به گزارش خبرنگار صدای حوزه، رمان و ادبیات ابزار مدرنی است که با گذشت روزگار، به مصرف بالینی بسیاری از مردم خصوصا جوانان و نوجوانان با انواع سلایق مذهبی و فرهنگی و سیاسی تبدیل شده است. دیگر نمی توان رمان نویسی را یک پدیده لاکچری و برای قشر خاص و یا امری نخبگانی تلقی نمود. پی دی اف ها و اپلیکیشن هایی که در فضای وب، رمان خوانی را به یک امر روزمره و عادی تبدیل کرده و رگ های جامعه را چه خوب یا چه بد، درگیر خود کرده است.
این مساله وقتی جدی می شود که مساله ای به نام رمان دینی یا رمان نویسی با ژانر مذهبی به تدریج در حال نضج گرفتن و شکل گیری است و وارد گود پرتلاطم و سنگین رقابت برای ذائقه سازی و مصرف اجتماعی_فرهنگی شده است. در همین رابطه پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه مصاحبه ای ترتیب داده با یکی از خواهران طلبه جوانی که وارد عرصه رمان نویسی شده و با یک چارچوب ذهنی دینی و ماموریت تبلیغی، تالیفاتی را به انجام رسانده و در کنار شغل و زندگی شخصی، به تدریس و تربیت نیرو برای این عرصه همت گماشته است.
خبرنگار : سلام علیکم پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه مفتخر است که جهت مصاحبه پیرامون جایگاه و ضرورت ادبیات و رمان نویسی خدمت شماست. در ابتدا لطفا خودتون رو معرفی بفرمایید. میزان تحصیلات و جایگاه حقوقی و یا مشغولیت های فرهنگی که دارید و آثاری که از شما به چاپ رسیده یا در دست چاپ است را عنوان کنید.
زینب رحیمی تالارپشتی هستم، با مدرک سطح سه فقه و اصول. در مرکز مدیریت حوزههای خواهران مشغول به کار بوده و سابقه تبلیغ در مدارس را هم دارم. کتاب “بررسی تطبیقی ارث زوجه” و دو رمان به اسمهای “برگی از درخت”و “دختر مهتاب” را چاپ نموده و اقدام به انتشار رمانی با عنوان “حاشیه پررنگ” در فضای مجازی کردهام.
خبرنگار: از وضعیت رمان نویسی در کشور صحبت کنید که بازار مصرف و خواننده اش چگونه است و میزان استقبال خوانندگان در چه وضعیتی است؟
بشر از آغاز خلقت مشغول رویا پردازی بوده و کتیبه و سنگ نوشتههای هزاران سال پیش هم نشان از قدمت داستانپردازی انسانها دارد.
رمان از حدود دویست سال پیش که پا به ایران گذاشت، مشتریهای خاص خودش را داشته و دارد. نوجوانان و جوانان، بزرگترین مشتریان رمان بوده و هستند. علاقه این قشر از مخاطبان به دلیل اقتضائات سنی آنهاست. اقتضائاتی در ارتباط با رویاپردازی و بلندپروازیهای طبیعیشان.
نکته قابل ذکر این است که در گذر این دویست سال، بنا به شرایط زمانی و تفکرات غالب در جامعه، مثل کشف حجاب، جریانات غربزده، انقلاب، دفاع مقدس و جریانهای آزادیگرا و ذائقه مخاطبان رمان دستخوش تغییرات فراوانی شده. حتی گاهی میزان استقبال را هم تحت تاثیر قرار داده است.
امروز و در این برهه، رمان با نوع جدید و متفاوتش مورد استقبال قشر غالب رمانخوانان قرار گرفته. رمانهای آنلاین، فن فیک و وانشاتها، علاوه بر رمانهایی که به رمانهای زرد معروفند، عمده بازار مصرف رمان را به خود اختصاص داده است. آنقدر که میتوان گفت بازار مصرف را اشباع کردهاند.
نوجوان پر شور و احساس، ابتدا طرفدار خواننده یا بازیگری مشهور میشود؛ سپس به خاطر حس هواداری عمیقی که اقتضاء سنش است، فن فیکهای طراحی شده و هدفمند موجود را دنبال میکند.
خبرنگار: رمان نویسی با موضوعات دینی چه وضعیتی دارد و ضعف ها و قوت های رمان ها با رویکرد دینی را چگونه ارزیابی می کنید؟
میتوان گفت امروزه رمان با موضوعات و ژانر مذهبی و دینی به طور غالبی طرفدار ندارد؛ حتی اکثر مذهبیها هم سراغ آنها نمیروند. از جمله دلایلی که میتوان برای آن ذکر کرد، عبارتند از:
۱.کلیشهای و شعاری بودن رفتارها؛
۲.پایین بودن اکتها و هیجاناتی که جوانان دنبال آن هستند؛
۳.معصوم بودن شخصیتهای اصلی؛
۴.تغییر ذائقه مخاطب با فنفیکها، وانشاتها و رمانهای زردی که جوان و نوجوانِ در سن بلوغ، آن را دوست دارد.
۵.نبود عاشقانههای موجود در فن فیکها، وانشاتها و … در رمانهای مذهبی. البته این فقره یکی از عوامل مورد قبل به حساب میآید.
۶.سنگیننوشتن مذهبینویسها به دلیل معیار نویسی؛ معیار نویسی با سنگیننویسی درهم و قلم روان گم شده است.
۷.تلنبار کردن کل مباحث اعتقادی و دینی در یک رمان. به اصطلاح کامیونی از این مباحث را وسط یک داستان خالی میکنند.
به عبارتی فراموش کردهاند که باید “کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم” را رعایت کنند. همه هنر رماننویس باید این باشد که بیصدا و قطره قطره ارزشها را بین اجزاء داستان، بگنجاند.
خبرنگار : با چه رویکردی خود شما وارد چنین فضایی شدید و چه دغدغه ای باعث شد که به عنوان یک خانم طلبه به رمان نویسی روی بیاورید؟
بنده از کودکی به خواندن کتاب و به طور خاص در نوجوانی و جوانی به خواندن رمان به شدت گرایش داشتم. دلنوشته و شعرهایی هم برای خودم مینوشتم تا اینکه حدود سه سال پیش عزیزی ابن تلنگر و انگیزه را در من ایجاد کرد که از استعداد نویسندگی که ایشان به آن اعتقاد داشتند، استفاده کنم و دست به قلم شوم.
برای من که مبلغ بودم، یافتن ابزار مطلوب و محبوبی همچون رمان نویسی، بسیار باعث دلگرمی شد.
یک طلبه و خصوصا یک مبلغ همیشه دغدغه کمک و آگاهی بخشی به بخش آسیب دیده جامعه را دارد. امروزه آسیب دیدهگان جامعه ما نوجوانان هستند که مورد هجمه ناجوانمردانه تهاجم فرهنگی قرار گرفتهاند. البته احساس مسئولیت نسبت به اجرای بیانیه گام دوم انقلاب نیز انگیزه مضاعفی شد تا برای جلوگیری از تهاجم فرهنگی و ترمیم و ترویج سبک زندگی اسلامی_ایرانی از این ابزار نوین، برای انبوه مخاطبینش کمک بگیرم.
خبرنگار: از موانع و مشکلات و همچنین بازخوردهای مثبت و شیرینی های چنین مسیری صحبت کنید و چشم انداز کار را چگونه می بینید؟
یکی از موانع این عرصه از تبلیغ که روشی نسبتا جدید محسوب میشود، نگاه خاصی و نامهربان برخی افراد در حوزهها به این کار است. نگاهی که میگوید: اگر رمان نوشتی به اسم خودت چاپ نکن؛ چون اعتبار علمیات را زیر سوال میبرد. نگاهی که میگوید، این کار جنبه سرگرمی و وقتگذرانی دارد. عدهای هرگز رمان را به عنوان وسیله تبلیغ دین و سبک زندگی قبول ندارند. همانها باعث میشوند که با کنایه و حرفهایشان گاهی درک کنم کنایه هایی را که شهیدمطهری برای نوشتن داستان راستان چشیدند. به ایشان گفته میشد کسی که که اصول فلسفه و روش رئالیسم و از این دست را نوشته، ورود به حوزه کودک و نوجوان، باعث افت شخصیتی و علمیاش میشود ولی ایشان مطابق نیاز روز و برای ترمیم و مهندسی ذائقه جامعه، منظومه فکری اش را به گونهای جدید بنا نمود و ارائه کرد.
مانع دیگر این عرصه برای رمان نویس طلبه آن است که اگر متناسب با نسل نوجوان و جوان و با ذائقه او بنویسد، در انتشارات مذهبی جایی نخواهد داشت. هدف تبلیغیاش نادیده گرفته میشود ولو اینکه ارزیابان این کار آن را تایید کرده باشند. در واقع انتشارات مذهبی اغلب ریسک رمان با رویکرد جدید را نمیپذیرند و طلبه باید با حمایت مالی جیب خودش در این راه قدم بردارد. البته نمیتوان همراهی و درک برخی اهالی هنر و تبلیغ را نادیده گرفت.
اشباع بازار مصرف با رمانهایی که رایگان و راحت در اختیار مخاطب قرار میگیرد، خودش مزید بر علت است برای گرایش آنکه فقط میخواهد رمان رایگانی خوانده باشد. در مقابل، منِ طلبه و به طور کل مبلغ رمان نویس، یا باید قید چاپ را بزنم و به انتشار در فضاز مجازی راضی باشم، یا باید دست به جیب خودم بنویسم که در صورت چاپ در انتشارات حمایت کننده باز هم مشکلی مانند بالا رفتن قیمت کاغذ باعث گران و گرانتر شدن قیمت شده تا حدی که مخاطب عطایش را به لقایش میبخشد. کتاب خود بنده در عرض حدود پنج ماه بیست درصد افزایش قیمت داشته.
از تلخیها که بگذریم، شیرینیهای رمان نویسی بسیار است. وقتی اشتیاق مخاطب برای خواندن رمان، پیگیری جدیاش برای پارتهای رمان آنلاین و زمان چاپ رمان بعدی را میبینم، انگیزه دو چندان برای ادامهی این مسیر پیدا میکنم. وقتی مخاطبان بعد از اتمام خواندن رمانهایم ابراز خوشحالی میکنند که وقتشان با خواندن آن هدر نرفته و حس خوبی داشتهاند، سختی ناملایمات جای خود را به شیرینی نیل به هدف میدهد.
چشم انداز رماننویسی طلاب و انقلابیون با رویکرد تبلیغی و روش نوین، تحقق هدف تغییر ذائقه مخاطب و جایگزینی سبک زندگی اسلامی_ایرانی به جای سبک زندگی بیقید و بند جا افتاده با رمانهای زرد هدفمند است.
هر گاه به یاد میآورم که نوجوانان و جوانانی بودند که گفتهاند اهل رمان مذهبی و یا اهل رمان با قلم معیار نیستند اما پارت به پارت رمانم را خواندهاند و یا اذعان داشته اند که نسل آنها این سبک را میپسندد، به تحقق این چشم انداز به شدت امیدوار میشوم.
زاد الله التوفیق.
خدا قوت استاد
هرچند که حمایتی نمیشوید خدا کند که سد این امر خداپسندانه نشوند…
بنده به عنوان یک فردی که ۳دهه زندگی کردم/این روزا همیشه به این فکر میکنم که کاش بعد از ۱۴۰۰ سال و اندی یه شخصی بود که دین شیرین مون رو به زبان ساده امروزی مکتوب میکرد تا بتونم راحت تر و بهتر و روان تر دین زیبام رو به پسر ۹ ساله ام بشناسونم.
انشا الله خداوند من،،، خدایی که خیلی دوسم داره و از همه خدایان قدرت مند تره همیشه همراه و پشت و پناهتون باشه
سلام خانم رحیمی عزیز
خوشحالم که شاگردی همچین شخص فهیم و بزرگ ودغدغه مندی را میکنم.
#شبنم
خدا قوت
بنده به عنوان یک نوجوان ۱۶ ساله، رمان های زیادی در فضای مجازی میخوندم… بعضی از مذهبی نویس ها ظاهرا مذهبی مینوشتن ولی در حال تخریب اسلام بودن.
اکثر رمان های مجازی در رابطه با عشق و عاشقی بود…
به نظر من کاری که شما میکنید همانند جهاد هست
چون شخصا اگر کسی مثل شما چشمام رو به رمان هایی که میخونم باز نکرده بود، الان همه چیزم نابود شده بود…