تاکنون زیاد شنیدهایم که قرار است رژیم غاصب صهیونیستی نابود شود اما اینکه این سخن بر چه اساسی ایراد میشود مورد تامل است. در این یادداشت به تحلیل قرآنی و جامعه شناختی این گزاره مهم این روزها خواهیم پرداخت.
- غلبه نهایی حق بر باطل
در قرآن و تاریخ انبیاء، اصل محوری «غلبه نهایی حق بر باطل» سنتی تغییرناپذیر است. نمونههای فراوانی در قرآن کریم بر آن گواهاند که سرانجام قاطع قدرتطلبان و مستکبران، شکست و نابودی است مانند : غرق شدن فرعون در نیل (قصص: ۴۰)؛ در حالی که او در نهایت قدرت نظامی و سیاسی بود؛ اما به اراده الهی گرفتار هلاکت شد و یا مانند فرو رفتن قارون در زمین (قصص: ۸۱)؛ که ثروت و نفوذش سبب نجاتش نشد و یا مانند نابودی قوم عاد توسط باد (فصلت: ۱۶)که علیرغم عظمت تمدنی، گرفتار عذاب شدند و یا مانند سپاه ابرهه با فن آوری نظامی بالا در مواجهه با طیر ابابیل (فیل: ۳)؛ نابود شد.
با توجه به آیات فوق، شواهد روشنی وجود دارد که «مشیت حکیمانه الهی، نابودی مستکبران را تضمین کرده است.» اسرائیل نماد باطل و ظالم در دنیای معاصر است؛ لذا محکوم به فناست.
- ماهیت نبرد، غلبه جبهه حق علیه باطل، استمرار سنت تاریخ
تاریخ اسلام و ایران مکرراً نشان داده که هرگاه ملتها حول محور ایمان، وحدت، و رهبری الهی اجتماع کردهاند، در مواجهه با قدرتهای بزرگ جهانی، کفه ترازو به نفع جبهه حق سنگینتر شده است. پیروزی انقلاب اسلامی و مقاومت ملت ایران در بزرگترین چالشهای چهار دهه گذشته نمونه بارز همین سنت است.امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب، استمرار همان راه و روش اهلبیت را در عمل اثبات کردند: تکیهی بر علم، ایمان، خودآگاهی تاریخی و پایداری. همین پیروزیهای مقاومت از لبنان تا فلسطین مصداق آشکار «وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ» است.
- اقتدار ملی و منطقهای جبهه بر حق ایران
ایران اسلامی نهتنها براساس آموزههای دینی، که مطابق واقعیتهای راهبردی منطقهای و بینالمللی نیز، موقعیتی بیبدیل دارد:
پیوستگی مردمی و ساختار حکمرانی دینی، انسجام بیمانندی ایجاد میکند که توان ملی را مضاعف میسازد.
تشکیل محور گستردهی مقاومت از تهران تا بغداد، دمشق، بیروت و غزه، سبب شده تا دشمن مقابل جبههای مویرگی و چندلایه باشد؛ این عمق راهبردی، چیزی است که، ماشین نظامی صهیونیسم توان مقابله بنیادین با آن را ندارد.
اسرائیل هر روز دچار بحران مشروعیت، انسداد افق سیاسی و فروپاشی اجتماعی است. برغم حمایتهای خارجی، اسرائیل در شدیدترین بحران درونی تاریخ خویش قرار گرفته است، این فرسایش مشروعیت باطل، زوال و نابودی او را در مقابل جبهه حق نشان میدهد.
- الهیات تاریخی و آیندهنگری وحیانی
آیات قرآن و روایات اهلبیت (علیهمالسلام) بارها تأکید دارند که هر جا جبهه حق پایههایش را بر ایمان، اطاعت و علم استوار سازد، سرانجام پیروزی از آن اوست، اگر عرصه، عرصهی تنگنا و محنت باشد:«إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ» (محمد: ۷). پیروزیهای الهی، همواره پس از آزمونها و سختیهای بزرگ رخ داده است؛ اما وعده قطعی خداوند درباره پیروزی جبهه حق غیرقابل تخطی است.
پیروزی ایران بر اساس تحلیل جامعهشناختی و اجتماعی
در ادبیات جامعهشناسی، هیچ عاملی مانند “هویت جمعی” و “انسجام اجتماعی” نمیتواند موتور محرک یک ملت در برابر تهدیدهای بیرونی باشد. ایران اسلامی طی چهار دهه اخیر نشان داده است که در بزنگاههای سرنوشتساز، سختترین بحرانهای نظامی، تحریمی، و امنیتی را از سر میگذراند؛ زیرا هویتی مشترک و فرهنگ مقاومت حول محور “دین، وطن و رهبری” شکل گرفته است.در فرهنگ ایرانی-اسلامی، “حقطلبی و ظلمستیزی” به بخشی از ناخودآگاه جمعی بدل شده است و هر حمله، تهدید یا زورگویی، انسجام اجتماعی و بسیج نیروها را تشدید میکند.
- فرایند دشمنسازی و همگرایی داخلی
مطابق نظریات جامعهشناختی (مانند نظریه تضاد لوئیس کوزر)، وجود یک “دشمن مشترک” منجر به افزایش همدلی، همکاری و کاهش شکافهای داخلی میشود. پروژه بلندمدت دشمنی اسرائیل علیه ایران، علیرغم تفاوتهای سیاسی-فرهنگی داخل کشور، همبستگی و پیوند میان اقشار گوناگون را تحکیم میکند و موجب میشود منافع ملی بر منافع جناحی و فردی پیشی بگیرد. تجربه جنگ تحمیلی، حوادث تروریستی، و حملات سایبری ثابت کرده که ملت ایران در مواجهه با خطر خارجی، صفوف خود را فشردهتر میکند و پروژه وحدتبخشی، در عمل محقق میشود.
- نقش رهبری کاریزماتیک و مشروعیت اجتماعی
در دنیای معاصر، رهبری کاریزماتیکِ مبتنی بر مشروعیت دینی و عقلانی، عاملی کلیدی در بسیج منابع و نهادینهسازی مقاومت بهشمار میرود. جایگاه کمنظیر رهبر انقلاب نزد تودهها به مثابه محور اتحاد، موجب میشود جامعه ایرانی حتی در شرایط بحرانی، مسیر خود را با تبعیت از فرامین رهبری، منسجم و یکصدا طی کند. هر گونه “دوری از اختلاف”، پایبندی به نظم و تعهد اجتماعی را تقویت میکند؛ چنانکه آیه شریفه «ولا تنازعوا فتفشلوا…» رهیافت جامعهشناختی مهمی را ارائه میدهد.
- سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی
ایران طی سالیان با تکیه بر سرمایه اجتماعی غنی؛ یعنی اعتماد عمومی به نهادهای کلان و مشارکت فعالانه مردم در صحنههای مختلف، توانسته است تهدیدهای چند لایه را مدیریت کند. مشارکت بینظیر در کمک به جبهه مقاومت، حمایت از آرمان فلسطین، و پشتیبانی از سیاستهای کلان در مواقع حساس، نتیجه همین سرمایه اجتماعی گسترده است.
- نابرابری اجتماعی اسرائیل و تضعیف گفتمان باطل
در نقطه مقابل، جامعه اسرائیل دچار چندپارگی عمیق، تزلزل هویت جمعی و بحران مشروعیت است. شواهد جامعهشناختی نسبت بالای مهاجرت معکوس، اعتراضات گسترده، کاهش اعتماد عمومی به نهادهای اربابگونه، و تشدید دوگانگیهای قومی و دینی را در اسرائیل نمایان ساخته است، که همگی نشانههای افول یک جامعه و فروپاشی از دروناند، حتی اگر فنآوری و قدرت ظاهری پابرجا باشد.
- قدرت نرم و رسانهای جبهه حق
امروزه جنگها فقط جنگ توپ و تانک نیست. سرمایه فرهنگی ـ رسانهای جبهه مقاومت، پیامرسانی ارزشها، روایت مظلومیت و انتقال امید و معنی به افکار عمومی جهانی یکی از مهمترین اهرمهای پیروزی است. روایت فرهنگی ایران اسلامی، بر پایه مفاهیمی چون ایثار، شهادت، کرامت انسانی و مقاومت، توانسته قلبها را در ایران و جهان با خود همراه کند و مشروعیت جبهه باطل را به چالش بکشد.
بنا بر این تحلیل ، ایران اسلامی به واسطه هویت جمعی ریشهدار، سرمایه اجتماعی پایدار، رهبری مشروع و انسجام پیرامون آرمان حق، بر پایه منطق جامعهشناختی محکوم به پایداری و نهایتاً پیروزی است؛ در مقابل، اسرائیل با وجود اتکای مادی و حمایت خارجی، با انشقاق اجتماعی و بحرانهای ساختاری روبهروست و توان پایداری در برابر جبههی حق را ندارد. پس، از منظر جامعهشناختی همان حکم الهی قرآن و تاریخ تکرار میشود که: «سرانجام پیروزی از آنِ حق است و شکست و زوال برای باطل؛ چراکه جامعه منسجم و آرمانمحور، بقا و پیروزی را تضمین میکند.»
جمعبندی نهایی
آینده نبرد ایران و اسرائیل صرفاً موضوع یک درگیری نظامی نیست؛ بلکه رویارویی نرم و سخت ارزشها، هویتها و ارادههاست. هرچند که جبهه باطل گهگاه در کوتاهمدت پیروزیهایی بهدست میآورد، اما سنت تاریخ و منطق قرآن ثابت کرده است:
- جبهه حق، مادامی که حافظ وحدت، اطاعت از رهبری، صفای درون و اهتمام به علم و عمل باشد، پیروز نهایی خواهد بود.
- اسرائیل و جبهه باطل، با وجود اتکاء به زر و زور، محکوم به افول و نابودی تاریخیاند.
- پس با تکیه بر سنن الهی، شواهد علمی و تجربه تاریخی، میتوان با اطمینان علمی-اعتقادی حکم داد: «سرانجام این کارزار عظیم، پیروزی قطعی و از آنِ ایران اسلامی و جبهه حق خواهد بود؛ چراکه وعده خداوند حق است و حق، ماندنی است.»