به گزارش خبرنگار صدای حوزه_ حسن رحیم پور ازغدی، استاد حوزه و دانشگاه و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز چهارشنبه ۱۹ خردادماه در برنامهی تلویزیون اینترنتی کوثر، به موضوع انتخاب اصلح پرداخت. مشروح بیانات استاد رحیمپور ازغدی با محوریت انتخابات ۱۴۰۰، تکرار یا تغییر بدین شرح است:
عدم صداقت با مردم و بی تقوایی
دیده میشود برخی کاندیداها در ایام انتخابات، از طرفی دم از شهدا میزنند و از طرفی در جایی دیگر اشاره میکنند که حجاب لازم نیست. در مورد فضای مجازی، و در مورد سلبریتیها آن حرفی را میزنند که برای او کف بزنند و نظر طرفدارانشان را جلب کنند. این طور کارها هم عدم صداقت با مردم است و هم بی تقوایی است. اگر رایی با این گونه کارها کسب شود، رای حرام و غیر صادقانه است و بر اساس خیانت شکل می گیرد.
انسانها تغییر میکنند، ما همواره کسانی داشته ایم و خواهیم داشت و خودمان نیز ممکن است خدایی نکرده در آینده مصداق همین ها باشیم، که تغییر میکنیم. افرادی در گذشته در صف مقدم انقلاب بودند اما بعد به دلیل لجبازی، سفاهت، بازی خوردن، انتقامجویی، جاهطلبی، زیادهطلبی یا بی صبری یا هر دلیل دیگر کم کم بی طرف شدند، بعد شروع کردند به مخالفتهای جزئی و بعد هم در صف دشمن قرار گرفتند.
اگر کسی خدا را در نظر بگیرد، اگر بیشترین فداکاری را هم برای مردم و انقلاب و نظام کرده باشد؛ وقتی به او جفا کنند، ظلم کنند و در مورد او دروغ بگویند، ممکن است انتقاد کند، اما مبانی را زیر پا نمیگذارد. چنین کسی حاضر است اذیت شود اما به آرمان های انقلاب، به اصل مبانی خیانت نمیکند. کسانی را سراغ داریم که در دههی شصت و دههی هفتاد، مسئولیتهای بالایی در کشور داشتند اما به دلایلی که به زعم خودشان درست میدانستند، به کل مبانی لگد زدند. این روشن است که این مشکلات دیگر مشکلات درونی این افراد است چون از نظر تقوا و تحمل و صبر کم میآورد و هدف را فراموش میکند.
آقای جوادی آملی در جایی فرمودند که گاهی ما کاری را برای خدا شروع میکنیم و ضربه اول را برای خدا می زنیم، اما بعد که با عکس العمل آن مواجه شدیم و به ما حمله کردند، ضربه دوم را دیگر برای خدا نمی زنیم. به اسم خدا ضربه دوم را می زنیم اما برای خدا نیست، بلکه برای انتقام از آن شخص یا دستگاه است؛ یعنی مسئلهای که خدایی بود، کاملاً شخصی میشود و ادامه پیدا میکند.
قبل از انقلاب افرادی در دههی چهل و پنجاه، انقلابی بودند حتی متدین هم بودند ولی قبل از پیروزی انقلاب به دلایلی بریدند. باز برخی دیگر قبل از انقلاب به زندان رفته بودند اما هنگامی که حکومت میخواست تشکیل شود، به سهم خواهی مبادرت کردند و با حکومت درگیر شدند. برخی از این افراد، سوابق سیاسی قابل توجهی داشتند، مانند بازرگان، بنی صدر، قطب زاده، یزدی و منتظری اما وسوسه قدرت یا ثروت یا جاه طلبی و از این قبیل موارد و استبداد رای و برخی سفاهتها و بازی خوردنها باعث شد از انقلاب جدا شوند.
قرآن کریم اشاره میکند به بلعم باعورا که به شدت معنوی و روحانی بود و از بزرگان زمان حضرت موسی علیه السلام بود، رشد معنوی و تقوا و عرفان بالایی داشت که حتی در جاهایی گفته شده که مستجاب الدعوه بود، خداوند آیات خود را به او نشان می داد؛ اما چون ارزش و اهمیت نعمتهایی که خدا به او داده بود را ندانست، زمینگیر شد. نفهمید که ریاست طلبی و رفاهزدگی با خداپرستی قابل جمع نیست. نهایتا کارش به جایی رسید که خدای متعال او را به سگی تشبیه می کند که سیری ناپذیر است و مدام له له میزند. قرآن می فرماید ممکن است تا این حد اوج بگیرید اما تا این جاها سقوط کنید.
حال برخی میپرسند که چطور شده برخی مسئولین در جمهوری اسلامی با اصل مبانی در افتادند و به دام دشمن رفتند؟
گاهی برخی افراد در جنگ سوابقی داشتند که اگر در آن زمان شهید میشدند، مقام بسیار بالایی داشتند اما الان مواضعی را میگیرند که بدترین دشمنان هم گاهی اینطور موضع نمیگیرند. البته گاهی مشکل در نحوه ارتباطات، عدم تفاهم، عدم تحمل در طرف های درگیر یک مسئله وجود دارد، اما تصمیم نهایی به عهده خود ماست، هیچ کس نمیتواند ما را بی دین یا ضد انقلاب یا خائن کند، زمینه را ایجاد می کنند اما نهایتاً تصمیمگیرنده خود ما هستیم که فداکاری کنیم یا خیانت. این در جواب کسانی است که می گویند ما به کسانی رای دادیم که ۸ سال هم رئیسجمهور بودند و بعد شروع کردند به مخالفت علیه مبانی و ولایت فقیه و طلبکار شدند. انحراف اینها از ما رفع تکلیف نمیکند. ما باید در هر صورت بین اشخاص بگردیم و آن کسی که از نظر ما با معیارها میخواند و اصلح است به او رای بدهیم. اگر بعدا خیانت کرد یا فاسد شد یا دیکتاتور شد یا از نظریاتش برگشت، من و شما مسئول او نیستیم. هرکس مسئول اعمال خودش است.
برخی می گویند در انتخاباتهای گذشته کلی زحمت کشیدیم و فداکاری کردیم و تلاش کردیم در آخر فلان کس رای آورد، مثلاً دوره قبل که فلانی باز هم آمد و کشور به چنین وضعیتی افتاد و تلاشهای ما بیحاصل بود. خداوند در آیات مختلف قرآن، به تعابیر مختلف میفرماید که شما مسئول اعمال خودتان هستید، مسئول دیگران نیستید. البته یکی از اعمال شما از جمله در مسائل سیاسی و انتخابات، مقابله با افراد منحرف و ضد مردم و منحرف از مسیر شریعت خداست که باید با آنها مبارزه کنید و افشاگری کنید. اینکه خروجی این کارها چه می شود، به ما مربوط نیست. آنچه به ما مربوط است عملکرد خود ماست. ممکن است صد عامل در نتیجه دخالت داشته باشد که یکی از آنها ما هستیم. آنچه ما مأمور به آن هستیم، بخشی است که تکلیف ماست.
توقع این نیست که همه در مسیر حق باشند. اختلاف سلیقه ها و اختلاف تقواها وجود دارد انسانها در زمان حکومت حضرت مهدی(عج) هم معصوم نیستند. قرآن می فرماید اگر ما میخواستیم، همه شما را یک امت واحد قرار میدادیم اما نخواستیم.
خداوند میفرماید ما برای هر پیامبری دشمنانی قرار دادیم و دو راه گذاشتیم، راه ستمگری و راه عدالت خواهی؛ قرآن میگوید بدون استثنا خودمان امکان دادیم که شیاطینی در مقابل انبیا قرار بگیرند، جبهه بندی کنند، توطئه کنند. توطئهی شیاطین انس، مانند رسانه های منحرف، استکبار و نیز شیطانی که وجود نامرئی دارد.
امتحان پس دادن انسان، بدون این شرایط، معنا و امکان ندارد. همواره باید جبهه دشمن فعال باشد و هست. اگر فقط جبهه حق باشد انتخابی نیست و بدون وجود جبههی حق و باطل هنری وجود ندارد. شیاطین باید باشند، جبههی حق هم باید باشد و شما مسئول انتخابهای خودتان هستید. آنها سخنان کاملاً حرفهای و زیبا می زنند، «زخرف القول». حرفهایشان را آرایش می دهند، تخصص رسانهای دارند، با هم به صورت پنهانی ارتباط کامل دارند و به هم تلقین می کنند. اگر خداوند اراده تکوینی نداشت، که این دشمن ها را اجازه و امکان نمیداد که توطئه بچینند.
خداوند به پیامبر می فرماید که این ها را رها کن، پروژه اینها کار روی افکار عمومی است، این ها را رها کن و به وظیفه خود عمل کن. حدود دوازده آیه شبیه همین مضمون در قرآن داریم. «کذلک»، یعنی همواره اینگونه بوده، این سنت ماست. خداوند میفرماید: «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ»(انعام/۱۱۲). باطن حرفشان پوچ است اما آن را آرایش کرده اند. این کاری که در دنیا معمول است،
جنگ روانی، جنگ رسانهای و مدیریت افکار عمومی، مهندسی افکار عمومی، شستشوی مغزی، دروغ پراکنی، همه اینها مجموعاً مصداق «زخرف القول» است.
بعد در همین آیه می فرماید آیا شما فکر میکنید که این ها از کنترل ما خارج هستند؟ نه، «لو شاء ربک مافعلوه» ، اگر خداوند اراده نمیکرد آنها چنین قدرتی نداشتند خدا این امکان را داده است، قرار نیست خدا جلوی اینها را بگیرد. برای همه پیامبران همینگونه بوده است. اینها با هم ارتباط دارند، تشکیلات دارند، به هم الهام میکنند، خط می دهند. کار اصلی و سلاح اصلی آنها هم حرفهای قشنگ و فریب در قالب حرف پوچ است و هدف آن غرور و فریب مردم است. خدا میفرماید خسته نشوید، همه چیز در کنترل ما است و این سنت ماست. بشر هیچ وقت یکپارچه نمیشود، همیشه عده ای «انعمت علیهم» هستند، همان قشر سفید، همیشه عده ای مغضوب علیهم هستند ، قشر سیاه و همیشه عدهای «ضالین» هستند. ضالین حد وسط و قشر خاکستری جامعه هستند که توسط قشر سیاه، گمراه شدهاند. خداوند می فرماید ما آن شیاطین را رها کردیم تو هم آنها را رها کن، «فذرهم». تو مسئول آنها نیستی، اینها خودشان سقوط را انتخاب کرده اند. سقوط از وسوسه شیطان شروع نمی شود، از قبول وسوسهی شیطان شروع می شود. خدا می فرماید شیطان نمی تواند به زور شما را به جهنم ببرد، شما چشمک میزنید او هم چشمک میزند و سپس به دنبال او راه می افتید. او شما را وسوسه می کند، شما هم می پذیرید و تبدیل به حزب شیطان و برادران او می شوید. قرآن میفرماید کمکم خودتان هم شیطان میشوید؛ شیاطین الانس.
پس در هر انتخاباتی چه آنکس که اصلح میدانید، رای بیاورد یا نیاورد چه آن کسی که رای می آورد سالم باشد و بعداً فاسد شود یا حتی فرد اصلح بیاید و نتایجی که پیشبینی میشود نرسید، هیچ تفاوتی نمی کند؛ ما باید به وظیفه خود عمل کنیم. قبل از انقلاب، انتخابات نبود، آن موقع وظیفه مبارزه بود؛ بعد از انقلاب که انتخابات وجود دارد و جهت گیری حکومت دینی است، وظیفه ما تلاش برای اصلاح هرچه بیشتر و مبارزه بیشتر با انحرافات است. ما نباید خودمان جز اخوان شیاطین و شیطانهای انسانی شویم. این تضادها، توطئه ها و دروغ ها هیچ وقت متوقف نمی شود؛ از اول شروع حیات انسان بوده است و تا قیامت خواهد بود. شیطان و شیطنت همیشه هست و انسان همواره در حال انتخاب است. این تضاد و درگیری تمام نمی شود و در صورت پیروزی هم باز باید انتخابهای بعدی صورت بگیرد، زیرا تکامل انسان اختیاری است و تکامل اختیاری بدون تضاد امکان ندارد. خداوند این جهان را به این شکل آفریده است و این سنت است. این عالم، عالم تزاحم است و تضاد، تضاد اختیاری است.
پس قرآن میگوید برای هر پیامبری دشمنانی قرار دادیم و اجازه دادیم و امکان دادیم که در برابر پیامبران، جبهه بندی و ضربه بزنند و از طرف جبههی حق ضربه بخورند. شیاطین انسان و غیر انسان، مدام برای فریب بشر و فریب افکار عمومی و فریب ملتها حرفهای باطل اما قشنگ میزنند، حرفهایی ظاهراً آراسته و دلپسند و جذاب اما پوشالی و پوچ و دروغ برای فریب افکار عمومی بیان میکنند.
شیطان یعنی دور از خوبی و شیطنت یعنی پشت کردن به خوبی، تمرد ابلیس هم به همین دلیل بود. رئیس شیاطین ابلیس است اما شیاطین یکی و دوتا نیستند، همواره هستند و هم در زندگی فردی و هم اقتصادی و اجتماعی توطئه میکنند.
برخی میگویند کاندیداهایی در مناظرات شروع میکنند به تهمت، دروغ، شعارهای فریبنده، گاهی خلاف قانون و اسلام حرف میزنند، تحریک قومیتی میکنند، یا در مورد عدم لزوم حجاب صحبت می کند؛ هنگامی که در قرآن می گوید «کذلک» ، یعنی این یک سنت است، یک فرمول ثابت برای همیشه است. یعنی به گذشته تاریخ نگاه کنید و درس بگیرید. این جوانان نسلهای جدید، فکر میکنند الان وضع مملکت و انقلاب خیلی خراب است، نه خیر باید بروند دهه ۵۰ و دهه ۶۰ را نگاه کنند و ببینند آن موقع چه مشکلاتی بود. انقلابهای دیگر را ببینید که چطور سقوط کردند و از بین رفتند. اغلب آن انقلاب ها فاسد شدند، کمکم به ضد خود تبدیل شدند. انقلابیهایشان بعد از مدتی مشغول همان فسادهایی شدند که در رژیم قبل انجام میشد.
«کذلک» ، یعنی آماده باشید برای توطئه ها و دشمنی ها و اختلاف ها، شما باید درست عمل کنید و خسته نشوید. برخی میگویند بعد از چهل سال هنوز هم باید چنین مشکلاتی داشته باشیم؟ بله، تا آخر هم همینطور است، باز هم اتفاق خواهد افتاد. از زمان آدم و هابیل و قابیل بوده و تا زمان قیامت هم ادامه خواهد داشت چون این سنت الهی است. همه باید امتحان دهند، دنیا دالانی است که باید از آن عبور شود، باید از آن درست عبور کنیم.