لایک و ویوهای بسیار بالاتر پست های اخیر ساسی مانکن که شامل حضور یک ستاره پورن در کنارش بود یک امر ابژکتیو و فکت و واقعیتی غیرقابل چشم پوشی می باشد اما امر سوبژکتیو و ذهنیت یافته در این میان قابل نقد و بررسی فراوان می باشد.
در این مدت تحلیل ها و یادداشت های فراوانی روی شبکه های اجتماعی و خبرگزاری ها و …رفت اما امر بین الاذهانی و مشترک میان این همه ذهنیت های مختلف چیست؟ اگر بتوان گفت حداقل، امر مشترک میان سوبژکتیویته های مختلف همان امر ابژکتیو و قابل اتکا به عنوان حقیقتی مورد توافق (و نه لزوما نفس الامر) است پس بد نیست این دیدگاه های مشترک در میان تحلیل های پرشمار اخیر را دریابیم.
از همین رو چند مورد از موارد مورد توافق این قبیل تحلیل ها از جناح ها و تیپ های فکری مختلف را از نگاه نگارنده برمی شمارم:
۱.کودکان و نوجوانان نباید محتوای جنسی دریافت کنند. ۲.در این روزگار رهاسازی محتوا در بستر وب و شبکه های اجتماعی، فعالیت کاتالیزورها و شتابنده هایی مثل ساسی مانکن حرکتی اشتباه در جهت مسیر آب و عجله بی مبنا برای رسیدن به آخر خط است! |
فارغ از این امور بین الاذهانی، مواردی هم هست که بسیار قابل اعتنا و تامل می باشند از جمله این موارد:
۱. در میانه این جنگ فرهنگی مبتذل، حاکمان و مجریان در اولویت تذکرند یا مخاطبان و تماشاگران رسانه ای یعنی عموم مردم؟ به عبارت دیگر مردم باید سواد رسانه یاد بگیرند یا مسئولین مراقب مردم در فضای مجازی باشند؟ به نظر می رسد مسلح کردن مردم به سواد رسانه ای در عین مفید فایده بودن به تنهایی نمی تواند معضلات فضای سایبر را حل و فصل کند و قوانین و حاکمان نقشی مهمتری دارند. ۲. حضور در رسانه های اجاره ای (Paid Media) مانند اینستاگرام به خلاف کار در رسانه هایی که خودمان مالکشان هستیم (Owned Media) همیشه مخاطراتی از جنس #سمیه_نرو های #ساسیسمی خواهند داشت. تبصره: اینکه فعالیت طلاب و نیروهای ارزشی در اینستاگرام و توییتر و تلگرام و… به عنوان رسانه های اجاره ای که اداره شان دست خودمان نیست درست است یا خیر بحثی دیگر است. ۳. چگونه فرزندانمان را در فضای مجازی کنترل کنیم طوریکه باعث حریص تر شدن آنان و هل دادنشان به سمت محتواهای مبتذل نشویم؟! |
در این مورد حرف بسیار است و انشاالله طی یادداشت ها و کارگاه هایی در این مورد به تفصیل سخن خواهیم گفت…