آموزش استاد محور یکی از تراث ارزشمند حوزه علمیه بود که با گذشت زمان و تغییر شرایط روزگار کم کم به دست فراموشی سپرده شد.
سیستم آموزشی سنتی حوزه واقعاً الگوی مناسبی بود که نه تنها برای حوزه علمیه بلکه فراتر از آن در سطح دنیا، میتوانست یک مدل بیبدیل باشد.
مزایای سیستم آموزشی استاد محور
در آن دوران استاد همه هم و غمش پرورش و آموزش طلبه بود و خروجی آن سیستم، تکثیر افرادی بود که رنگ و بوی استاد را به خود گرفته بودند.
هرچند که آموزش، محور فعالیتهای حوزوی بود اما گویا این بهانهای بود برای تهذیب و پرورش روحی طلاب. در کنار آموزش، طلبه هم با سبک زندگی طلبگی مأنوس میشد و هم یک مرادی داشت که همواره تمام حرکات و سکناتش را تحت نظر میگرفت.
استادی که خود را وقف تربیت طلاب میکرد و در همه شئون زندگی طلبگی راهنما و مصباح هدایت او بود و در بسیاری از موارد در دلسوزی، از والدین شاگردان نیز سبقت میگرفت.
کمرنگ شدن تراث؛ بهای سنگینی که برای تغییر سیستم آموزشی پرداخته شد
یکی از محسنات سیستم آموزشی سنتی حوزه این بود که طلاب رشد کاریکاتوری نداشتند؛ در تمام عرصههایی که استاد حرفی برای گفتن داشت، طلبه نیز بهره میبرد. در کنار تهذیب و تحصیل، یادگیری مهارتهای زندگی طلبگی مهمترین سرمایه طلاب بود که چشمه فیض استاد خود، به دست میآورند.
پس از انقلاب اسلامی و با افزایش چشمگیر و روز افزون ورودی حوزههای علمیه، شاید به نظر میرسید که دیگر آن سیستم سنتی نمیتواند کارآمد باشد؛ از اینرو با الگوبرداری از سیستم آموزشی دانشگاه، تغییراتی در روند آموزشی حوزه به وجود آمد.
راه اندازی سیستم جدید آموزشی در آن مقطع امری ضروری بود اما نباید به بهای از بین رفتن تراث حوزه تمام میشد. فربه شدن آموزش در قیاس با تهذیب، یکی از آفتهایی بود که از دانشگاه به حوزه سرایت کرد.
مهارتهای حوزوی؛ حاشیه یا متن آموزش
همچنین کسب مهارتهای دیگری که لازمه شئون طلبگی است، نیز به حاشیه رفت. کار به جایی رسید که برخی طلاب پس از یک دوره طولانی تحصیلی حتی در مهارتهای اولیه نیز لنگ میزدند.
خروجی حوزههای علمیه سنتی، طلابی فاضل، مهذب، مبلغ و توانمند در بسیاری از عرصههای حوزوی بود. در مقابل خروجی سیستم آموزشی جدید طلابی شدند که صرفاً با اصطلاحات علوم دینی آشنا میشدند و نهایتاً در یک رشته تخصص پیدا میکردند.
درست است که مراکز مختلفی در حوزه وجود دارند که این مهارتها را آموزش میدهند اما سخن در این است که سیستم آموزشی حوزه باید به گونهای باشد که تمامی طلاب در یک سطح عمومی، همه مهارتهای لازم را فرا گیرند.
روحانی مهذب، متخصص و دارای مهارت؛ گره گشای بسیاری از مشکلات
رفته رفته حوزه به فکر راه اندازی مراکز تخصصی افتاد؛ این امر مبارک ثمرات بسیاری داشت ولی جامعیت شخصیت طلبه همچنان مغفول ماند. وقتی مردم به ما مراجعه میکنند و مثلاً یک سؤال تفسیری میپرسند، نمیتوانیم در پاسخ بگوییم که تخصص بنده چیز دیگری است.
به نظر میرسد حلقه مفقوده سیستم آموزشی حوزه، بحث مهارتهای طلبگی است. تخصص گرایی در شرایط کنونی امری ضروری است اما باید در کنار آن معجونی از مهارتهای لازم طلبگی، به طلاب آموزش داده شود.
تهذیب، تخصص و مهارت اگر به وجود روحانیت گره بخورند طبیعتاً گرههای بسیاری از مسائل جامعه اسلامی، باز خواهد شد.