به گزارش صدای حوزه، جمعیت نقش تأثیرگذاری در پیشرفتهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشورها دارد و اساساً با مطالعه روابط بین کشورهای غالب و مغلوب در دوران باستان نیز مشاهده میشود که قوم غلبهکننده برای تأمین نیروی کار خود، مبادرت به برده گرفتن جمعیت و نیروی جوان کار قوم مغلوب میکرده است.
هر چند استثناهائی نیز بر این امر وارد بوده است که باید در مباحث مربوط به تحولات جمعیتی معاصر جنگهای صلیبی مسیحیان با مسلمانان به آن پرداخت تا مشخص شود؛ چرا کلیسای کاتولیک نسلکشی مسلمانان را مقدم بر برده گرفتن نیروی کار میدانستند؟!”
جمعیت، یکی از مؤلفههای استراتژیک قدرت
جمعیت بهعنوان یکی از مؤلفههای استراتژیک قدرت، نقشی برتر و تعیینکننده در رویدادهای جهان دارد، بهطوری که خداوند متعال در قرآن کریم در آیات متعددی از فرزند بهعنوان یک نعمت الهی یاد میکند و میفرماید: «وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَکُم مِّنْ أَزْوَاجِکُم بَنِینَ وَحَفَدَهً وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللّهِ هُمْ یَکْفُرُون [نحل/۷۲]؛
خدا براى شما از خودتان همسرانى قرار داد و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوادگانى نهاد و از چیزهاى پاکیزه به شما روزى بخشید آیا [باز هم] به باطل ایمان میآورند و به نعمت خدا کفر میورزند؟» و یا در برخی دیگر از آیات قرآن فرزند را بهعنوان زینت زندگی معرفی میکند و میفرماید: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَهُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا [کهف/۴۶]؛ مال و فرزندان زیور زندگى دنیایند.»
حتی در آیاتی از قرآن مجید، خداوند متعال بر مسلمانان منت مینهد که جمعیت ایشان را بهوسیله فرزندان زیاد کرده است؛ ازاینرو میفرماید: « ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفیرا [اسراء/۶]؛
پس دوباره شما را بر آنان چیره مىکنیم و شما را با اموال و فرزندان یارى مىدهیم و نفرات شما را بیشتر مىگردانیم.»، این بینش نیکو بودن فرزندآوری، سبب شده است که رسول گرامی اسلام (صلّی اللّه علیه وآله) جامعه را بهسوی ازدواج ترغیب کند و همسری را بهعنوان همسر خوب معرفی کند، که فرزندآور باشد.
برنامهریزیهای تاریخی “کابالیسم”
لیکن برخی از رویدادهای جهان معاصر امروز ریشه در برنامهریزیهای تاریخی “کابالیسم” دارد زیرا رویکرد فعلی نظام سرمایهداری یا بردهداری نوین، رویه کلی را بر پیاده کردن برنامههای دقیق و عملیاتی کاهش جمعیت در کشورهای مسلمان و علاوه بر آن در امر کاهش و تحدید نسل جمعیت کشورهای کمتر توسعهیافته تمرکز داده است.
البته در مقالات دیگری به واکاوی این جریان خواهیم پرداخت تا دقیقاً مشخص شود که چه منافعی در پوشش این رخداد بهظاهر اجتماعی و جامعهشناسی و فیالواقع برنامهریزی ابلیسی برای رهبر این فرقه کابالیستی وجود دارد که چنین توانسته است مهرههای خود را در دل جریان برنامه تحدید و کاهش نسل اداره موالید آمریکا جای دهد و سیاستهای این مؤسسه کابالیستی را در قالب برنامههای خیرخواهانه سازمان بهداشت جهانی و با شعار ایجاد رفاه برای مردم، به حاکمان کشورها بقبولاند!
دو بچه کافیست؛ قانونی که به اشتباه دیکته شد!
برنامهای که برخی از دولتمردان غربگرا در دهه ۱۳۶۰ تا ۱۳۹۰ در کشور عزیزمان ایران نیز با فریب فقهی و علمی عالیترین سطوح حاکمیتی نظام، برنامههای جمعیتی جمهوری اسلامی ایران را نیز با آن همسو و چنین امر دهشتناکی را با شعار ظاهرفریب «دو بچه کافی است»! به فرهنگ ایرانی اسلامیمان دیکته کردهاند.
هرچند محور سلسله مقالات ما در مورد مقوله علل رشد و کاهش جمعیت و مسئله سقط جنین و مباحث مرتبط با آن خواهد بود اما چون ریشه این مباحث در بستر دین مبین اسلام و سایر ادیان الهی ماست که مردم بهتدریج در تکامل دین اسلام توسط پیامبران به آن دعوت میشدند لذا ابتدا این مسئله را بررسی خواهیم کرد که چگونه ابلیس نیز مقابل این پدیده قدرتمند دینی، به پدیده خلق دین پرداخته و «دین خودساخته کابالیسم» را در این بستر پرورش داده است، لذا ابتدا در مقدمه این نوشتار به تشریح مباحث ریشهای خواهیم پرداخت که بنیانهای بحث ما بر آن پایهها استوار است.
مقوله قبول نذری فرزندان حضرت آدم علیه السلام
یکی از واضحترین این مباحث مقوله قبول نذری فرزندان حضرت آدم علیه السلام توسط خداوند متعال است؛ در آن جریان نخستین قتل تاریخ بشریت، اتفاق میافتد و قابیل در نخستین ملاقات و جلسه حضوری با شیطان از آن، برای از بین بردن نسل صالحان که از فرزندان هابیل علیه السلام ادامه پیدا میکرد، مورد توجیه قرار میگیرد تا قدرت و رهبری جامعه از صالحین به افراد پیرو ابلیس منتقل شود.
پیامبر اکرم در این خصوص میفرمایند: “انگیزه قابیل بهدست گرفتن قدرت و رهبری بود.”
تفسیر نورالثقلین ذیل آیههای ماجرای هابیل و قابیل، آورده است که حضرت امام صادق(ع) به سلیمانبن خالد فرمود: این قتل برای وصایت و رهبری بود.
پس از مرگ هابیل، شیث برادر کوچکتر، جانشین آدم میشود؛ در کتاب نورالثقلین میخوانیم: حضرت امام باقر(ع) فرمود: پس از دفن آدم، قابیل پیش شیث آمد و گفت؛
“پدرم تو را برگزید همانطور که برادرت هابیل را برگزیده بود، من او را کشتم تا نسلی از او نماند که بر نسل من فخرفروشی کند و اگر تو از برتریهایت چیزی را اظهار کنی، تو را نیز خواهم کشت”؛ شیث و نسلش از ترس قابیل، برتریها ( علم و دانش) خود را همیشه پنهان میداشتند.
در حدیث بالا، آمده است که هابیل با خواهری دوقلو به دنیا آمدند اما سخن از رقابت جنسی به میان نیامده و انگیزه قتل فقط وصایت و رهبری، تعیین شده است، همانطور که مشاهده کردید تلاش ابلیس برای انعقاد نطفه کابالیسم در جامعه بوده است تا از این طریق مدیریت خود را بر قدرت جمعیت، در جامعهای که هنوز آغاز و تکون نیافته و تنها یک خانواده گرچه با اعضای متعدد و زیاد، وجود دارد، مستحکم کند.
در تفسیر برهان ذیل همین آیهها از کافی نقل کرده است: ابلیس پیش قابیل آمد و گفت؛ “ای قابیل، قربانی هابیل پذیرفته شد و قربانی تو قبول نشد؛ اگر او را واگذاری، نسلش بر نسل تو فخرفروشی خواهند کرد و خواهند گفت «ما فرزندان کسی هستیم که قربانیاش پذیرفته شد»؛ هابیل را بکش تا نسلی از او باقی نماند” و قابیل هابیل را کشت.
تداخل میان محیط زیست و نظریه اجتماعی
در عصر حاضر نیز مسئله تحدید نسل برای ایجاد رفاه اجتماعی بدواً با نظریهپردازی اجتماعی پیشرو و واپسنگر درباره محیط زیست از دیدگاه توماس رابرت مالتون (۲۹ دسامبر انگلستان ۱۸۳۴ ـ ۱۴فوریه ۱۷۶۶) بهعنوان یکی از مهمترین حوزههای تداخل میان محیط زیست و نظریه اجتماعی در قرن ۱۹ آغاز میشود.
مالتوس معتقد بود که افزایش جمعیت و این واقعیت که تولید غذا بههیچوجه با چنین افزایشی تناسب ندارد، پیوسته چشماندازهای پیشرفت را تهدید میکند! بهنظر او سرچشمه مشکل در این واقعیت تلخ نهفته است که افزایش جمعیت، بهصورت تصاعد هندسی و افزایش منابع غذایی تصاعد حسابی است؛
لذا بدون مهار جمعیت، ظرفیت زمین برای تولید غذا دچار محدودیتهای مشخصی است و بهبود اجتماعی در برابر این محدودیتهای محیطی چارهناپذیر و ناآدمی به شکست میانجامد؛ او به همین علت معتقد بود که دادن منابع بیشتر به فقرا فقط بر شمار آنها میافزاید لذا دولت نباید برای یاری فقرا دستبهکار شود! اگر کمک فقرا قطع شود آنها انگیزه پیدا میکنند کاری درآمدزا بیابند و به داشتن فرزند کمتر تشویق میشوند.
در جمعبندی مباحث ذکرشده از قرآن، روایات و بررسی پیشینه تاریخی نظریه ایجاد رفاه اجتماعی مشخص میشود که تحدید نسل و کاهش جمعیت که از راههای مختلفی چون سقط جنین، پیشگیری از بارداری، نسلکشی صالحین توسط کابالیسم و مسائلی از این دست اتفاق میافتد، ابزاری در دست ابلیس و شیطان برای مقابله با اراده الهی در اعطای قدرت به جمعیت مسلمین است .
البته توجه به این نکته ضروری است که منابع ثروت طبیعی و برنامهریزی دولتها برای توزیع متوازن ثروت، نقش بسیار مؤثری در تحقق عدالت اقتصادی و بهتبع آن، امر فرزندآوری دارد که در جای خود در این خصوص نیز بحث خواهیم کرد.
بیشتر بخوانید:
انفعال نظام تعلیم و تربیت در برابر یک چالش/ زنگ خطر پیری جمعیت در ایران