به گزارش خبرنگار فضای مجازی صدای حوزه، استقبال طلاب از آزمون استخدامی آموزش و پرورش برخوردهای متفاوت و حتی دوگانه ی صفر و صدی را دربر داشت که حجت الاسلام صابر جعفر زاده طی یادداشتی به این موضوع پرداخته اند که در ادامه مطالعه می فرمایید.
یکی از عزیزان با ارائه دوگانهٔ صفر و صدی، استقبال طلاب از آزمون استخدامی آموزش و پرورش را یا ناشی از دغدغه خدمت و یا بحران معیشت دانسته اند!
و با پر رنگ کردن بحران معیشت به نوعی نسبت به این اتفاق، احساس خطر کرده اند!
هر چند داشتن دغدغه معیشت را نه بد می دانم و نه وجودش را در طلاب بزرگوار انکار میکنم، ولی بزرگنمایی آن را منطقی و عادی نمیدانم!
نگاه صفر و صدی کاری ناجوانمردانه
به نظر می رسد این قضیه و ایجاد فضای غیر اخلاقی پیرامون این مسأله کاری ناجوانمردانه است.
با وجود ده ها روایت در فضیلت طلب رزق! چرا باید وجود چنین دغدغه ای را غیراخلاقی و بحران نامید؟!
آیا کار در اسنپ، بورس، نگهبانی کارخانه و… غیر اخلاقی تر است یا معلمی؟!
بیان چند مسأله از باب تذکر
فارغ از این نکتهٔ بسیار مهم، لازم است تا چند مسأله را نیز از باب تذکر عرض کنم:
- آیا چنین دوگانه ای دربارهٔ دانشجویان متقاضی معلمی وجود ندارد؟
بلکه همه می دانند در این مورد اتفاقاً آنچه غلبه دارد دغدغه معیشت است نه خدمت! که همین دغدغهٔ انکار ناپذیر را از اعتراضات و تحصن های گاه و بیگاه معلمان بزرگوار به خوبی می توان فهمید! - شاید نگارنده در جریان نباشد که استخدام در آموزش و پرورش با همان به اصطلاح حقوق ناچیز، بسیار سخت تر از استخدام در نهادهای دیگر مانند سپاه و ارتش و… است.
فلذا بسیار طبیعی است که اگر دغدغهٔ غالب طلاب معیشت می بود، به این سمت گرایش پیدا می کردند نه معلمی! - فضای فرهنگی انقلابی در آموزش و پرورش بسیار قابل تأمل و نگران کننده است و این را نگارنده پس از ۱۵ سال تعامل حداکثری با این نهاد به دست آورده است!
فلذا طبق اطلاعات دقیق، طلاب بزرگوار از حیث روحی و روانی نیز در این نهاد مقدس! آرامش و امنیت کافی را ندارند
و بارها از سوی معلمان بزرگوار مورد توهین و تمسخر و اذیت قرار گرفته اند.
فلذا باز هم به این نتیجه می رسیم که با این وضعیت، دغدغه معیشت نمی تواند برای ترغیب طلاب به معلمی کافی باشد! - نکته دیگر اینکه بنده هنوز معنای این حرف را که: (دست حوزه از طلاب خوب خالی میشود!!) را نفهمیده ام!مگر حوزه علمیه وظیفه ندارد که بهترین و توانمندترین نیروها را برای نهادهای تربیتی و فرهنگی تربیت کند؟!
و چه نهادی بنیادین تر و مهم تر از آموزش و پرورش که با غفلتی عجیب و مشکوک، علی رغم اهمیت خاص خود، تاکنون هیچ تعامل جدی و اثرگذاری با حوزه های علمیه نداشت! - نکتهٔ آخر اینکه:
سیاست مداران فرهنگ بعد از ۴۰ سال انقلاب اسلامی، تازه به این فکر رسیده اند که ما در آموزش و پرورش دچار بحران تربیت هستیم!
و هر چند خیلی دیر ولی بالاخره به این نتیجه رسیده اند که باید از ظرفیتهای حوزه علمیه بهره ببرند؛
حال نمی دانم چرا برخی از هر صنف و قشری و مخصوصاً معلمان، احساس خطر کرده اند؟!
آیا برای طلاب امتیاز خاصی لحاظ شده؟
آیا امتحان آنها آسان تر است؟
آیا بودن آنها نان کسی را آجر می کند؟
به گمانم خیر!
بلکه انگار حضور طلاب در خط مقدم تربیت نسل آینده، خواب از چشم دشمن ربوده که این چنین پیاده نظام خود را به خط کرده اند برای کوبیدن این سربازان تازه نفس. ولی هیهات که بچه بسیجی میدان را خالی کند. امیدوارم دغدغه مندان واقعی هم کمی جامع تر و واقعی تر به قضایا نگاه کنند.
با بخش زیادی از این مطلب موافقم مخصوصاً کم رنگ شدن روحیه و فرهنگ انقلابی در فرهنگیان، (هرچند همه میدانند ولی هیچ کس جرأت بیانش را ندارد!!!)
ولی آیا طلابی که وارد این عرصه می شوند هم انقلابی هستند؟
یا اگر انقلابی هستند خواهند توانست در فضای مسموم و مارپیچ سکوتی که در آن حاکم است دوام آورده و استحاله نشوند؟
انشاالله که خوب باشند ولی چند بزرگواری که من با آنها تعامل داشتم، بعد از سه چهار ماه از بدیهی ترین باورهای خودشون هم دست برداشتند!!
با این مدل طلبه ها که دغدغه معیشت اونها رو به آموزش و پرورش آورده نباید امیدی به تحول داشته باشید.
ارداتمند – اسکندری
نگاه کاملی بود ولی ای کاش حوزه علمیه یه مرکز تخصصی برای تربیت معلم هم داشته باشد تا این نیروها با تمام لوازم معلمی تربیت بشن