قواعد برقراری ارتباط با نوجوانان و جوانان
فرایند اشاعه و تبادل اندیشه و افکار و عقاید و احساسات و تاثیر و هدایت و کنترل و تغییر رفتار و یادگیری انسانهاست که در این راستا بیشتر باید به هدف، نیاز، علاقه، رغبت، توانمندی اطرافیان اندیشید. به عنوان یک پیام دهنده، که اگر ارتباط با زمینه های قبلی فراگیرنده سنخیت نداشته باشد، انتقال منفی صورت گرفته و آب در هاون کوبیدن است و اتلاف وقت. ارتباط یعنی برقراری مناسبات و تعامل بین دو طرف از طریق تحریک احساس و ادراک او. ارتباط یعنی مبادله حقایق و وقایع و عقاید بین پیام دهنده و گیرنده پیام است، اگر ارتباط صحیح و منطقی برقرار شود، پیام گیرنده پویا می شود، نه جزم اندیش که پویائی در فرد احساس نیاز به آموختن عارض می کند. یعنی:
▪ نیاز
▪ ایجاد چالش
▪ کسب موفقیت
▪ رفتار هدف گرا
▪ انگیزش یافتن.
یعنی فرمان زندگی را در دست گرفتن و تنش ها را کاهش دادن و احساس هویت کردن، یعنی چیستم و کیستم فرد و خویشتن داری و خود پلیس خود بودن را عارض می کند. ایجاد ارتباط صحیح و منطقی قواعد خاص خود را دارد.
۱) زمان مناسبی جهت برقراری ارتباط انتخاب نمودن، یعنی عوامل مخل و مزاحم فراگیری مثل خستگی، فیلم دیدن، عکس نگاه کردن، خواب، ناراحتی روحی و… نباشد تا اثربخش شود.
۲) لحن صدای پیام دهنده. یعنی با طمأنینه و آرامش صحبت کردن تا دلپذیر باشد و بر دل بنشیند.
۳) واضح و مبرهن و روشن صحبت کردن، نه با رمز و راز و گوشه و کنایه و تحقیر و توهین.
۴) خصائل مثبت را گفتن، سپس اشاره مختصر به خصلت منفی مدنظر نمودن، یعنی ستارالعیوب بودن نه خلاق العیوب و عیب جو شدن.
۵) به رفتار حین ارتباط جهت دادن، یعنی رعایت ادب در حرکات دست ها و نگاه ها و حتی کلام.
۶) به نیازهای معقول و منطقی او توجه داشتن، نه فقط نیاز فیزیولوژیک، بلکه مهر و محبت و عاطفه و امنیت روحی و روانی و کسب موفقیت و خودشکوفایی و آرامش او اندیشیدن.
۷) تاکتیک به خرج دادن، یعنی هنر استفاده از توانمندی های مخاطب و گفت وگوی متقابل را تمرین کردن که پاتک های مخاطب ارتباط را خنثی نکند، چون گفت وگو و تعامل خود یک هنر است.
۸) خوب گوش کردن به مخاطب چون بد گوش کردن ریشه اغلب مشکلات طرفین است.
۹) چند بار گوش دهیم و یک بار خوب حرف بزنیم، چون زیاد حرف زدن مین گذاری سرراه مخاطب است. که پس از انفجار دیگر توجه به حرف نمی کند.
با آنکه سخن به لطف آب است
کم گفتن هر سخن صواب است
آب ارچه همه زلال خیزد
از خوردن پر، ملال خیزد
کم گوی و گزیده گوی چون در
تا زاندک تو جهان شود پر
گر باشد، صدستاره در پیش
تعظیم یک آفتاب از او بیش
علی(ع): سخن چون داروست، اندکش سود می بخشد و بسیارش کشنده است.
۱۰) علی(ع): رب السکوت ابلغ من الکلام. سکوت فصیح تر و بلیغ تر از کلام است.
رب القول انفذ من صول، چه بسا سخنی که از جنگ کارآیی بیشتری دارد.
سعدی: دو چیز طیره عقل است، دم فروبستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی.
صائب: در مقام حرف بر لب مهر خاموشی زدن،
تیغ را زیر سپر در جنگ پنهان کردن است.
۱۱) در دل مستمع و مخاطب نفوذ کردن، یعنی کردار صدق گفتار بودن.
این نکته بدان تو ای سخندان شهیر
گر حرف تو بر نیاید از سر ضمیر
هرچند که مستمع بود پند پذیر
اندر دل مستمع ندارد تاثیر.
۱۲) از روش های غیرکلامی (صامت) مثل لب ورچیدن، آه کشیدن، اخم کردن، از گوشه چشم نگاه کردن، قهر و آشتی کردن، از تسهیلات محروم کردن و … هرازگاهی استفاده کردن، البته نه حین بحث و ارتباط که رغبت مخاطب را نسبت به ایجاد ارتباط کاهش دهد، بلکه زمانی که احساس کردیم ارتباط کلامی گذشته، کارساز نبوده است.
۱۳) نصیحت نکردن یا مذمت نکردن در جمع.
گر نصیحت کنی به خلوت کن
که جز این شیوه نصیحت نیست
هر نصیحت که برملا باشد
آن نصیحت به جز فضیحت نیست.
۱۴) حین ارتباط، افراد را به رخ او نکشیدن.
۱۵) زمان ارتباط، او را با دیگران مقایسه نکردن.
۱۶) رفتار منفی او را به افراد خلافکار، تشبیه نکردن و رفتار مثبت او را به خود نسبت دادن.
۱۷) حین ارتباط او را توانمند و پژوهشگر لحاظ کردن و جلوه دادن.
۱۸) یادگیری آموزی را به او آموختن تا از ظرفیت و بالقوه های خود بهره جوید و سپس از تقویت کننده های مثبت استفاده نمودن.
۱۹) از افراط و تفریط در محبت، یا بی محبتی، جداً پرهیز کردن.
۲۰) طعم ریاضت و سختی را با هم چشیدن، حتی اگر در اوج رفاه هستیم.
۲۱) او را از واقعیت های محیط اطراف واقف کردن، بدون تحمیل اندیشه ها، بلکه پس از آشنایی با واقعیت ها نظرات او را به عنوان یک اندیشه مهم جویا شدن و او را به اندیشیدن واداشتن.