدمات و غیره. معاونت تهذیب از آن هم پایینتر است. عملاً نه بازویی دارد، نه تشکیلات جدیای.
باور کنیم یک ابزار اجتماعی بدون دوره آموزشی، کلاس، کتاب و آزمون فرهنگ می سازد و اتمسفری ایجاد میکند که نتیجه آن تغییر اولویت ها، باورها و ارزش های بانوی ایرانی است.
اعلام موضع از جانب اساتید و بزرگان حوزه لازم است اما از جانب بزرگان عنوان دار و دارای سمت های حقوقی کافی نیست.
این طلبه چطور می خواهد همزمان امورات شرعی مردم را حل و فصل کند، امام محله باشد، با سبک زندگی خود و گفتارش باعث ترغیب اقشار مختلف مردم به سمت دین و دیانت شود، بهروز و پاسخگو باشد، از سوی دیگر همسر و پدری وظیفه شناس باشد، همزمان فرزندی حامی و تیه گاه برای والدین خود باشد و در عین استقلال، حامی حقوق مردم و گره گشای زندگی آنان نیز باشد؟!
علمای مهاجر به بلاد، چه انگیزههایی داشتند که از فعالیت علمی در قم و نجف و رسیدن به مرجعیت دست میکشیدند و سختی غربت و معاشرت با مردم و تربیت دینی اجتماع را به جان میخریدند؟! در شهری دیگر، اداره مسجد _ مدرسهای اصیل را برعهده میگرفتند؛ به حوزهاش رونق می بخشیدند و مربی راستین مردم میشدند.
آنچه جناب سروش محلاتی در وصف «حوزۀ نجف» گفتهاند ـ اگر واقعیت داشته باشد ـ در واقع نه مدح این حوزه عریق و عزیز، بلکه ذم آن است؛ وضعیتی که میتوان از آن با عنوان «آنارشیسم حوزوی» یاد کرد.
اینجا همان شهری است که در دفاع از روحانیت و مرجعیت، جان خود را بذل اسلام و انقلاب میکند؛ از این رو دست از این همه نفاق و خیانت بردارند و اگر فهم درستی از گزاره های دینی ندارند، لااقل مهر سکوت بر قلم و زبان نامبارک خود بزنند.
قضاوت پیرامون موافقت یا مخالفت بزرگان حوزه با حرکت سیاسی امام خمینی با استناد به شواهدی به غایت ناکافی بیشتر با رفتارهای سطحی بلاگرهای شبکههای اجتماعی تناسب دارد، نه کسی که داعیهدار کسوت استادی است. اینگونه شتابزده و متهورانه قلمزدن نه با اصول اخلاقی سازگار است و نه اعتباری برای دیگر ادعاهای نویسنده باقی میگذارد.
اگر در اتاقی تاریک، پنجرهای را باز کنیم، به واسطه نوری که از پنجره به داخل میتابد، میتوانیم وسایل اتاق را ببینیم حالا اگر دو پنجره را باز کردیم، طبیعتا نور بیشتری به اتاق میتابد و بهتر میتوانیم همه چیز را با جزئیات ببینیم و کمتر در شناخت اشیا ممکن است دچار خطا شویم. قیاس این دو علم نیز از چنین شرایطی حکایت میکند؛ علوم روانشناختی همان پنجرهای است که به هر حال موضوعاتی را در ارتباط با روان انسان برای ما روشن میکند، ولی میتوانیم پنجرهای دیگر را بگشاییم و آن پنجره منابع دینی است.
سابقاً مراجع تقلید یا مجتهدین مشهور با نوشتن اجازه، اجتهاد شاگردان خود را تائید میکردند، اما در زمان تأسیس حکومت دینی، کارکردهای این اجازات توسعهیافته است و طبیعتاً اغراض افراد نیز برای کسب آن متفاوت شده است. از سویی نیز تکثر مجتهدین و مشربهای متفاوت آنها نیز نیاز به نظم و نسق بخشی داشته است که به تشخیص مجلس خبرگان، این امر به شورای نگهبان واگذارشده است.
فارغ از همه اینها، بسیار روشن است که ایشان علیرغم آنکه خواستهاند اعلام فرمایند با مسائل سیاسیکاری ندارند، اما با انواع تعریضها در قالب سؤال، خواستهاند گزارههایی را القا نمایند که هیچ دلیل و مدرکی برای آن ندارند.
سناریو این فیلم اگرچه به لحاظ دراماتیک بودن و خط تعلیق، دارای کشش بالا و جذابیت ویژهای است اما سوال اینجاست که چه انگارهای را در متن و فرامتن خود به ذهن مخاطب متبادر میکند؟ گره زایی و گره زدایی جذاب و پرکشش، هنر فیلمنامه و کارگردان است اما به چه قیمتی؟ آیا جز این است که تقابل دین و زندگی را به تصویر کشیده است و شریعت را مانع یا دست کم مقابل حیات مطرح کرده است؟
بهشهادت بسیاری از بزرگان مورد اعتماد و بر اساس مشاهدات و تجربیات مکرر، مرحوم علامه آیة الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی رضوان الله علیه، یکی از معدود عالمان و عارفانی هستند که توانستهاند سیر و سلوک را با تکیه بر آموزههای اسلام ناب، از «زاویهها و سجادهها» به «خانهها و خیابانها» سرایت داده و علیرغم همۀ تهمتها و شبهات، کارآمدی عرفان ناب شیعی در تمامی عرصههای زندگی امروز را اثبات کنند.