پیرامون ارتباط پدیده کرونا با دینداری و مناسک مذهبی مطالب عدیده ای بین اندیشمندان حوزه دین و نیز منتقدان دینی رد و بدل شده است و مصاحبه ذیل با دکتر سید حسین شرف الدین عضو هیات علمی موسسه امام خمینی ره، نمونه ای از این قبیل محتواهاست که جا دارد کاویده و سنجیده شوند…
***
به چه استنادی میتوان کمرنگ شدن بُعد اجتماعی مناسک دینی را در دوران کرونا توجیه کرد؟
در مورد تعطیلی یا کمرنگشدن مناسک مذهبی در دوران کرونا باید چند نکته را به عنوان مقدمه اشاره کرد:
اولا، کاهش مناسک مذهبی یعنی مناسک جمعی نه مطلق مناسک. این مساله نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت تحمیل شده ناشی از بروز یک رویداد نسبتا بیسابقه و غیرقابل پیشبینی آنهم در مقیاس جهانی بوده است. احتمالا همین ویژگی غیراختیاریبودن و جهانگستری آن، و نیز داشتن منشاء بیرونی، درافزایش میزان تابآوری و تحملپذیری آن درسطح ملت و دولت موثر بوده است؛
ثانیا، این تعطیلی موقت نیز به برخی قوانین بالادستی مستند است. تمام کادر درمانی و بهداشتی در ایران و جهان در پروتکلهای خود، تعطیلی همه مراکز تجمع را به هنگام بروز بحرانهای اپیدمیک، خواستار شدهاند و مراکز مذهبی نیز از شمول این قاعده مستثنا نیستند؛
ثالثا، این تعطیلی مجوز شرعی نیز دارد. توصیه برخی روایات این است که مومنان به هنگام بروز بیماریهای مُسری همچون وبا و طاعون، باید برای حفظ جان خود از شهر و دیار مالوف فرار کنند؛
رابعا، این تعطیلی موقت به دلایل عقلانی نیز مستند است. عقل صراحتا بر لزوم حفظ جان خود و دیگران، به هنگام احتمال بروز خطر(مرگ)، تاکید دارد. به دلیل اهمیت محتمل، حتی با فرض ضعیفبودن احتمال نیز این تحرز و پناهبردن به جای امن، بسیار معقول و موجه خواهد بود. در منابع دینی، برای اثبات این ضرورت عقلی،گاه به قاعده لاضرر یا قاعده وجوب مقدمه واجب استناد میشود؛
خامسا، انجام مناسک به صورت جمعی(به استثنای حج آنهم برای کسانی که حج واجب بر گردن دارند)، امری است مستحب؛ و حفظ جان و سلامت خود و دیگران در مقابل یک ویروس سریعالانتقال و دارای قابلیت میرانندگی، امری واجب است. عموم مومنان واقفاند که در مواجهه با چنین تزاحماتی، همواره باید امرواجب را برامرمستحب مقدم داشت؛
سادسا، برخی از مناسک را به صورت فردی نیز میتوان به انجام رسانید(مثل نماز، دعا، تلاوت قرآن، استماع سخنرانیها و موسیقیهای مذهبی و…). از این رو، تعطیلی اشکال جمعی آنها به اصل اقامه دستکم برخی از آنها خللی وارد نمیسازد؛
سابعا، وقتی فقها و مراجع عظام تقلید به عنوان هادیان امت و تبیینکنندگان مجازو ممنوع الهی بر این تعطیلی موقت مهرتایید نهاده و به صلاحدید جامعه پزشکی، ضرورت این تعطیلی را امضا کردند و به تبع آن تولیت اماکن مقدسه، ستاد امور مساجد و ستاد اقامه نمازجمعه در موضعی مشترک به تعطیلی آنها اقدام کردند، دیگران را نرسدکه با اجتهاد درمقابل نص، برآن خردهگیری کنند و آن را نوعی بدعت شمرند.
***
کرونا چه حقایقی را بیش از پیش روشن کرد؟
کرونا زمینه و فرصت مناسبی برای اطلاعیابی و درک برخی واقعیات، ضرورت اندیشهورزی یا بازاندیشی پیرامون آنها و به تبع آن انجام برخی اقدامات و اصلاحات ضروری در عرصههای مختلف فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، سیاسی و ارتباطاتی را فراهم ساخت. از آن جمله:
ضعف و ناتوانی انسان مدرن در مواجهه با برخی بحرانهای به ظاهر ساده، نیاز عمیق و وابستگی شدید و زوالناپذیر انسان به عوامل غیبی و نیروهایی ماورایی جهت اصلاح امور این جهانی، تعیین قلمرو علم و دین و نحوه تعامل آنها، چالشهای محتمل آنها در نحوه مواجهه با واقعیات عینی، تعارضات و تزاحمات محتمل میان توصیههای عملی و کاربردی آنها، ملاکهای ترجیح آراء کارشناسانه یکی بر دیگری، استلزامات همکاری آنها در تدبیر امور اجتماعی بویژه در بحرانها، واکاوی ذهنیتها و انگارههای خرافی مردم در مواجهه با موضوعات علمی و دینی؛
جدیگرفتن تخصصها و ایجاد فرصت برای متخصصان هر حوزه جهت نقشآفرینی بیشتر د رتوسعه جامعه، بازخوانی ضرورت و اهمیت کارکردی اماکن قدسی و میزان وابستگی ما بدانها، ظرفیتهای روحانیت برای ایفای نقشهای خدماتی جدید(فراتراز کارکردهای معهود)، حساسیت بیشتر نسبت به ضرورتها و چالشهای حوزه بهداشت عمومی، نقش و اهمیت رسانهها در سامانیابی یا تشویش افکارعمومی، ضرورت وجود زبان مشترک میان مردم و مسئولان، ضرورت ایجاد مانع در طرح اظهار نظرهای سطحی وغیرکارشناسانه که موجب تشویش و تحیر عموم میگردد؛
جدیشدن موضوع جریان آزاد اطلاعات(بارعایت هنجارهای لازم)، ضرورت تقویت هویت ملی ودر آمیختن آن با هویت دینی یا دست کم رفع انگارههای ناهمسو در ذهنیت برخی متشرعان، اعمال برخی اصلاحات درنظام باورها، ارزشها، نگرشها، و هنجارهای دینی و سبک زندگی مرجح مومنانه، افزایش ضریب حساسیت و میزان توجه عموم به مسئولیتهای مدنی و و وظایف متقابل شهروندی، ضرورت التفات چند وجهی به مسائل و بحرانهای اجتماعی، ضرورت ایجاد مدیریتهای ستادی برای بسیج امکانات به هنگام نیاز، تقویت زبان مفاهمه بهویژه میان متخصصان و مردم عادی در بخش آموزههای علمی و دینی؛
افزایش میزان التزام سازمانها ونهادهای مدنی به رعایت اخلاق کاربردی، بازخوانی منطق و نحوه تشخیص اولویتها و مصالح در شرایط بحرانی، ضرورت افزایش توان پاسخگویی سازمانهای مسئول به نیازها و مطالبات مردم، ضرورت افزایش سواد بهداشتی و سواد رسانه ای مردم، درک عمیق نقش و کارکرد بیبدیل رسانهها در مدیریت بحرانها، ضرورت آشنایی هر چه بیشتر با ظرفیتهای رسانهای کشور برای تامین نیازهای معارفی مردم(الهیات مجازی)، توجه بیشتربه نقش دعا و توسل در برونرفت از بحرانها در کنار اقدامات معمول، توجه بیشتر به گروهها و جریانات دگر اندیش در تفسیر ایدهها و آموزههای مذهبی؛
لزوم کسب آمادگیهای بیشتر برای مواجهه آگاهانه با بحرانهای محتمل، اهمیت و نقش صمیمیتهای جمعی در پیشبرد امور، انگیزهیابی عموم به ایثار و از خودگذشتگی و همیاری و مساعدت در رفع حوایج عموم بهویژه اقشار آسیبپذیر، تشدید تمایل به پیوند عاطفی با همه ابناء بشر در گستره جهان، کاهش شیطنت قدرتهای استکباری در شرایط استیصال.
***
آیا تعطیلشدن مناسک اجتماعی، لزوما به فردیشدن دینداری میانجامد؟
اولا همه دین یا دینداری قائم به مناسک یا مناسک جمعی نیست. دین ابعاد دانشی، بینشی، ارزشی، منشی، تجربی و رفتاری نیزدارد؛ و البته انکار نمیتوان کرد که مناسک جایگاه بسیار مهمی در دینداری و دینورزی مومنان و نمایش ایمان دارد؛
ثانیا، این رویداد، اگرچه بخش قابل توجهی از مناسک دینی را به تعطیلی کشانده اما جلوهها و نمادهای رفتاری دین را کلا و به صورتی جایگزینناپذیر به محاق نبرده است؛
ثالثا، این کاهش یا تعطیلی با همه گستره قابل توجهش(همچون تعطیلی زیارت اماکن مقدسه و مشاهده مشرفه، نمازهای جماعت و جمعه، سخنرانیها و مجالس وعظ و شاید اگر ادامه پیدا کند مراسم احیای شبهای قدر، مراسم جهانی حج، سوگواریها و اعیاد ملی و مذهبی بویژه ایام محرم و راهپیمایی اربعین)، موقت است و انتظار میرود که با مهار کامل یا نسبی کرونا در آیندهای نزدیک، همه چیز به حالت عادی بازگردد.
درهرحال، تشدید و تقویت موضع فردگرایی در دینداری و سیره و سلوک مومنان، در صورتی احتمال وقوع دارد که این وضعیت استمرار یافته و به قاعده تبدیل شود. علاوه اینکه دینی همچون اسلام حتی درسطح جهانبینی و مبانی و مفروضات اندیشهای و اعتقادیاش، نیز قویا سویهها و تنبهات اجتماعی دارد و این جنبه به ابعاد ایدئولوژیکی(باید و نبایدها) و تشریعی دین محدود نمیشود.
همچنین موانع دیگری نیز وجود دارد که به لحاظ ساختاری مانع تحقق فردگرایی میشوند از آن جمله: وجود حافظه جمعی، تجربههای زیسته، عادتوارهها، خاطرات و ارتکازات، سبک زندگی مومنانه، در معرض تبلیغات رسانههابودن، ادای مناسک فردی، ارتباطات اجتماعی هرچند محدود و با میانجی رسانهها.
براین اساس، تعطیلی موقت دینداری در ساحت رفتار جمعی، هرچند یک آسیب فرهنگی و اجتماعی انکارناپذیراست؛ اما قطعا موجب فردیشدن دینداری و محدودشدن کنشهای دینی به ارتباط مومن با خود، خدا و طبیعت نمیشود. بالاتر اینکه برخی معتقدند که تعطیلی موجود، موجب افزایش عطش اجتماعی مردم برای حضور در این اماکن و انجام مناسک شده و تاثیرات مثبت آن را در آینده در قالب مشارکت جدی مومنان در اقامه این نوع رفتارها میتوان مشاهده کرد.
***
واکنشهای اعتراضی علیه تعطیلی مناسک و بستن حرمها در ایام کرونایی از کجا نشات میگیرد؟
من فکر میکنم چند دلیل را میتوان برای این واکنشها و اعتراضات بیان کرد:
- بخشی که این واکنشهای هیجانی از بروز نوعی تعارض شناختی میان انگارهها و پیشداشتهای قبلی مومنان و القائات این ایام حکایت دارد. برای مومنی که اماکن مقدس را مدفن اولیای الهی و صاحبان نفوس قدسیه، حرمهای امن الهی، محل نزول و عروج پیاپی فرشتگان، مظان اجابت دعوات، مامن و ملجاء بیچارگان و گمگشتگان میدانست و میداند؛ با تلقی القایی در ایام شیوع کرونا که این اماکن نیز همچون سایر اماکن در معرض آلودگیاند، مومنان برای حفظ سلامت خود باید از حضور در آنها همچون سایر اماکن پرهیز کنند و آنها نیز همچون سایر اماکن برای تطهیر به مواد شوینده و ضدعفونیکننده نیاز دارند و …، شوک آورست. پنجره فولادی که تا دیروز مردم به قصد تشفی بدان دخیل میبستند امروز به دلیل احتمال تسری ویروس باید از آن فاصله بگیرند؛
- دلیل دوم بروز این واکنش، احتمالا ناشی از برهم خوردن ریتم عادی زندگی، اخلال در برخی مولفههای سبک زندگی، و ترک یکباره برخی عادات مالوف است. انسان معمولا هنگامی که به ترک روندهای روتین زندگی ناگزیرمی شود، تا مدتی برای کنارآمدن با وضعیت جدید، احساس سرگردان و تشویش دارد؛
- دلیل سوم، ریشه در طعنهها و خردهگیریهای برخی از دگراندیشان داخلی و خارجنشین داشت که باور عموم مردم به قداست و نزاهت این مراکز و شفابخشی آنها را به سخریه گرفته و خرافه تلقی کردند؛
- دلیل چهارم اینکه، از دید برخی مومنان، بستن این اماکن هرچند موقت، اعلان تعطیلی شعائر و با واسطه اعلان تعطیلی دینداری بود، چه التزام به شعائر دینی مالوف، بخش انفکاکناپذیر دینداری و سلوک مومنانه است. مومنان خود را به تعظیم شعائر مامور میدانند ولذا در مقابل تعطیلی آنها واکنش نشان میدهند؛
- دلیل پنجم احتمالا این بود که برخی تندادن به این تعطیلی را ناشی از پذیرش مرجعیت علم(علم پزشکی) و غلبه آن بر مرجعیت بلامنازع دین تفسیر میکردند. موافقت و همراهی علما این تلقی را نیز تصحیح کرد؛
- دلیل ششم اینکه برخی براین باور بودند که در شرایط بحرانی و غلبه دمافزون یاس و نومیدی عمومی، ضرورت حضور در این مراکز با هدف توسل و التجاء، به غایت فزونی مییابد و مردم بیش از هر زمان دیگر، به این حضور وابستگی وجودی دارند. اهمیت استراتژیک و انحصاری این مراکز بویژه در تامین این نوع کارکرد، باز بودن آنها حتی برغم بستن همه مراکز تجمع را مدلل و موجه میساخت.
در هرحال، به نظر میرسد که این اعتراضات و واکنشها بیشتر فرهنگی- اجتماعی و تا حدی روان شناختی است نه دینی و اعتقادی.