به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیل صدای حوزه، با گذشت چند روز از درگیری دو کشور اروپایی روسیه و اوکراین، واکنش هایی نژادپرستانه از خبرنگاران و رسانه های غربی در گزارش از این رویداد دیده می شود که هرچند عجیب به نظر می رسد اما در چارچوب مفهوم جامعه شناختی «اروپامحوری» به آسانی قابل درک است. این مسئله، در واقع نوعی نژادپرستی پنهان و درونی شده در نهاد غرب را حکایت می کند و شاید خودشان هم متوجه کنار رفتن پرده از واقعیت های درونشان نداشته باشند؛ به عنوان نمونه خبرنگار شبکه سیبیاس، ضمن گزارش خود از نزدیک شدن نیروهای روسیه به کیف، پایتخت اوکراین، با تعجب و تأسف میگوید که اینجا، با تمام احترام، مانند عراق یا افغانستان نیست که دهه ها شاهد درگیری شدید باشد (ناامنی عادی باشد.) اینجا «نسبتاً متمدن» و «نسبتاً اروپایی» است و نمی توان انتظار چنین چیزی (جنگ و ناامنی) را داشت.
کلام این خبرنگار آمریکایی، ترجمه صریح و بدون روتوش سال ها فعالیت بی وقفه و رنگارنگ هالیوود و پروپاگاندای غرب و رسانه های عریض و طویلشان در القای فرهنگ غربی و اروپامحوری، به عنوان فرهنگ برتر در اذهان مردم دنیا است؛ آن جا که خبرنگار، جنگ در اروپای به اصطلاح متمدن را غیرقابل باور و پذیرش قلمداد می کند و عراق و افغانستان جهان سومی را غیرمتمدن می داند و به گونه غیرمستقیم، جنگ در آن ها را مسئله ای طبیعی معرفی می کند!
فرهنگ اروپامحوری
اصطلاح اروپامحوری یا اروپامرکزی، به برتر بودن غرب و اروپا اشاره دارد و در پی آن است که فرهنگ و زندگی غربی را الگوی اصیل و متمدن معرفی کند؛ بر این اساس، غیر از آن ها، یعنی مردمان قاره های آسیا، آفریقا و اقیانوسیه که غالبا رنگین پوست هستند، باید به سمت فرهنگ اروپایی حرکت کنند. در فرهنگ اروپامحوری، جهان به دو بخش مصنوعی و کاذب «غرب» که ازلی و بی نظیر است و «شرق» -که نمی تواند به بقای خود ادامه دهد مگر اینکه راه و رسم و شیوه اروپای ابدی و بی نظیر را بپذیرد- ، تقسیم می شود. تفکر اروپامحوری، در تلاش است مرکزیت غرب را در جهان تبیین کند تا همه با این شاخص به اطراف نظاره کنند. در این گفتمان، انسان غربی، شهروند درجه یک، تواناتر و داناتر از دیگر نژادها قلمداد می شود و غیر آنان به نادانی، تحجر، عقب ماندگی و دوری از تمدن متهم می شوند.
امتداد اندیشه اروپامحوری در ساحت های مختلف
تسلط اندیشه اروپامحوری به ساحت های علم، سیاست و فرهنگ بسنده نکرده بلکه در نام گذاری های جغرافیایی نیز امتداد این اندیشه قابل ردیابی است به گونه ای که اساساً ابداع اصطلاح خاورمیانه نیز در همین چارچوب قابل توضیح است؛ اصطلاح خاورمیانه، نخستینبار در سال ۱۹۰۲ میلادی توسط مورخ دریایی آمریکایی، آلفرد ماهان، به کار رفته و منظور از آن سرزمین های اطراف خلیج فارس بوده است که چون نسبت به قاره اروپا به آن نگاه شده، نه خاور(شرق) دور برای آن مناسب بوده است و نه خاور نزدیک و بر این اساس این سرزمین ها، خاورمیانه نام گذاری گردید.
رهبر معظم انقلاب نیز در مقاطعی به جعلی بودن این اصطلاح اشاره نموده اند و ریشه اروپامحور آن را تبیین کرده اند؛ ایشان در بخشی از بیانات خود در دیدار با اعضای مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام و اتحادیهی رادیو و تلویزیونهای اسلامی در مردادماه ۱۳۹۴، به غلط بودن واژه «خاورمیانه» اشاره کردند و فرمودند: «این منطقهای که اروپاییها اصرار دارند اسم آن را بگذارند خاورمیانه؛ یعنی خاور را، شرق را به نسبت اروپا میسنجند. یکجا شرق دور است، یک جا شرق میانه است، یک جا شرق نزدیک است؛ این تکبّر اروپاییها [را ببینید!] از اوّل اینجا شده «خاورمیانه»؛ اسم خاورمیانه غلط است؛ اینجا «غرب آسیا» است. آسیا یک قارّهی بزرگی است، ما در غرب آسیا قرار داریم.»
کشورهای اروپایی اما سال ها و قرن ها، کشورهای به اصطلاح جهان سومی شرقی را غارت و چپاول کردند و مردم آن را کشتند و با استعمار، مانع پیشرفت شان شدند؛ حتی در قرن بیست و یکم نیز جنگ و اشغال نظامی کشورهای افغانستان، عراق، سوریه و یمن با حضور مستقیم یا حمایت غیرمستقیم همین کشورهای غربی و اروپایی اعم از آمریکا، کانادا، انگلیس، ایتالیا، آلمان، لهستان و … رقم خورد. گویا فراموش کرده اند که عامل اصلی عقب ماندگی و فلاکت کشور های در حال توسعه شرق، وحشی گری و خوی استکبار پیدا و پنهان همین غرب و اروپاست؛ اما اکنون که صدای توپ خانه و تانک و موشک در اروپا بلند شده و آتش به جان اوکراین افتاده است، حرف از استبعاد جنگ و خونریزی و درگیری در قاره به اصطلاح متمدن اروپا می زنند!
مطالب مرتبط: