به گزارش صدای حوزه، سالهای پایانی دهه ۶۰ سالهای تحولاتی مهمی در جامعه ایرانی بود. یکی از اصلیترین این تحولات و دگرگونیها را میتوان بسط و گسترش اندیشههای مدرنیسم غربی در جامعه ایرانی عنوان کرد. تفکراتی که چندان با روح حاکمیت انقلاب سازگار و سنخیت نداشت، بنا به عللی در مجاری مختلف جامعه درحال گسترش بود.
حجتالاسلام نوروزی، عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی درباره تحلیل این سیر و تطور اندیشهای، گفت: بحث روشنفکری به طور عام و بحث روشنفکری دینی به طور خاص، یکی از مسائل مهمیاست که به علت عقبه تاریخی به نهضت مشروطه و شکلگیری تفکر مشروطه بازمیگردد.
این استاد مطالعات سیاسی افزود: تفکر روشنفکری تلاشش این بود که دین و اصول مذهبی را به وسیله آموزههای مدرن غربی ممزوج کند؛ به طوری که روشنفکری مدرن رنگوبوی دینی داشته باشد. سیر روشنفکری چه با رویکرد غیر دینی و چه با نگرش التقاطی با انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی روبهرو شد.
وی با بیان اینکه انقلاب اسلامی به معنای پایان و شکست جریانات مدرنیته و روشنفکری غربزده بود، تصریح کرد: در دهه اول انقلاب این اندیشه وابسته به آموزههای غرب با توجه به تغییر و تحولات بنیادینی که در کشور رخ داد، به حاشیه رانده شد. اما بعد از ۱۰ سال و پس از پایان جنگ تحمیلی دیگربار تفکرات روشنفکری مجالی پیدا کرد که در جامعه ایران و در ساحت نظری مردم بروز و ظهور پیدا کند که عوامل مختلفی هم در این بسط و گسترش به شکل مستقیم یا غیرمستقیم دخیل بودند.
بازآفرینی و تحرک دوباره جریان روشنفکریدینی ترفند غرب برای فرار از شکست های نظامی
نوروزی افزود: پس از شکست غرب در جنگ نظامی با ایران، تمام ظرفیتهای آنها متمرکز بر تقابل و نزاع فکری و اندیشهای شد تا از این طریق بتوانند ضربه خود را به انقلاب وارد کنند. یکی از این ترفندها بازآفرینی و تحرک دوباره جریان روشنفکریدینی بود. جریانی که عمق اندیشهاش غربی است اما جلوات آن مبتنی بر فرهنگ ایرانی و دین اسلام است.
وی با اشاره به اینکه یکی از عللی که مدد رساند تا جریانات روشنفکری در ایران در ساحتهای مختلف رواج پیدا کند، ساختارهای سیاسی و اجتماعی بود که پس از دوران جنگ توسط دولتها به وجود آمد، گفت: به عبارتی روشنفکری دینی که تا پیش از آن و حتی در عصر قبل از انقلاب چندان در بین بدنه مردم بروز و ظهور نداشت، با ساختارهای جدید اجرایی فرصت پیدا کرد تا در بین مردم عادی جا خوش کند و نفوذ و رسوخ خود را داشته باشد که نتیجه این نفوذ بسترسازی بُعد فکری جامعه برای بعضی موضوعات از جمله مسأله سیاست بود.
این استاد مطالعات سیاسی بیان کرد: زمینهسازیهای فکری موجب آن شد تا تفکراتی که روی خوش به اندیشههای روشنفکری نشان میدادند، بتوانند در انتخابات سال ۷۶ به کرسی قدرت برسند و زمام امور را در عرصه اجرایی کسب کنند. هرچند به دلیل وجود اصول اساسی انقلاب اسلامی در حاکمیت کشور این جریان در ابتدای امر فرصت پیدا نکرد که بتواند به غایت اهداف خود در عرصههای گوناگون دست پیدا کند.
نوروزی با بیان اینکه یکی از پایگاههایی که روشنفکری توانست اندیشههای خود را در آن رواج دهد و جذب نیرو داشته باشد، دانشگاهها بود، خاطر نشان کرد: جریان مدرنیته غربگرا توانست از ظرفیتهای خود در دانشگاهها برای نهادینه کردن تفکر روشنفکری نهایت استفاده را ببرد.
عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) با اشاره به اینکه یکی از ساحتهای علمی دانشگاهها و مجامع علمی علوم انسانی است و تولیدات این بخش هنوز هم با گذشت ۴ دهه از انقلاب غربی است، گفت: جوانی که سالهایی با دستاوردهای فکری غربیها آموزش ببیند، به طور حتم اندیشههای سکولار و غربیمآب را خواهد داشت. ولی در جبهه انقلاب ما نیروهای کارآمد که در روند فکری و اندیشهای که بتوانند فعالیت درخوری داشته باشند، کم داشتیم و این کمبود درحال حاضر هم دیده میشود.
وی با بیان اینکه پس از تعطیلی دانشگاهها به امید ایجاد تحول بنیادین در عرصه آموزش عالی کشور باز هم ما شاهد آن تحول مورد نیاز نبودیم، ادامه داد: علت هم واضح است. فارغ از برخی کارشکنیهای داخلی، تغییر در علوم انسانی زمانبر است که پس از گذشت ۴ دهه ما دارای یک علوم انسانی نسبی هستیم. همین طور داشتن اساتید متعهد به انقلاب هم یکی دیگر از ارکان مهم است که در بخش علوم انسانی وجود این قشر از مدرسین بسیار اندک است.