بازگشت نیمبند تبریزیان
میرزای نائینی و تأسیس عقلانیت دینی در حکمرانی
بازگشت نائینی به متن ولایت؛ از مشروطه تا تمدن اسلامی
نائینی و حکومت مردمی
نشست علمی پیرامون اندیشه سیاسی میرزای نائینی
قدردانی از خدمات تاریخی و اثرگذار تیپ امام جعفر صادق علیهالسلام/ تأکید بر همکاری و تدوین برنامه مشترک
فقه الجهاد/ امنیت و آسایش در پرتو مبارزه و اِعمال قدرت
رسالت حوزه علمیه، تمدنسازی یا مجتهدپروری
نگاهی به نظام آموزشی و منابع درسی حوزه علمیه نجف
نظام آموزشی و منابع درسی حوزه علمیه نجف
تبیین تفاوتهای میان استنباط فقهی رایج و استنباط معارف تبلیغی
وقتی تبلیغ دین، اولویت اول یک روحانی می شود!
افتتاحیه گردهمایی آموزشی-توجیهی معاونین تبلیغ استانها و رابطین خواهر مدارس امین
بیانیه ی حوزه علمیه کرمان جهت برخورد قانونی با عوامل و مسببان این هنجارشکنی
دفاع حضرت فاطمه(س) تنها یک موضعگیری سیاسی نبود، بلکه نقشهراهی جامع برای حفظ هویت شیعی در تمام ابعاد فردی، اجتماعی و آخرتساز به شمار میرود.
هدف این نوشتار این نیست که پیام رهبر انقلاب را مورد بازتبیین و توضیح قرار دهد. نگارنده، مروری بر فرازهای مهم پیام معظمله داشت تا بتواند از میان عبارات و فرمایشات ایشان، آنچه که به عنوان اولویت اصلی وظیفهمندی حوزه و حوزویان میباشد را استخراج نماید و الحمدلله ایشان در این پیام مهم، با صراحت، برجستهترین وظیفه را وظایف تمدنی برمیشمارند.
میرزای نایینی نه یک لیبرال مسلمان، که یک «مجتهد نظامساز» بود. او پلی استوار بین سنت دیرپای فقه سیاسی شیعه و تمدن نوین اسلامی بنا نهاد. احیای اندیشه او، در حقیقت احیای ریشههای فقهی جمهوری اسلامی و پاسخی محکم به کسانی است که میپندارند این نظام، بدعتی جدا از پشتوانههای تاریخی خود است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در تحلیل جایگاه نائینی، او را «صاحب اندیشهی سیاسی» دانسته و تأکید کردهاند که «آقای نائینی اندیشهی سیاسی داشت، فکر سیاسی داشت... این تنبیهالامّة واقعاً مظلوم واقع شده». این تعبیر، بیانگر آن است که اندیشهی سیاسی نائینی نه گرایشی سطحی به سیاست، بلکه تکوینیافتهی یک منظومهی فکری است که از بطن فقه و اصول سر برآورده است.
در تاریخ معاصر شیعه، شیخالاسلام محمدحسین نائینی (میرزای نایینی)، فقیه بیداری بود که به جای آنکه به اقتباس از نظریههای مدرن غربی بپردازد، عقل دینی را از زاویهی استنباط احکام فردی، به ساحت طراحی نظم عمومی و مهندسی قدرت در چارچوب شریعت کشاند و از دل فقه سیاسی شیعه، نظریهای در باب «نظام مشروع مردمی» استخراج کرد
نسل زد بر مرز میان «هویت» و «فناوری» ایستاده است؛ نسلی که نه جدا از ریشههاست و نه منجمد در گذشته، بلکه حلقهای زنده میان میراث فرهنگی و افق نو شدن است.
این سه غول روی دیوارهای شهر رسیدهاند. ترسناکند، اما اگر علیبابای دانش خود را به کار بگیریم، میتوانیم آنها را در چراغ جادو به کنترل درآوریم. دانش آن، اما در اختیار مدیران سفارشی و رانتی نیست.
امروز، بیش از هر زمان، به چنین مدیرانی نیاز داریم؛ مدیرانی که شکافها را نپوشانند، مردم را تحقیر نکنند، از رسانهها نترسند، و مهمتر از همه، خود را هزینهی دین و حکومت بدانند، نه آنکه دین و حکومت را هزینهی رفاه خود سازند.
آنچه رخ داد نشان داد که مسألۀ اسرائیل صرفاً یک دعوای سرزمینی نیست؛ این رژیم برای سلطهجویی بر کل جهان اسلام و تمام منطقه حساس غرب آسیا حاضر است به هر جنایتی دست بزند و همه شعارهای تمدن غرب درباره حقوق بشر و آزادی دروغ و فریبی بیش نیست در واقع قیام ۷ اکتبر بسیاری از انسانهای منصف ولی فریب خورده غرب زده را از دام دروغهای غرب نجات داد.
طبق آمار رسمی مرکز مدیریت حوزههای علمیه، امروز حدود ۱۶۰ هزار طلبه در کشور حضور دارند. حال اگر تنها ۱۰ درصد از این جمعیت، یعنی حدود ۱۶ هزار طلبه بتوانند در طول سال صرفاً دو نفر را برای طلبگی جذب کنند، در نهایت ۳۲ هزار نیروی جدید وارد حوزه خواهند شد. عددی که حتی اگر بخشی از آن هم محقق شود، میتواند روند ورود نیروهای تازهنفس را متحول کند.
جنگ شناختی بهعنوان پیچیدهترین و عمیقترین ضلع، نهتنها به بازتاب روزانه رویدادها میپردازد، بلکه ساختار معنایی جامعه را تغییر میدهد.
یکی از پررنگترین واژههایی که این روزها در ادبیات دولتمردان تکرار میشود، «وفاق» است. اما پرسش جدی این است که وفاق به چه معناست و در عمل چگونه اجرا میشود؟ آیا وفاق یعنی کنار گذاشتن اصول و ارزشهای مشترک جامعه، یا تقویت وحدت حول آنها؟
از ابتدا بارها بیان شده بود که هدف از نقدهای ارائه شده توسط حقیر اثبات حلیت یا حرمت موسیقی نیست (بلکه اصلاً خود را در جایگاهی نمیدانم که در این مسأله فتوا و نظر داشته باشم) و نقدها ناظر به عملکرد و روش بحث آقای فلاحتی است؛ از طرفی جنس دروغها و تحریفات و اشتباهات بهقدری واضح است که برای بررسی آن نیازی به تخصص نیست.