خانم حلما صدقی، بانوی طلبه و حافظ قرآن هستند که علاوه بر تحصیل دروس حوزوی، به عرصه ی رمان نویسی هم ورود کرده اند. نویسندگی چند رمان، در کنار تحصیل دروس حوزه و نیز ایفای نقش مادری و همسری، مسیر پر چالشی است که خانم حلما صدقی در این گفتگو آن را حکایت می کند. از انگیزه ی ورود به عرصه ی نویسندگی و ضرورت پرداختن به رمان نویسی مذهبی گرفته تا نقدی بر حوزه های علمیه ی خواهران و بحث دامنه دار شهریه و اشتغال طلاب از جمله مطالبی است که در این مصاحبه بدان پرداخته شده است. محتوای پیش رو، مصاحبه ی اختصاصی این بانوی نویسنده با پایگاه خبری-تحلیلی صدای حوزه است که تقدیم شما می شود:
صدای حوزه: لطفاً خودتان را معرفی نمایید و در مورد فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و همچنین سطح تحصیلات و نیز درباره آثاری که از شما چاپ شده است یا در دست چاپ دارید نیز توضیحی بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم. حلما صدقی هستم، ۲۹ ساله، ساکن مشهد؛ ۱۱ سال است که از ازدواج من با همسرم که ایشان نیز طلبه هستند می گذرد و اکنون دارای سه فرزند هستیم.
تحصیلات حوزوی من سطح دو حوزه است و حافظ کل قرآن کریم از جامعه القرآن هستم. من عاشق مطالعه ی کتاب هستم؛ حدود چهار سال پیش رتبه اول کتابخوانی در بین خواهران طلبه را کسب کردم. خواندن هر نوع کتابی را دوست دارم، چه علمی باشد، چه تاریخی، داستانی، مذهبی یا هنر. من معتقدم خود کتاب خوانی، باعث ازدیاد اطلاعات می شود.
در زمینه ی نویسندگی با تخلص «جوانه» فعالیت می کنم. کتاب هایی با موضوع «فتنه ۸۸ و مجاهدین خلق» و همچنین «بازیگر تنهایی» و «شاه ماهی قرمز» در موضوع خانوادگی کتاب های کار شده ولی چاپ نشده از من هستند و «شیرین دخت» در موضوع فرزند آوری کار چهارم من است که قرارداد چاپش بسته شده است.
برای جذاب شدن رمان هایم برای مخاطب جوان و نوجوان، محتوای آن ها را با چاشنی عاشقانه نوشته ام.
صدای حوزه: آیا این گستردگی فعالیت ها با مادری سه فرزند در کنار نقش همسرداریِ قابل قبول و مطابق انتظار، از نظر زمانی تعارض پیدا نمی کند؟ در مورد مدیریت زمان این موارد توضیحی می فرمائید؟
من عقیده دارم انسان برای موفق شدن به هر چیزی که بدان علاقه مند باشد، از تمام سیاست هایش استفاده می کند. همیشه سعی من این بوده است که از وقت خودم مایه بگذارم تا به خانواده ام آسیب نزنم.
صدای حوزه: چه آسیبی در حوزه فرهنگ مشاهده نمودید که نوشتن را به نحو تخصصی انتخاب کرده اید. به نظر شما آیا ورود طلاب خواهر به چنین زمینه ای مفید است یا دارای آسیب است؟
چون می دیدم که جوان و نوجوان ما مخصوصاً در قشر بانوان علاقه ی وافری به خواندن داستان های عاشقانه دارند، سعی کردم از طریق همین تجربیاتم، اتفاقات واقعی و همچنین اطلاعاتی که به درد جامعه میخورد را در قالب داستان بنویسم. مانند موضوعاتی که متأسفانه دشمن خیلی سعی کرده است روی آن مانور دهد و متأسفانه جواب خوبی هم گرفته است؛ آن چه که در واقعیت اصلاً وجود ندارد و ساخته و پرداخته ذهن یکسری انسانهای نادان و شاید انسانهایی است که از عمد اینچنین مطالبی را مینویسند و به خورد نوجوان و جوان ما میدهند.
خواستم از همان راه وارد بشوم، این خودش یک نوع تاکتیک است. مخصوصاً داستانهای عاشقانه، واقعیتهایی که در جنس زن و مرد وجود دارد؛ مسائلی که در جامعه ما با جامعه غرب فرق دارد. امتحان کردم ولی دیدم که خوشبختانه جواب داد! چون جوان و نوجوان ما، دنبال خواندن داستان، مخصوصاً از نوع عاشقانه هستند و تاثیرش را در گروه های نظر و تحلیل سنجیدم و فهمیدم که دارم راهم را درست میروم.
شیوه ی من درست بود چون از همان قسمت نقطه ضعف دشمن وارد شدم؛ همان جا که دشمن دارد جوان جامعه من را فریب می دهد، من از همان قسمت وارد شدم و در قسمتهای خاص رمان، که خواننده قشنگ دارد با افراد رمان هم ذات پنداری می کند، سربزنگاه واقعیتها را گفتم؛ همان واقعیتهایی که همیشه آدم ها به چشم خودشان میبینند. این طوری حرف من باورپذیرتر می شود.
حتی مطالب اخلاقی و دینی را در قصههایم آوردهام و با یک دلیل و برهان منطقی عقائد باطل را نقض می کنم و باز از طریق رفتارهای شخصیت رمانم، آموزه های صحیح را اثبات می کنم. این خودش باعث میشود که جوان و نوجوان حتی اگر سراغ قصهها و افکار باطل هم برود، بازهم وقتی دارد مطالبشان را میخواند، در ناخودآگاه ذهنش جرقه میخورد که واقعیت اینطور نیست بلکه چیز دیگری است.
ما مبلغین نمی توانیم جوان را مجبور کنیم که فلان مطلب درست است و فلان مطلب اشتباه است پس باید همان مطلب را به طور غیرمستقیم به جوان امروزی انتقال داد.
در داستان و رمان حتی می توان بعضی از رفتارهای نادرست و غلط خانواده ها را به چالش کشاند؛ وقتی مخاطب در این قالب رفتار صحیح یا غلط و نتیجه ی آن را می خواند، گویا آن را تجربه کرده است زیرا با شخصیت داستان همراه می شود و در رفتا و تصمیماتش تاثیرگذار است.
در مسائل فرهنگی که ارتباط مستقیمی با حوزه ی تربیتی انسانها دارد، این ضعف وجود دارد که همیشه دشمن جلوتر بوده است و تا ما می آییم خرابکاری های قبلی دشمن را درست کنیم، یک شیوه جدید به کار می بندد.
صدای حوزه: رمان نویسی مذهبی چه ضرورت و جایگاه یا جاذبه ای داشته که در این زمینه نیز ورود کرده اید. مخاطب نوجوان و جوان امروزی را تا چه حدی می توان با نوشته های فانتزی و رمان های امروزی، سیراب نمود و با مسیر درست آشنا کرد تا به پیدایش «هلیاهای امروزی» منجر نشود؟
جوان باید طوری روشن بشود که حتی اگه وارد جامعه غربی هم شد، خوب و بد را تشخیص بدهد.
خیلی وقتها نوجوان امروزی واقعاً اطلاعات صحیحی ندارد و وقتی در فضای مجازی می بیند که دختری روی پسری که به او تیکه انداخته است چاقو می کشد، آن نوجوان هم از آن دختر الگو می گیرد!
صدای حوزه: چه ظرفیت ها و فرصت ها و چه موانعی برای رشد علمی، اخلاقی و مهارتی طلاب خواهر در حوزه های خواهران وجود دارد؟ آیا وضعیت علم و اخلاق و تبلیغ در حوزه های خواهران، قابل قبول و متناسب با نیازهای جامعه است؟
به نظرم طلبههای جوان امروزی که خودشان در بطن جامعه هستند خیلی میتوانند مؤثر باشند اما متاسفانه میبینم که غالب نیروهای تبلیغی از افراد مسن هستند. البته این آقایان و بانوان مسن بسیار محترم و باتجربه هستند اما مشکلی که در حوزه وجود دارد، استفاده نکردن از جوانهای پراستعداد است.
حتی خودم شخصا شنیده ام که میگویند سن و سالت نمیخورد که فلان جا فلان کار را انجام دهی! اگر از نیروی جوان استفاده بشود، اگر در حوزه بحث شخص و سن و سال نباشد، بلکه فقط دغدغه حوزه این باشد که جوانش را نجات دهد و او را پیشرفت معنوی دهد، مطمئنا پیشرفت زیادی خواهیم داشت.
اگر میبینید حوزه اینطور منزوی است و متأسفانه کار خیلی خاصی در حوزه فرهنگی و تربیتی ندارد و متأسفانه طلبه های جوان هم منزوی شده اند، دلیلش این است که حوزه به روابط فکر می کند نه ضوابط! بعضاً داریم که چندین سمت به یک شخص مسنی داده میشود، در حالی که میتوانند آن کارها را به چند تا جوان بسپارند تا بازدهی خوبی داشته باشد؛ اما این کار را انجام نمیدهند!
یکی از مشکلات حوزه، بحث مسائل فرهنگی است. اگر در جامعه ما دختران نوجوان قمه به دست پدیدار میشوند، دلیلش همان کسانی هستند که ده سال پیش در مورد تربیت مادران این بچهها و حتی در باب تربیت خود این بچهها کم کاری کردند و ما نتوانستیم این تهاجم و بمب فرهنگی را خنثی کنیم.
شاید اگر هر دختری یا هر زنی ارزش واقعی خودش را بداند، جایگاه و شخصیتش را پیش خداوند بفهمد، اصلا به اینچنین کاری دست نزند.
چه بسا کسانی که در خارج بسیار معروفند و تا ته خط انحرافات اخلاقی هم رفته اند ولی وقتی مصاحبههای آن ها را می خوانیم، می بینیم آنها دقیقاً به همین مطلب رسیده اند که اگر ما جایگاه واقعی زن بودن و مادر بودن را میدانستیم، هیچوقت به این راهها کشیده نمیشدیم!
صدای حوزه: بحث شهریه، جایگاه اجتماعی و حمایت سازمانی و کلیشه های رسانه ای در باب بانوان حوزوی را چطور ارزیابی می کنید؟ بنظر شما چند درصد یا چه تعداد از بانوان حوزوی در چرخه تبلیغ دین و دانش حوزوی و اثربخشی اجتماعی موفق عمل می کنند؟
به نظر من طلبه ی کارآمد خوب چه خانم چه آقا، کسی است که در اول راه طلبگی، بحث طلبگی را از شغلش و منبع درآمدش جدا کند. بارها خواسته ام در نوشتههایم این را عنوان کنم که مالکاشتر، ابوذر، سلمان و مقداد نزد امیرالمؤمنین طلبگی میکردند اما کار و شغل خودشان را هم داشتند.
طلبه فکر نکند که شهریهای که میگیرد حقوقش است و بعد بگوید چرا کم است و کفایت نمی کند!
متأسفانه در حوزه به طلاب میگویند فقط درس بخوان! ما چقدر درس خارج خوانده داریم که گوشه خانه بیکار نشسته اند و افسرده شده اند! همسرانشان خسته اند و بعضا به مشکلات جدی تری برخورد کرده اند!
پس تکیه ی طلبه به شهریه یک نظریه اشتباه بوده است.
طلبهای که ازدواج میکند باید کار کند و امرار معاش داشته باشد؛ این بحث اصلا ربطی به زی طلبگی ندارد.
طلبه فکر می کند که این شهریه برای خرج زندگی است در حالی که با این شهریه فقط می شود کتاب و دفتر خرید!
چرا این قدر طلبه ها به مشکلات خانوادگی و طلاق برخورد کرده اند؟ چون کار ندارند. طلبه همینطور که مبلغ خوب، مفسر خوب و تحلیلگر خوبی است و کار آموزشی و فرهنگی میکند بحث معیشتی زندگی خودش را جدا کند.
در مورد بحث دروس بانوان، آن را مثل بحث دروس آقایان نبینند؛ یک صرف و نحو خیلی مختصر و مفید، کافی است و بقیه را سرمایهگذاری کنند روی آن چیزی که یک زن در جامعه نیاز دارد.
یک زن مؤمن و مذهبی به صرف و نحو نیاز ندارد، یک بانوی طلبه برای این که در بین بانوان تبلیغ کند و تاثیر گذار باشد، خیلی به صرف و نحو نیاز ندارد بلکه به بحثهای خانواده، روانشناسی، دینی و طبی نیاز دارد.
متأسفانه در سطح دو حوزه بانوان، از سال اول تا پنجم فقه و اصول و ادبیات عرب میخوانند.
خب این به درد بانوان نمیخورد. برای خانمی که قرار است لیسانس حوزوی بگیرد بحث خانواده خیلی ضروری است. به تعداد کتابهایی که نحو می گذارند همانقدر کتابهای خانواده و احکام بانوان جایگزین کنند چون نیاز بانوان با نیاز آقایان فرق دارد؛ بانوان مسئول تربیت فرزندان خود هستند.
خانم جلسهای های بدون تحصیلات زیاد شده اند. من دقت کردم این خانم جلسهای های جلسات زنانه، کسانی نیستند که صرف و نحوشان خوب است بلکه کسانی هستند که مطالبی را میگویند که به درد بانوان میخورد و در نتیجه جامعه به آنها توجه نشان میدهد!
صدای حوزه: با تمام این تفاسیر، تعریف شما از طلبه کارآمد چیست و چه الگو و ویژگی هایی را برای طلبگی در قرن ۲۱ پیشنهاد می کنید؟
به نظر من یک طلبه و یک جوان متدین وقتی می تواند کارآمد باشد که از استعدادهایش استفاده کند؛ خودش را محدود نکند، ببیند در چه کاری استعداد دارد، در همان کار مبلغ دین باشد.
طلبگی شغل نیست، اما میتواند در شغل تاثیرگذار باشد. به عنوان مثال فردی که دروس سطحش را به اتمام رسانده است و در ورزش استعداد دارد یا در کار بازار استعداد دارد؛ آنگاه چه قدر خوب می شود که ما استاد رزمی متدین و طلبه در جامعه داشته باشیم، بازاری مکاسب خوانده و با وجدان داشته باشیم! این موضوع هم روی شاگردان تاثیر مثبت دارد و تبلیغ دین است، هم تاثیر تدین و تبلیغ این استاد و این بازاری جلوی خطاها و مشکلات جامعه و هم صنفی هایش را می گیرد.
تبلیغ دین که فقط رفتن در مناطق محروم نیست؛ تبلیغ دین یعنی در بین مردم بودن. دین را چه مستقیم مثل منبری ها و چه غیر مستقیم مانند مثال هایی که زدم می توان آموزش داد.
به امید ظهور امام زمانمان عج الله تعالی فرجه الشریف ان شاالله و تربیت و تعلیم معنوی بهتر حوزه و رشد تعالی آن در همین راستا.
هم چنین بخوانید:
آسیب شناسی رمان مذهبی/ از نامهربانی در حوزه ها تا ضرورت تغییر در ذائقه مخاطب