به گزارش صدای حوزه، علی اصغر سیاحت هویدا در یادداشتی به مناسبت رحلت علامه حسن زاده آملی(ره)، به موضوع آینده انقلاب اسلامی و فقدان رهبران تئوریک پرداخته است که متن آن را در ادامه می خوانید.
در جریانشناسی و نقشدهی به اتفاقات مختلف، سه عرصه مهم و جدی در بدنه اجتماعی ایران شکل گرفت: شارحان، مبلغین و شبکه توزیع و گسترش. ادبیات انقلاب اسلامی باعث شد تا شکلگیری ایدئولوژیک انقلاب اسلامی رنگ و بوی اجتماعی به خود بگیرد.
بدون شک شبکه وسیع مبلغین انقلاب اسلامی که بعد از انقلاب، افرادی همچون آیت الله خامنهای و بزرگان دیگر مسئولیت این اقدام را بر عهده داشتند تا شبکه جدی توزیع شکل بگیرد. میتوان نقش مرحوم علامه حسن زاده آملی را نیز در این ساحت تعریف کرد که بعد از رهبری رهبر معظم انقلاب به مرجعیت فکری بدل شد و آرایش جریانشناختی حوزوی تغییرات جدی پیدا کرد.
روابط حسنه آیت الله خامنهای با علامه حسن زاده آملی سبب شده بود تا در میانه نگاه عرفانی ایشان مسئله نقش سیاسی نیز جدی شود. علامه حسن زاده در توصیهای فرمودند: «گوشتان به دهان رهبر باشد، چون ایشان گوششان به دهان حضرت خاتم انبیاء است.»
همچنین بعضی افراد از تعابیری که علامه حسن زاده برای رهبر معظم انقلاب به کار میبردند، بر ایشان خرده گرفتند: حجتالاسلام حسن رمضانی از شاگردان علامه در این باره میگوید: روزی خدمت علامه بودم و در مورد تعابیری همچون «قائد ولی وفی»، «رائد سائس وفی»، «مصداق بارز نرفع درجات من یشاء» و «دادار عالم و آدم همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد» که ایشان برای مقام معظم رهبری به کار بردهاند، گفتوگو و سؤال کردم.
چرا که آن زمان برخی نتوانستند این ستایشها را تحمل کنند و به استاد خرده گرفتند. وی افزود: به استاد عرض کردم که برخی، عبارات شما در تمجید از مقام معظم رهبری را برنتافتهاند. ایشان فرمودند: این عناوین بسیار خوب و به جا بود و از نظر بنده هیچ مشکلی ندارد.
علامه حسن زاده آملی و اعاظمی همچون ایشان به عنوان خط اصلی پشتوانه ایدئولوژیک انقلاب اسلامی به حساب میآیند که امروز بسیاری از این عزیزان دیگر در قید حیات نیستند. اما آیا این خلاء موجبات ایجاد گسل در کمربند اصلی جریان فکری-انقلابی در بدنه علمی کشور خواهد شد؟
بخشی از علماء و اساتید حوزه نسبت به آیت الله حسن زاده آملی به دلیل نگاههای فلسفی مبتنی بر وحدت وجود و نگرشهای سیاسی بیپرده و واضع ایشان نسبت به اصل حاکمیت، خیلی مثبت نیست و البته موضوع نگرش فلسفی ایشان بسیار روشنتر و جدیتر منشا اختلاف میباشد.
فقدان بزرگانی همچون علامه حسن زاده آملی در پشتوانه ایدئولوژیک انقلاب اسلامی یک خلاء جدی است و توان جبران آن به شدت سهمگین و سنگین خواهد بود اما باید دید که میراث این بزرگان که آثاری جاودانه است تا چه اندازه میتواند این خلاء را پر کند و قطعا تغییرات اجتماعی در دگردیسی و شکلدهی نوین این جریان بی تاثیر نخواهد بود.
امروز جریان انقلابی یکی از موثرترین چهرهها و نوابغ روزگار خود را از دست داده است اما دوراندیشی، فراست و کیاست این بزرگان همواره سبب شده است که میراث جدی از خود به جای بگذارند که سالها بعد به طور جدیتر و عیانتر دیده خواهد شد. بنابراین تحلیلهایی مبنی بر خلاء ایدئولوژیک و فکری در جریان انقلاب اسلامی اشتباه بزرگی است و تنها لازم است که با بررسی جدی در این میراث به خصوص شاگردان و بزرگان وابسته به این محافل را یافت و بدان رجوعی دوباره داشت.