نشست علمی پیرامون اندیشه سیاسی میرزای نائینی
قدردانی از خدمات تاریخی و اثرگذار تیپ امام جعفر صادق علیهالسلام/ تأکید بر همکاری و تدوین برنامه مشترک
فقه الجهاد/ امنیت و آسایش در پرتو مبارزه و اِعمال قدرت
رسالت حوزه علمیه، تمدنسازی یا مجتهدپروری
نگاهی به نظام آموزشی و منابع درسی حوزه علمیه نجف
نظام آموزشی و منابع درسی حوزه علمیه نجف
تبیین تفاوتهای میان استنباط فقهی رایج و استنباط معارف تبلیغی
وقتی تبلیغ دین، اولویت اول یک روحانی می شود!
افتتاحیه گردهمایی آموزشی-توجیهی معاونین تبلیغ استانها و رابطین خواهر مدارس امین
بیانیه ی حوزه علمیه کرمان جهت برخورد قانونی با عوامل و مسببان این هنجارشکنی
امتدادهای کلامی و الهیاتی غزه!
آگهی انجام نماز و روزه و نوشتن وصیت نامه و خواندن زیارت عاشورا و خواندن اذکار مخصوص برای رسیدن به حاجات و انجام مشاوره توسط یک امام جماعت!
بحران جذب در حوزه؛ وقتی ۱۶۰ هزار طلبه، سفیران خاموشاند
اعتراض صریح مداح معروف به موازی کاری نهادهای تبلیغی و لزوم طرحی نو!
هدف این نوشتار این نیست که پیام رهبر انقلاب را مورد بازتبیین و توضیح قرار دهد. نگارنده، مروری بر فرازهای مهم پیام معظمله داشت تا بتواند از میان عبارات و فرمایشات ایشان، آنچه که به عنوان اولویت اصلی وظیفهمندی حوزه و حوزویان میباشد را استخراج نماید و الحمدلله ایشان در این پیام مهم، با صراحت، برجستهترین وظیفه را وظایف تمدنی برمیشمارند.
این سه غول روی دیوارهای شهر رسیدهاند. ترسناکند، اما اگر علیبابای دانش خود را به کار بگیریم، میتوانیم آنها را در چراغ جادو به کنترل درآوریم. دانش آن، اما در اختیار مدیران سفارشی و رانتی نیست.
امروز، بیش از هر زمان، به چنین مدیرانی نیاز داریم؛ مدیرانی که شکافها را نپوشانند، مردم را تحقیر نکنند، از رسانهها نترسند، و مهمتر از همه، خود را هزینهی دین و حکومت بدانند، نه آنکه دین و حکومت را هزینهی رفاه خود سازند.
آنچه رخ داد نشان داد که مسألۀ اسرائیل صرفاً یک دعوای سرزمینی نیست؛ این رژیم برای سلطهجویی بر کل جهان اسلام و تمام منطقه حساس غرب آسیا حاضر است به هر جنایتی دست بزند و همه شعارهای تمدن غرب درباره حقوق بشر و آزادی دروغ و فریبی بیش نیست در واقع قیام ۷ اکتبر بسیاری از انسانهای منصف ولی فریب خورده غرب زده را از دام دروغهای غرب نجات داد.
طبق آمار رسمی مرکز مدیریت حوزههای علمیه، امروز حدود ۱۶۰ هزار طلبه در کشور حضور دارند. حال اگر تنها ۱۰ درصد از این جمعیت، یعنی حدود ۱۶ هزار طلبه بتوانند در طول سال صرفاً دو نفر را برای طلبگی جذب کنند، در نهایت ۳۲ هزار نیروی جدید وارد حوزه خواهند شد. عددی که حتی اگر بخشی از آن هم محقق شود، میتواند روند ورود نیروهای تازهنفس را متحول کند.
جنگ شناختی بهعنوان پیچیدهترین و عمیقترین ضلع، نهتنها به بازتاب روزانه رویدادها میپردازد، بلکه ساختار معنایی جامعه را تغییر میدهد.
یکی از پررنگترین واژههایی که این روزها در ادبیات دولتمردان تکرار میشود، «وفاق» است. اما پرسش جدی این است که وفاق به چه معناست و در عمل چگونه اجرا میشود؟ آیا وفاق یعنی کنار گذاشتن اصول و ارزشهای مشترک جامعه، یا تقویت وحدت حول آنها؟
از ابتدا بارها بیان شده بود که هدف از نقدهای ارائه شده توسط حقیر اثبات حلیت یا حرمت موسیقی نیست (بلکه اصلاً خود را در جایگاهی نمیدانم که در این مسأله فتوا و نظر داشته باشم) و نقدها ناظر به عملکرد و روش بحث آقای فلاحتی است؛ از طرفی جنس دروغها و تحریفات و اشتباهات بهقدری واضح است که برای بررسی آن نیازی به تخصص نیست.
نکته مهم و نگرانکننده این است که برخی میخواهند با همین وضعیت موجود حوزه، تبلیغ را به اولویت اول حوزه تبدیل کنند؛ در حالیکه این نگاه از اساس اشتباه است!
اگر چه بحث ما در مشهد با آقای وکیلی در باب حلیت یا حرمت موسیقی بوده است لکن بنظر این تقابل، بسیار عمیق تر و گفتمانی تر از این هاست. چرا که در واقع، سخن پیرامون دو منظر فقاهی به نصوص دینی در بسیاری از مباحث اجتماعی اسلام میباشد.
آنچه دین را در یک جامعه زنده نگه میدارد، بیش از هر چیز، پیوند آن با زندگی روزمرهی مردم است. دینداری اگر از متن زندگی جدا شود و تنها به شکلی از نمایش مناسکی تقلیل یابد، دیگر نمیتواند کنش اجتماعی معناداری تولید کند.
همین یادداشت علاوه بر اشتباهات پیشین، در قریب به ۲۰ مورد به بزرگانی چون رهبرمعظم انقلاب، حضرت آیت الله جوادیآملی، علامه طباطبایی، میرزای قمی و... نسبتهایی اساساً کذب و دروغ داده یا اقدام به تحریف آشکار عبارات ایشان کردهاند که هرچند در برخی موارد ناشی از بیدقتی یا ضعف شدید علمی بود که از طلاب متوسط سطح هم توقع نمیرود اما بعضاً نشانههای روشنی از تعمد هم در آن دیده میشد.
اگر تا دیروز کارآمدی حوزه با شاخصهایی چون تربیت فضلای علوم دینی، گسترش معارف اهلبیت علیهمالسلام، حمایت معنوی از نظام، و تولید اندیشه دینی سنجیده میشد، امروز این معیارها برای داوریِ جامع کفایت نمیکند. در دوران نوینی که تهدیدات پیچیدهتر و عرصههای نبرد ترکیبیتر شدهاند، نهاد حوزه نیز باید با معیار «توان کنش در شرایط بحران» مورد ارزیابی قرار گیرد.