به گزارش خبرنگار صدای حوزه، شهاب اسفندیاری استاد دانشگاه، در یادداشتی به موضوع مذاکرات اخیر پرداخت و از ضرورت استفاده منتقدین با محور ادبیات پرسشگرانه در رابطه با دولت نوشت. متن این یادداشت را در ادامه می خوانید:
اخیراً یکی از دوستان قدیم را دیدم که در یک شرکت نفتی مشغول است. از اقدامات جالب و تدابیر هوشمندانهای گفت که وزارت نفت در یکی دو سال اخیر برای دور زدن تحریمها در دستور کار قرار داده است. بنا به برخی گزارشها میزان فروش نفت ایران در ماه مارس ۲۰۲۱ یک میلیون بشکه نفت در روز بوده است.(۱) این بدان معنی است که عملا کمر تحریمهای نفتی شکسته شده است.
در واقع همان روشهای قبل، که پس از برجام شتابزده به امید آمریکا و اروپا کنار گذاشتند، را امروز وزارت نفت تکمیل و به روز کرده در ابعادی گستردهتر. اگر این سیاست «بی اثر کردن تحریم» از ابتدا دنبال میشد آمریکا نمیتوانست از برجام خارج شود و دوباره به اقتصاد ما ضربه بزند.
اگر برجام نبود تحریمها بیاثر میشد
مقامات آمریکایی پس از امضای برجام رسماً گفتند که ادامه تحریمها امکانپذیر نبود و اگر برجام امضا نمیشد تحریمها بیاثر میشد. اکنون هم به نظر میرسد نگران از دست رفتن اهرمهای فشار خودشان هستند. فرستاده ویژه آنها رسما میگوید سیاست «فشار حداکثری» شکست خورده است.
اما در دیپلماسی عمومی طوری رفتار میکنند که انگار هیچ اشتیاقی برای توافق ندارند. دیروز مقام ارشد وزارت خارجه آنها گفت هنوز دربارهٔ هیچ چیز توافق نشده، راه طولانی در پیش داریم، همهٔ تحریمها لغو نمیشود و زمان برای راستیآزمایی به ایران نمیدهیم. (۲)
راهبرد اشتباه هیئت مذاکره کننده
در مقابل، مذاکرهکنندگان ما دائما سعی میکنند اخبار مثبت از «پیشرفت مذاکرات» بدهند که این کار خودش تقویت موضع طرف مقابل است. وقتی هم یک رسانه به نقل از «مقام مطلع» از موضع سختگیرانه ایران میگوید، بجای آنکه از این فرصت رسانهای استفاده کنند، رسانه را توبیخ میکنند!
در حالی که مقام آمریکایی در مصاحبهی بدون ذکر نام دیروز، علیرغم اصرار خبرنگاران حتی حاضر نیست اعلام کند حدوداً چند درصد تحریمها برداشته میشود و چند درصد میماند، رئیس جمهور ایران دیروز رسما و علنا اعلام میکند در مذاکرات ۶۰ – ۷۰ ٪ پیشرفت حاصل شده!
منتقدان از دستاوردهای دیپلماسی دولت سوال کنند
به نظرم منتقدان دیپلماسی دولت، بجای استفاده از ادبیات تند و ارجاع به مفاهیمی مانند خیانت و جاسوس و … که بحث را برای طرف مقابل «ناموسی» میکند و حامیان آنها را وا میدارد که منتقدان را با ادبیاتی نظیر «کاسب تحریم»، «همنوا با اسرائیل» و «فاسق» خطاب کنند، بهتر است با رویکردی کاملا «کارکردگرا» و معطوف به نتیجه و منافع ملی از «دستاورد»های این دیپلماسی سوال کنند و علت نادرست درآمدن تحلیلها و پیشبینیها در مورد برجام و بازگشت به برجام و نیز تغییر مکرر مواضع و سیاستها را جویا شوند.
به عنوان مثال آقای دکتر ظریف آبان ۱۳۹۹ در مصاحبه با روزنامه ایران گفتند «بایدن اگر رئیس جمهور امریکا شد و در کاخ سفید مستقر شد، می تواند با سه فرمان اجرایی همه تحریمها را لغو کند. دوستان داخلی ما حواسشان باشد.» (۳)
وزیر امور خارجه در همین مصاحبه میگویند: «یک کاری اتوماتیک می تواند انجام شود و نیازی هم به شرط و یا حتی مذاکره نیست. امریکا وظایف خود را طبق قطعنامه ۲۲۳۱ انجام دهد ما هم تعهداتمان را طبق برجام انجام میدهیم. این نه نیازی به مذاکره دارد و نه شرط. این کار شدنی است.»
ایشان در ادامه میفرمایند: «امریکا برای بهانهجویی جهت عدم اجرای تعهدات بین المللیاش نمی تواند متوسل به مقررات داخلی شود. هیچ کشوری در دنیا نمیتواند از ابزار داخلی استفاده کند که تعهدات بین المللی خود را انجام ندهد. این یک اصل شناخته شده بین المللی است.»
آقای ظریف، چه اتفاق جدیدی افتاد؟!
آن همه وعده و وعید نادرست و تحقق نیافته درباره برجام به کنار، اگر کسی بپرسد با توجه به این مصاحبه دکتر ظریف که کمتر از ۶ ماه قبل انجام شده، الان به چه دلیل ما قبل از آنکه هیچ تحریمی برداشته شود دوباره در حال «مذاکره» در وین هستیم، پاسخ چیست؟
به چه دلیل باید برای لغو تحریمهای پس از خروج آمریکا از برجام که صدها میلیارد دلار به اقتصاد ایران ضربه زده و رییس جمهور آمریکا «با یک حرکت قلم» میتواند همه آنها را لغو کند، مجددا وارد مذاکرهای شدهایم که مستلزم دادن امتیاز بیشتر است؟
مسئله بسیار روشن است: یک طرف برجام بدعهدی کرده و به ما خسارت زده و حالا برای آن که به توافق برگردد برای ما پیش شرط گذاشته و میخواهد دوباره امتیاز بگیرد. حال بماند که این همان توافقی است که ما تعهدات خود را پیشاپیش انجام دادیم و او تعهداتش روی کاغذ بود و در عمل «تقریبا هیچ».
انتقادها را نباید شخصی کرد
خلاصه اینکه نقد وارد به دستگاه دیپلماسی، را نباید به نقد هویتی و شخصی تقلیل داد که رگ گردن افراد برجسته شود. نقد وارد به این دستگاه نقد کارکردی است. دستگاه دیپلماسی ما در برجام کارکرد مطلوب نداشت. به اصطلاح dysfunctional بود. بزرگواران زحمت کشیدند اما نتیجهای حاصل نشد.
امروز اگر منتقدان هشدار میدهند برای آن است که مجددا به یک توافق بیحاصل و نمادین که صرفاً کارکرد تبلیغاتی دارد اکتفا نشود. خصوصا که آمریکاییها هم نیاز سیاسی طرف مقابل در این برهه را فهمیدهاند و با تأکید بر این که «عجلهای نداریم» به دنبال گرفتن امتیازات حداکثری هستند.
چرا در نوبت قبل، برجام «تقریباً هیچ» عایدی برای ما نداشت؟ چون برخی تحریمها لغو شد و برخی ماند. هیچ شرکتی ریسک نکرد در ایران سرمایهگذاری کند. هیچ بانکی حاضر نشد مبادلات بانکی انجام دهد. حالا دوباره میپرسند آیا بهتر این است که برخی تحریمها لغو شود یا هیچ تحریمی لغو نشود؟
این یک دوگانه جعلی است. مثل دوگانه جعلی «جنگ-مذاکره». واقعیت این است که تا همهی تحریمها لغو نشود هیچ تحریمی لغو نشده است. توافقی که در آن برخی تحریمها لغو شود و برخی لغو نشود همان «خسارت محض» است. پذیرفتن چنین توافقی، یعنی رضایت به تداوم تحریمها. یعنی کارشکنی در لغو تحریمها.
منابع:
۱)
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1400/02/03/2489835/
۲) https://www.state.gov/briefing-with-senior-state-department-official-on-recent-u-s-engagement-in-vienna-regarding-the-jcpoa-2/
۳) https://www.irna.ir/news/84114228