به گزارش خبرنگار صدای حوزه، همواره بحث های مختلفی در میان نخبگان سیاست خارجی ایران در رابطه با شیوه برقراری رابطه با قدرتهای بزرگ وجود داشته است.
عدهای معتقدند دنیای امروز، دنیای گفتمانهاست نه موشک و باید با همه رابطه داشته باشیم؛ اینها در عمل به دنبال تعامل بی قید و شرط هستند. این افراد با صراحت وجود دشمن را نفی کرده، دشمن دانستن آمریکا برای ملت ایران، انقلاب اسلامی و نظام دینی را توهم میدانند.
اما در مقابل گروهی نیز تعامل با دنیا را بر اساس عزت، حکمت و مصلحت جایز و بلکه در شرایطی لازم میدانند. این جریان از ابتدای انقلاب تاکنون اهل مذاکره در حوزه دیپلماسی بوده و آن را در عمل اثبات کرده است. در این نگاه آنچه نفی میشود، صرفاً مذاکره با آمریکا بهمنزله شیطان بزرگ است چراکه بر خلاف آن سه قید کلیدی در مذاکره است.
یکی از مسائلی که در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته دلایل بیاعتمادی جمهوری اسلامی ایران و به خصوص رهبر معظم انقلاب نسبت به آمریکا و مذاکره با آنها است.
اتکا به تجربهای تاریخی
رهبر معظم انقلاب با توجه به تجربه های تلخ گذشته این پیشنهادات را رد کرده اند و اعتقاد دارند آمریکاییها قابل اعتماد نیستند و به تعهدات خود عمل نخواهند کرد. این بیاعتمادی برگرفته از یک تجربه قطعی و تلخ تاریخی است که در طول حیات بیش از 40 ساله انقلاب اسلامی تاکنون حاصل شده است.
صدای حوزه، در سلسله یادداشتهایی به صورت پرونده ويژه به بررسی مستند 7 مذاکره ای که میان ایران و آمریکا صورت گرفته، خواهد پرداخت. بر این اساس میتوان قضاوت کرد که آیا میتوان به این تجربههای تاریخی اتکا کرد یا خیر؟
در این پرونده به بازخوانی مذاکرات الجزایر، مذاکره پیرامون عملیات ثابت قدم، ماجرای مک فارلین، مذاکره 2001 افغانستان، مذاکره درباره اخراج منافقین از عراق، توافق سعدآباد، توافق نافرجام و واسطهای 2010، میپردازیم.