به گزارش صدای حوزه، حالا دیگر چهار روز شده که رسانههای فارسیزبان خارج از کشور در یک عملیات مشترک و گسترده، زبان فارسی را به عنوان تکیهگاه واحد ایرانیان و حتی کشورهای حوزه فارسی زبان هدف قرار دادهاند. اما هنوز روشن نیست که این رسانهها طبق کدام تحلیل تصور کردهاند این تاکتیک جدید برای ایجاد تقابل میان زبانها و گویشهای مختلف اقوام ایرانی با زبان رسمی کشور را که مورد توافقترین عامل مشترک فرهنگی در تاریخ چندهزارساله ایران است، میتواند تاکتیکی موفق برای برهمزدن وحدت ایرانیان باشد.
سیزدهم بهمنماه بود که اکانتی به نام «سویل سلیمانی» در توئیتر ضمن درج هشتگ «منوفارسی» از مخاطبان خود خواست تا با نقل تجربههای خود از محوریت زبان فارسی در کشور، خواستار پایان دادن به آنچه سلطه زبان فارسی بر سایر گویشهای اقوام میخواند، شوند. اکانتی که خود را یک فمینیست همجنسباز معرفی میکند و با تمام جنجالهای رسانههای فارسیزبان خارج کشور در این چند روز، مخاطبانش به ۲ هزار و پانصد نفر هم نرسیده است.
کمپین «پایان تکزبانی» به زبان فارسی!
به دنبال این عملیات، البته پایگاهی اینترنتی به نام «پایان تکزبانی» که این شخص مبلغ آن بود نیز ایجاد شده که به نظر میرسد پس از مدت کوتاهی توسط سازندگان از دسترس خارج شده باشد اما حتی دنبالکنندگان اکانت توئیتری این پایگاه هم به دو هزار نفر نرسیدهاند.
ابعاد رسانهای این هشتگ اما تنها زمانی داغ شد که رسانههای فارسیزبان بیگانه به این کارزار پیوستند. رسانههایی که حالا شاید بهتر باشد دیگر «فارسیزبان» هم باقی نمانند و با فعالان اقوام مختلف به زبان خودشان صحبت کنند تا روشن شود آیا قادر به پوشش دادن یک موضوع در سطح کشورهای فارسی زبان هستند یا خیر.
بیبیسی انگلیسی علیه وحدت زبان فارسی
BBCفارسی مثل همیشه به عنوان اولین شبکه وارد این کارزار علیه زبان فارسی شد و در گفتوگو با برخی فعالان سیاسی از ضرورت حذف زبان فارسی به عنوان زبان رسمی کشور سخن گفت. جالب آنکه مصاحبهشونده آلماننشین این شبکه در این گفتوگو تصریح میکند زبان فارسی به مرور زمان تبدیل به زبان جغرافیای سیاسی ایران شده است و با تقلیل دادن یک موضوع عمیقاً تاریخی و فرهنگی به یک مسئله سیاسی، حتی از طرح این مسئله بدیهی هم چشمپوشی میکند که زبان فارسـی همواره در تاریخ کشور زبان عموم ملت ایران بوده و این اتفاق ارتباطی با کنشهای سیاسی در مقطعی خاص نداشته است.
خبرنگار این شبکه هم در رفتاری غیرحرفهای از طرح انبوه سوالات روشنی که در این رابطه مطرح است، چشم میپوشد. مصاحبهشونده اظهار میکند که زبانهای دیگری هم در کشور وجود دارند که میتوانند زبان رسمی باشند اما خبرنگار نمیپرسد که انتخاب کدام یک از آنها میتواند چه کسی را راضی و چه کسی را ناراضی کند. به هرحال برای ایجاد ارتباط نیاز به یک زبان مشترک هست اما آیا انتخاب هر زبانی به غیر از فارسی که به طور تاریخی و فرهنگی روی آن توافق همهجانبه وجود دارد، مناقشهبرانگیز نخواهد بود؟ مگر آنکه هدف اساساً تولید همین مناقشات و برهم زدن وحدت زبانی با هدف نابود کردن وحدت فرهنگی و ملی باشد.
شبکه ایراناینترنشنال، دیگر رسانهای بود که در گفتوگو با سویل سلیمانی به پوشش دادن این موج پرداخت. سلیمانی در این گفتوگو اذعان میکند فارسـی را در مدرسه یاد گرفته اما در عین حال مدعی است که گویشها و زبانهای دیگر کشور در آن جایگاهی ندارند.
کمتر کسی است که عمری را در ایران گذرانده باشد و اعتراف نکند که اقوام مختلف برای نیازهای روزمره و روابط درونشهری خود و عموم امورات زندگی با گویشها و زبانهای خود سروکار دارند و فارسـی تنها در مراودات رسمی اداری و برای ارتباط طبیعی با کل کشور همان قدر ضرورت قانونی دارد که ضرورت عقلی. حتی در شبکههای تلویزیونی شهرهای مختلف نیز برنامههایی به گویشها و زبانهای محلی تولید میشود. به نظر میرسد کمپین «پایان تکزبانی» از بهانهجوییهای غیرمنطقی برای یک هدف سیاسی بهرهبرداری میکند.
سانسور اعتراضها به کمپین ضدفارسی در ایرانوایر و العربیه
شبکه ایرانوایر هم سوار بر این موج به مرور توئیتهایی پرداخت که با درج هشتگ «منوفارسـی» به همراهی با آن پرداختهاند و جالب آنکه در این گزارش یکسویه، بدون کوچکترین اشارهای به موج مخالفتهای ایرانیان داخل و خارج از کشور که هشتگ دوم «منوقندپارسی» را داغ کردهاند، از کنار انتقادها و اعتراضها عبور کرده و تنها به توئیت انگشتشمار افرادی اشاره دارد که منتقدان سیاسی خارجنشین محسوب میشوند. آیا کشورهایی که این افراد در آنها اقامت دارند با گویشهای محلی و زبانهای مختلف درون مرزهای خود به نفع یک زبان رسمی وحدتبخش کار دیگری کردهاند؟
پایگاه اینترنتی العربیه فارسـی هم در اقدامی برای پیوستن به این کمپین ضدملی برای ایرانیان، گزارشی یکسویه را بدون هیچ اشارهای به اعتراضها منتشر کرد و در آن ضمن تبعیضآمیز خواندن استفاده از زبان تاریخی ملت ایران، خواستار پایان دادن به آموزش زبان فارسی در مدارس کشور شد.
پوشش همزمان و همهجانبه یک کمپین عجیب و سانسور انبوه اعتراضها به آن در رسانههای فارسـیزبان بیگانه، بیش از هر زمان دیگری نشاندهنده دور شدن گردانندگان و خبرنگاران این رسانهها از زیست و مطالبات و توقعات فرهنگی ملت ایران است و آشکار شدن اهداف زیرین سیاسی در چنین اقدامات رسانهای که آشکارا وحدت ملی ایرانیان را هدف میگیرد و در این مسیر حتی احترام بزرگترین میراث فرهنگی کشور یعنی زبان فارسی را هم که متعلق به آحاد مردم است، نگه نمیدارند.
اما سوال این جاست که اگر زبان فارسی نباید زبان مشترک ملت ایران باشد، چرا این رسانهها این توصیه را از خودشان شروع نمیکنند و حین ارتباط با افراد این کمپین از زبانها و گویشهای آن افراد برای مصاحبهها بهره نمیگیرند؟