به گزارش صدای حوزه، نهمین جلسه دوره جدید درس تفسیر قرآن آیتالله ابوالقاسم علیدوست، استاد درس خارج حوزه علمیه، صبح امروز ۲۰ آذرماه به شکل مجازی برگزار شد.
متن جلسه را در ادامه میخوانید.
یکی از شروط تفسیر صحیح، اعتدال نسبت به فرآوردههای دانش بشری است. منظور روشن است و اگر توضیح میدهم برای این است که از حالت کلی خارج شود. در دوران ما بشر فرآوردههایی دارد، برخی در حد فرضیه است و برخی نظریه است. در همین سه، چهار دهه اخیر که ما با این مسئله سر و کار داشتیم سه رفتار در ارتباط با تفسیر قرآن و موضعگیری نسبت به فرآوردههای بشری داشتیم. بعضی مطلقا این فرآوردهها را میپذیرند و دست تسلیم را بالا میبرند و سعی میکنند قرآن را با این فرآوردهها تطبیق دهند. حتی کمتر توجه میکنند این فرآورده، فرضیه است یا نظریه اثباتشده.
در دهه پنجاه که ما تازه طلبه شده بودیم یک بحث داغی با عنوان فرضیه داروین مطرح بود. شاید هنوز که پنجاه سال از آن زمان میگذرد نظریه داروین در حد فرضیه است و مخالفانی دارد. وقتی این فرضیه وارد کشور ما شد، مرحوم سحابی در این زمینه کتابی به نام «خلقت انسان» نوشت و میخواست اثبات کند قرآن هم همین را میگوید. مرحوم مشکینی هم کتابی به نام «خلقت انسان» نوشت و سعی کرد آیات را مخالف نظریه داروین نشان ندهد. در مقابل، برخی از آقایان مقابل نظریه داروین ایستادند. این که ما تلاش کنیم قرآن را موافق یا مخالف یک نظریه نشان دهیم، درست نیست. همان زمان علامه طباطبایی تفسیر المیزان را مینوشت و برای من مهم بود که ایشان چه نظری دارند. ایشان فرمودند ظاهر قرآن ثبوت است ولی اینطور نیست که با نظریه داروین سازگاری نداشته باشد. حرف من این است؛ چرا ما قرآن را آسیبپذیر کنیم و بیشتر از علممان حرف بزنیم. اصلا چه ضرورتی دارد؟
سالها هیئت بطلمیوس حاکم بود. هیئت بطلمیوس به افلاک ۹ گانه و عقول دهگانه قائل بود. برخی گفتند قرآن هم از ارضین سبع و سماوات سبع صحبت میکند. بعد اشکال شد این ۷ تا است ولی آن ۹ تا است؟ پاسخ دادند آن دو تا عرش و کرسی است. بعدها هیئت بطلمیوس ابطال شد. چرا انسان بر این تطبیق اصرار کند؟ حالا اگر فهمیدیم سماوات سبع چیست که فهمیدم ولی اگر نفهمیدیم هم ایرادی ندارد.
در مقابل این گروه، برخی افراد در برابر واقعیات علمی مخالفت میکنند. بنباز کتابی دارد که در آن ادله نقلی و تجربی برای اثبات سکون ارض و حرکت خورشید آورده است و گفته است کسانی که قائل به حرکت زمین و سکون خورشیدند کافر هستند و میشود آنها را کشت. خوب است انسان اعتدال موضع داشته باشد و بیشتر از علمش صحبت نکند.
رهیدن از تعصب و جزمگرایی
یکی از شرایط تفسیر رهیدن از تعصب و جزمگرایی است که گاهی از آن به ترجیح منافع تعبیر میکنند. واقعا انسان نباید تعصب داشته باشد. ممکن است کسی اهل سنت باشد ولی تصریح کند آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاهِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْن» میخواهد وضوی شیعی را مطرح میکند. چقدر جبریها از قرآن استفاده کردند تا جبر را اثبات کنند.
شرط دیگر، عدم تطبیق قطعی است. گاهی اوقات مفسر جو زده میشود و تطبیق قطعی میدهد. صدها سال قبل، ظهور برخی حکومتها در ایران و عراق را به مقدمه ظهور مهدی(عج) تفسیر کردند. بعد آن حکومتها سرنگون شدند و هیچ اتفاق نیفتاد. در دوران صفویه، ظهور صفویه را ظهور صغرای مهدی(عج) مطرح کردند. برخی هم انقلاب اسلامی را ظهور صغری فرض کردند. بعد برخی ادعا کردند ظهور دارد واقع میشود و پیرمردها هم ظهور را درک میکنند. این حرفها چیست؟
شرط بعدی، استفاده از عقل است. نمیدانم چرا وقتی بحث عقل پیش میآید برخی افراد حساس میشوند. از عقل مفسر خیلی کارها ساخته است. عقل یک دستگاه دلالتکننده تشکیل میدهد، یک سیستم درست میکند. استفاده از عقل در استفاده از نصوص دینی چه قرآن و روایات لازم است. من دیشب مطالعه میکردم دیدم برخی آقایان میگویند رفتار ولی با اموال مولیعلیه مشروط به مصلحت نیست بلکه هر کاری میتواند کند، ولو به ضرر مولیعلیه باشد. واقعا رفتار صحیح با نص دینی اینگونه است؟