به گزارش صدای حوزه، فاطمه ارجمند طی یادداشتی به بررسی جایگاه فرزند در آموزه های اسلامی و قرآنی با عنوان رسالتی آسمانی، وظیفه ای زمینی پرداخته است که در ادامه مطالعه می نمایید:
دیگر این را همهمان با پوست و گوشت حس میکنیم که دغدغههای اقتصادی، سبک زندگی مدرن، و فردگرایی افراطی روزبهروز نقش پررنگتری در تصمیمات شخصی ایفا میکنند. پس پربیراه نیست اگر گفتهشود یکی از پرسشهای بنیادین انسان معاصر این است که اساسا چرا باید فرزندی آورد؟ پاسخ این سؤال، اگرچه میتواند کاملاً شخصی یا اجتماعی باشد، اما در سنت اسلامی و قرآنی، ابعادی عمیقتر و حتی قدسی پیدا میکند.
اسلام، برخلاف برخی رویکردهای نوگرایانه که فرزندآوری را صرفاً انتخابی فردی یا زیستی تلقی میکنند، آن را با مفاهیمی چون عبادت، معنا، تربیت، امتسازی و حتی افتخار پیامبر گره زده است.
یکی از محوریترین توصیههای متون اسلامی، توجه به تکثیر نسل و تداوم خانواده است. برخلاف تصور رایج که فرزندآوری را گاه باری بر دوش والدین و مانعی در مسیر پیشرفت میداند، قرآن کریم نگاه کاملاً متفاوتی ارائه میدهد.
در آیه ۳۱ سوره اسراء، خداوند میفرماید:
«وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ خَشْیَهَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ…»
این آیه بهروشنی از نگرانیهای اقتصادی درباره تربیت فرزند نهی میکند و تأکید دارد که روزی، در دست خداست. چنین نگاهی، پویشی درونی برای بازتعریف نگرش انسان به فرزند فراهم میآورد. در حقیقت خداوند صراحتا به ما میگوید فرزند نه یک بار اضافی، بلکه «هدیهای با روزی همراه» است.
در سوره نحل، آیه ۷۲ نیز آمده است:
«وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ بَنِینَ وَحَفَدَهً وَرَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ…»
چنان که میبینیم (البته اگر اهل دیدن باشیم!) اینجا هم وجود فرزند نهتنها یک پدیده زیستی، بلکه نعمتی الهی معرفی میشود که در کنار همسر، ساختار اجتماعی و عاطفی خانواده را کامل میکند.
از منظر روایی نیز، روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که میفرمایند:
«تَنَاکَحُوا تَنَاسَلُوا تَکْثُرُوا فَإِنِّی أُبَاهِی بِکُمُ اَلْأُمَمَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ لَوْ بِالسِّقْطِ»
در این روایت، فرزندآوری به جایگاه اجتماعی امت اسلامی و افتخار پیامبر در قیامت پیوند خورده و نشان میدهد که فرزندآوری صرفاً مسألهای فردی نیست، بلکه بخشی از هویت جمعی مسلمانان است.
البته در نگرش اسلامی، فرزند نه تنها موجودی زیستی برای ادامه نسل نیست، بلکه فرصتی برای تحقق یکی از بلندترین آرمانهای الهی است، یعنی تربیت انسان صالح! اسلام، خانواده را اولین نهاد انسانسازی، و فرزند را بذر اولیه در مزرعه انسانیت میداند. در این نظام تربیتی پدر و مادر نهفقط مسئول نگهداری فیزیکی کودک، بلکه در عین آن شریکان یک فرآیند الهی برای ساخت انساناند.
فرزند، در نگاه قرآن و سنت، آیینهای است از باورهای والدین. چنین نگاهی، نقش خانواده را از سطح حمایت اقتصادی به سطحی معنوی و تمدنی ارتقا میدهد. تربیت یک فرزند صالح، بهمثابه ایجاد یک چراغ در مسیر تاریخ است که میتواند نوری فراتر از مرزهای زمان و مکان بیفکند. به همین دلیل است که در بسیاری از روایات، تربیت فرزند صالح همردیف با پاداشهای جهاد، علمآموزی و سایر اعمال پسندیده قرار گرفته است. این تربیت، هم برای والدین پاداش دارد و هم برای جامعه ثمرات بلندمدت.
البته متاسفانه در عصر حاضر عبادت بیشتر بهعنوان مجموعهای از اعمال فردی مانند نماز و روزه تلقی میشود، درصورتی که در منطق دین، هر کار نیک با نیت الهی میتواند عبادت باشد. فرزندآوری نیز اگر با نیت تربیت نسلی مؤمن، دانا و نافع باشد، خود عملی عبادی است.
والدینی که با نیت قرب الیالله، فرزندی را میپرورند تا چراغی برای جامعه شود، نهتنها در مسیر کمال شخصی گام برمیدارند بلکه در ساخت تمدن دینی نیز نقش دارند. چنانکه تربیت یک انسان نیک میتواند نسلهایی را متحول کند، و چنین فرزندآوری آگاهانه و با نیت عبادی، حلقهای از زنجیره بندگی است.
در همین راستا، باید توجه داشت که نگاه اسلامی، میان «فرزندآوری صرف» و «تربیت آگاهانه» تمایز قائل است. هدف، تنها افزایش جمعیت نیست؛ بلکه افزایش کیفیت معنوی، اخلاقی و فکری نسل آینده است. در این خصوص میتوان به آیات ۱۵ تا ۱۷ احقاف[۱]، ۱۳ تا ۱۹ لقمان[۲]، ۷۴ فرقان[۳]، ۱۲۸ بقره[۴]، ۳۸ آلعمران[۵] و بسیاری دیگر از آیات اشاره کرد.
برای جمعبندی آنچه بیان شد، میتوان گفت که آموزههای اسلامی نگاهی چندلایه، عمیق و متعالی به مقوله فرزندآوری دارند. در این نگاه، فرزند نعمتی الهی، ابزاری برای تربیت انسان صالح، و عاملی برای تداوم امت اسلامی است. همچنین این موضوع نه فقط یک تصمیم فردی یا زیستی، بلکه مسیری برای مشارکت در طرح بزرگ الهی برای ساخت جامعهای عادلانه و الهی تلقی میشود.
پس اگر انسان معاصر در هیاهوی دنیای پرشتاب امروز، اندکی تأمل کند، درخواهد یافت که فرزندآوری – با نیت الهی و تربیتی – نهتنها باری بر دوش او نیست، بلکه یکی از والاترین مسئولیتها و فرصتهای زندگی اوست. و اینگونه، فرزندآوری، از یک امر شخصی، به رسالتی الهی و تمدنی بدل میشود؛ پیوندی میان زمین و آسمان.
[۱] رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی (پروردگارا! مرا یاری کن تا شکر نعمتت را که بر من و والدینم ارزانی داشتی به جا آورم و عمل صالحی انجام دهم که مورد رضای تو باشد و فرزندانم را صالح گردان.)
[۲] وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ ۖ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ، وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ، وَإِنْ جَاهَدَاکَ عَلَىٰ أَنْ تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا ۖ وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا ۖ وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَیَّ ۚ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ، یَا بُنَیَّ إِنَّهَا إِنْ تَکُ مِثْقَالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَهٍ أَوْ فِی السَّمَاوَاتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ، یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَاهَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا أَصَابَکَ ۖ إِنَّ ذَٰلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ، وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ، وَاقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ ۚ إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ. (و [یاد کن] هنگامی که لقمان به پسرش در حالی که او را موعظه می کرد، گفت: پسرکم! به خدا شرک نورز، بی تردید شرک ستمی بزرگ است. و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم، مادرش به او حامله شد [در حالی که] سستی به روی سستی [به او دست می داد] و باز گرفتنش [از شیر] در دو سال است [و سفارش کردیم] که برای من و پدر و مادرت سپاس گزاری کن؛ بازگشت [همه] فقط به سوی من است. و اگر آن دو نفر تلاش کنند تا بر پایه جهالت و نادانی [و بدون معرفت و دانش که روشنگر حقایق است] چیزی را شریک من قرار دهی، از آنان اطاعت مکن؛ ولی در دنیا با آن دو نفر به شیوه ای پسندیده معاشرت کن و راه کسی را پیروی کن که [با توبه و ایمان و اخلاص] به من بازگشته است؛ سپس بازگشت شما فقط به سوی من است، پس شما را از آنچه انجام می دادید، آگاه می کنم. پسرکم! اگر عمل هموزن دانه خردلی و در درون سنگی یا در آسمان ها یا در دل زمین باشد، خدا آن را [در قیامت برای حسابرسی] می آورد؛ یقیناً خدا لطیف و آگاه است. پسرکم! نماز را برپا دار و مردم را به کار پسندیده وادار و از کار زشت بازدار و بر آنچه [از مشکلات و سختی ها] به تو می رسد شکیبایی کن، که اینها از اموری است که ملازمت بر آن از واجبات است. متکبرانه روی از مردم برمگردان، و در زمین با ناز و غرور راه مرو، همانا خدا هیچ خودپسند فخرفروش را دوست ندارد. و در راه رفتنت میانه رو باش، و از صدایت بکاه که بی تردید ناپسندترین صداها صدای خران است.)
[۳] وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا (و آنان که می گویند: پروردگارا! ما را از سوی همسران و فرزندانمان خوشدلی و خوشحالی بخش، و ما را پیشوای پرهیزکاران قرار ده.)
[۴] رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبْ عَلَیْنَا ۖ إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ (پروردگارا! ما را [با همه وجود] تسلیم خود قرار ده، و نیز از دودمان ما امتی که تسلیم تو باشند پدید آر، و راه و رسم عبادتمان را به ما نشان ده، و توبه ما را بپذیر، که تو بسیار توبه پذیر و مهربانی)
[۵] هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً ۖ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ (در آنجا بود که زکریا [با دیدن کرامت و عظمت مریم] پروردگار خود را خوانده، گفت: پروردگارا! مرا از سوی خود فرزندی پاک و پاکیزه عطا کن، یقیناً تو شنوای دعایی.)