• امروز : سه شنبه - ۲۳ بهمن - ۱۴۰۳
  • برابر با : Tuesday - 11 February - 2025
کل اخبار 6378

صدای حوزه امروز

نقد شیوه برگزاری کرسی علمی ترویجی استاد اسلامیان با استاد علیدوست از سوی برخی از اساتید و فضلای حوزوی وزیر ارشاد باید اعتراض می‌کرد و بیرون می‌رفت! ترویج پرشتاب همزیستی با حیوانات خانگی حتی برای اقشار مذهبی مبانی حکمرانی در آموزه های علوی از منظر آیت‌الله مکارم شیرازی کم و کیف ارتباط حوزه و جامعه در صد سال اخیر؛ اگر از حکومتی شدن می ترسیدیم اصلا چرا انقلاب کردیم؟! نشست مشترک مدیران بین الملل حوزه های علمیه با مدیران حوزه های علمیه استان سیستان و بلوچستان برگزار شد واقعیت فیلم درگیری در فرودگاه مهرآباد چه بود؟/ تصاویری از مشاجرۀ خانوادگی زن جوان بی‌حجاب، قبل از حمله به روحانی حاضر در فرودگاه!/ واکنش ها به رفتار روحانی حاضر در صحنه مروری انتقادی بر بایدهای آرمانی که معاون آموزش حوزه بیان کرد! لازم است مشوق‌هایی برای جذب طلاب به حوزه‌های علمیه ایجاد شود همچنان برای تبلیغ نقشه جامعی وجود ندارد / تحولات عظیم و شگرفی در دنیا رخ داده و نهاد تبلیغ دین را دچار سختی کرده است! پوکر کی حلال میشه؟! حل و فصل جن عاشق توسط طلبه بلاگر! “رقص” در سینمای قبل و بعد از انقلاب به روایت یک طلبه! ابتکار عمل آیت الله حائری یزدی در بازسازی حوزه علمیه قم در شرایط رو به اضمحلال حوزه

3
در پی برگزاری نشست علمی با موضوع بررسی نقش استقلالی عقل و مقاصد الشریعه در استنباط احکام؛

نقد شیوه برگزاری کرسی علمی ترویجی استاد اسلامیان با استاد علیدوست از سوی برخی از اساتید و فضلای حوزوی

  • کد خبر : 45916
  • 21 بهمن 1403 - 17:08
نقد شیوه برگزاری کرسی علمی ترویجی استاد اسلامیان با استاد علیدوست از سوی برخی از اساتید و فضلای حوزوی
اخیرا ( ۱۷ بهمن) نشست علمی میان استاد علیدوست و استاد اسلامیان با موضوع «بررسی نقش استقلالی عقل و مقاصد الشریعه در استنباط احکام» در مرکز فقهی ائمه اطهار برگزار شد که با واکنش های متعددی روبرو شد و بسیاری از اصل برگزاری چنین کرسی های علمی تقدیر کردند؛ در عین حال برخی از مستعمین و اساتید و فضلای حوزه نسبت به نوع مواجهه استاد اسلامیان با استاد علیدوست به جهت عدم مراعات آداب گفتگوی علمی معترض بودند و طی متنی مفصل نکات خود را متذکر شده اند.

به گزارش خبرنگار صدای حوزه، اخیرا ( ۱۷ بهمن) نشست علمی میان استاد علیدوست و استاد اسلامیان با موضوع «بررسی نقش استقلالی عقل و مقاصد الشریعه در استنباط احکام» در مرکز فقهی ائمه اطهار برگزار شد که با واکنش های متعددی روبرو شد و بسیاری از اصل برگزاری چنین کرسی های علمی تقدیر کردند؛ در عین حال برخی از مستعمین و اساتید و فضلای حوزه نسبت به نوع مواجهه استاد اسلامیان با استاد علیدوست به جهت عدم مراعات آداب گفتگوی علمی معترض بودند و طی متنی مفصل نکات خود را متذکر شده اند که در ادامه می توانید آنرا مطالعه کنید و صوت آنرا گوش داده و متن کامل این گفتگوی علمی را نیز دریافت کنید…

دانلود متن کامل مناظره

 


دانلود صوت مناظره

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله الحکیم فی کتابه الکریم: لَا یُحِبُّ ٱللَّهُ ٱلجَهرَ بِالسُّوءِ مِنَ ٱلقَولِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَ کَانَ ٱللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا

قَالَ الإمامُ الصّادقُ (علیه‌السلام): إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی قَالَ: مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَهِ وَ دَعَانِی إِلَیْهَا

و قَالَ(علیه‌السلام) أَیضَاً: إنّ العالِمَ إذا لم یَعمَلْ بعِلمِهِ زَلَّت مَوعِظَتُهُ عنِ القُلوبِ کَما یَزِلُّ المَطَرُ عنِ الصَّفا

رهبر حکیم انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنه‌ای (متع‌الله‌الاسلام‌والمسلمین‌بطول‌بقائه‌الشریف):

“در حوزه‌های علمیه‌ی ما، بزرگانی وجود داشته‌اند که هم در فقه سلیقه‌ها و مناهج گوناگونی را می‌پیمودند، هم در برخی از مسائل اصولی‌تر؛ فیلسوف بود، عارف بود، فقیه بود، اینها در کنار هم زندگی می‌کردند، با هم کار می‌کردند.

سابقه‌ی حوزه‌های ما این‌جوری است. یکی، یک مبنای علمی داشت، دیگری آن را قبول نداشت. اگر شرح حال بزرگان و علما را نگاه کنید، از این قبیل مشاهده می‌کنید…  ما تحمل را در حوزه باید بالا ببریم. یک نفری نظر فقهی میدهد، نظر شاذّی است. خیلی خوب، قبول ندارید، کرسی نظریه‌پردازی تشکیل بشود و مباحثه بشود؛ پنج نفر، ده نفر فاضل بیایند این نظر فقهی را رد کنند با استدلال؛ اشکال ندارد…. 

مسأله‌ی تکفیر و رمی و این حرف‌ها را بایستی از حوزه ورانداخت؛ آن هم در داخل حوزه نسبت به علمای برجسته و بزرگ.

یک گوشه‌ای از حرفشان با نظر بنده‌ی حقیر مخالف است، بنده دهن باز کنم، رمی کنم؛ نمی‌شود این‌جوری، این را باید از خودِ داخل طلبه‌ها شروع کنید.”

استاد علیدوست

 

یادداشتی پیرامون یک کرسی[۱] با طراحی «مشکوک»، موضوعی «نامعلوم» و شیوه‌ای «مذموم»

سؤال: ادب، آداب دارد؟!!!

پاسخ: نه ندارد؛ ادبِ برخی در بی‌آدابی است…!!!!!

این نوشته صرفا به جهت دفاع از آداب علمی و اخلاقی حاکم بر کرسی‌ها، مناظرات و نشست‌های علمی، و حرکت تحولی رو به رشد و متناسب با زمان و مکان، و حمایت از تذکرها و دغدغه‌های بنیان‌گذار حکیم جمهوری اسلامی حضرت آیت الله العظمی مرحوم امام خمینی(سلام‌الله‌علیه) و رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنه‌ای (ادام‌الله‌عزه) پیرامون فقه پایا و پویای متناسب با تشکیل تمدن اسلامی در جهان و روش نشست‌های علمی است.

از این رو بنای تحلیل مبسوط نسبت به محتوای علمی نشستِ مشار‌الیه که عمدتا -به اصطلاح- به نوع دوم از انحاء نقد[۲] «ویرایش علمی» بخشی از مقدمات و طرح کلیات و مبانی برخی از مکتوبات حضرت استاد گذشت، نیست؛ چه‌این‌که در حدی که اجازه داده شد، پاسخ وافی -گرچه به صورت اشاره- نسبت به آن شبهه‌ها در خود نشست بیان گردید مانند: ۱- (عدم نیاز به صراحت آیات قرآن حکیم به موضوعی مانند ضرورت و حجیت عقل در استنباط احکام)؛ ۲-(لزوم لحاظ فضای صدور آیات و روایات)، ۳-(اطلاق مدارک)، ۴-(مدنظر قرار دادن مجموع ادله موافق و تجمیع ظنون)؛ ۵-(لزوم بررسی ادله ساکت، مخالف و موافق در یک نظام حلقوی و هرمی)؛ ۶-(ملاحظه سایر اسناد و ادله مثبت و موافق در این رابطه)؛ ۷-(توجه به برآیند ادله عقلی به عنوان حکم شرعی حتی در مقام تزاحم و… به عنوان استنباط دوم)، ۸-(توجه به احتمال اختلاف برداشت از تراث [اعم از اسناد و کتب علما])، ۹-(توافق اصل نظریه با اندیشه‌ی بسیاری از علمای امامیه خصوصا فقهای قدیم)؛ ۱۰-(لزوم بحث بر اساس اندیشه عدلیه و امامیه و مرزبندی با مبانی اشاعره و فقه احناف)؛ ۱۱-(لزوم طرح، ترمیم و تکمیلِ و بحث منضبط نسبت به مباحث «ضرور و چه بسا خطرناک»)؛ ۱۲-(ضرورت توجه به ظرفیت ادله و لحاظ لوازم توانمندی فقه پسا انقلاب برای مدیریت و ایجاد تمدن در جهان معاصر و تناسب این مهم با وجود ابزار متناسب با کشف) و ۱۳-(تمسک بسیاری از علمای قدیم و معاصر به عقل و اهداف و مقاصد در استنباط و تطبیق ادله با آن).

گرچه فهم منصفانه و البته عمیق این پاسخ‌ها به مطالعه و نشست‌های علمی آرام و به قصد روشن شدن آن، نه ابطال باطل!!! نیازمند است؛ و لذا از طلاب و فضلای متخلق، منصف، متقی و جویای دانش و حقیقت انتظار است که با مطالعه و مراجعه به مقالات، کتب، نشست‌ها و دروس استاد معظم علیدوست، پاسخ‌های فوق‌الذکر را مفصل و با برهان متناسب استفاده و فهم کنند.

یکم؛ به تعبیر رهبر معظم انقلاب(دام‌مجده): «کرسی آزاداندیشی یک ترتیبات و آدابی دارد»؛ اولین ادبِ نشست، آن است که موضوع آن با ارایه‌دهنده و ناقد هماهنگ شود؛ نه این‌که تا یکی دو روز مانده به نشست، حضرت استاد علیدوست از موضوع نشست بی‌خبر باشند و بدون هماهنگی با ایشان و حتی رابط، پوستر نشست با یک موضوعی «نقد استقلال عقل در استنباطات مقاصد الشریعه» تنظیم و نشر داده شود!!!

با وجود آنکه به اعتراف برخی از مرتبطان محترم، مکرر از طرف دیگر کرسی درخواست موضوع شده بود که متاسفانه برخی از تعابیر شنیده شده آن بوده که بنا بر باز کردن مشت ارائه‌دهنده نیست!!!

دوم؛ ادب نشست علمی اقتضای آن دارد که موضوع معرفی شده، گرچه دیرهنگام، حداقل تغییر نکند؛ ولی متاسفانه در بدو نشست، موضوع به عنوان دیگری «بررسی نقش عقل و مقاصد الشریعه در استنباط» تغییر داده شد!!!

سوم؛ ادب نشست اقتضای آن دارد که مباحث در جلسه حول موضوع معرفی شده دیرهنگام یا موضوع تغییر داده شده، مطرح شود و البته نقد اندیشه شود؛ نه آن‌که مطلبی از بخش اول کتاب فقه مصلحت[۳] بدون اطلاع پیشین مؤلف محترم نسبت به موقعیت مطالب مورد نقد در کتاب و عدم آگاهی خود نویسنده از هدف ذکر آن در کتاب، نشستی فاخر به نقطه‌زنی و نقد عبارات و مباحثی که به عنوان بیان کلیات و مقدماتی# است ذکر شده نه به عنوان یک استدلال مستقل و مورد قبول، مبتلا شده و جلسه به «ویرایش# علمی و نقد استظهارات ایشان از برخی از تراث» سرگرم شود!!!

البته که استاد محترم علیدوست با وجودی که بیشترین جلسات مناظره و کرسی‌ها و نقد و نظر را با شخصیت‌های علمی (اعم از حوزوی و دانشگاهی) داشته و به تصریح خود به برگذاری جلسات نقد و نظر از کتب ادبیات مانند عوامل ملا محسن تا کتب فقهی اصولی مانند جواهرالکلام و کشف اللثام و… حاضر هستند؛ لکن بالاخره آمادگی برای تدریس، بحث و مناظره و استفاده مخاطبان اقتضائات خود را دارد.

چهارم؛ ادبِ نقد، اقتضا دارد که ارایه‌دهنده در جایگاه ارایه‌‌ اندیشه و بحث بنشیند و ناقد در جایگاه نقد؛ نه این‌که ارایه‌دهنده ناقد بوده – البته بر حسب موضوع مطرح در پوستر- و ناقد در جلسه نقد ناقد کند!!!

علاوه بر آن‌که اگر استاد علیدوست به عنوان ناقدِ ارایه دهنده -که در حقیقت ناقد و نقطه زن عبائر کتب استاد بوده‌اند- دعوت شده بودند پس چرا ارایه دهنده، به نقد و پرسش استاد علیدوست نسبت به مبانی ارایه‌دهنده -که درحقیقت ناقد بود- برآشفته و واکنش تند و زننده نشان می‌دادند!!!

پنجم؛ ادبِ نقد و همچنین عرف و قانون چنین نشست‌های علمی اقتضا می‌کند که ارایه‌دهنده، مکتوب علمی خود را اعم از مقاله و کتاب در اختیار کارگروه قرار دهد تا با بررسی آن، قابلیت عرضه آن را بررسی نمایند، نه این‌که ارایه‌دهنده محترم در آن زمینه‌ای که بحث خود را شروع کردند -بلکه حسب ظاهر در هیچ زمینه‌ای-حتی یک خط نوشته و پژوهش هم نداشته باشند؛ چه رسد به نظریه‌پردازی و تولید علم و…!!!

ششم؛ ادب نقد و نشست‌های علمی آن است که تناسب موضوع با دعوت‌شدگان برای بحث و نشست علمی و تناسب وزن علمیِ اطراف بحث حفظ شود؛ در صورتی که در این نشست یک طرف نظریه‌پردازِ ایستاده بر قله‌ پژوهش با تحقیق و کتابت هزاران صفحه مقاله و کتاب و برگذاری نشست‌های علمی متعدد پیرامون موضوع‌های مختلف مانند عنوان مورد بحث در آن نشست، و البته برخوردار از گفتمان بحث از این قبیل موضوعات بوده؛ و طرف دیگر -گرچه دارای شایستگی و ثبوت علمی- ولی بدون مقاله و کتاب و پژوهش و نظریه‌پردازی خاص شناخته‌شده و به اعتراف خویش فاقد سابقه نسبت به نشست‌های تخصصی و علمی و پیرافقه و اصول!!!

هفتم؛ ادبِ نقد و البته هر نشست و همنشینی، می‌طلبد که در زمان اختصاصی طرف مقابل، مکرر با دبیر جلسه نجوا نداشته یا در کلام استاد دیگر وارد نشود که موجبات ناراحتی حضّار و طرف بحث را فراهم نکند!!!

هشتم؛ ادبِ نقد و گفتگو به ویژه در محضر علم و اهل ایمان و ادب و اساتید مکرم؛ به حکم اخلاق و عقل و شرع اقتضای آن دارد که احترام حضار و طرف مقابل حداقل به عنوان مؤمنان، جلسه علمی و مکان مقدس به عنوان محل تردد ملائک و… رعایت شده و خود را کنترل نمود و از حرکات دور از شأن یک فاضل، استاد و معلم اخلاق مانند داد و هوار و کوبیدن بر میز پرهیز نمود!!! و نهایتا در صورت عدم تلقی درست و کامل یا عدم قبول مبنا و استظهار، چنین القاء شود که بنده قانع نشدم یا چنان اظهار شود که به تصور من پاسخ من داده نشد و به سراغ ادامه ارائه یا نقد رفت؛ گرچه قضاوت حضار و مستمعان ملاک است.

نهم؛ ادب نقد و احترام به شخصیت مخاطبان فهیم که اهل علم و دقت بودند، اقتضای آن دارد که از زبان بدن و واکنش‌های چشم و بازی با ابرو و پوزخنده و جرأت استفاده از قسم‌های مکرر و حساس برای روشن شدن مباحث علمی و استظهاری و از این قبیل موارد که نشانِ بازی پوپولیستی داشته و توهین به مخاطبان است که توهم شود در قضاوت و نگرش ایشان تأثیرگذار است، پرهیز شود که متاسفانه در برخی از جلسات شاهد هستیم و البته در این نشست از سوی مدعیان دانش و ادب!!!

دهم؛ ادب نقد و اخلاق اقتضای آن دارد که نقد اندیشه شود آن‌هم با لحاظ و توجه به مبانی و رویکرد و گفتمان علمی طرف مقابل#؛ نه آن‌که در این جلسه چنین نشد، بلکه بدون ملاحظه هیچ‌یک از این موارد‌ و به عدم اطلاع و فهم دقیق از مبانی استاد مانند تجمیع ظنون[۴] و… تصریح شد؛ تا جایی که به نقد شخصیت و نقد شخص و نیت‌خوانی و نادیده گرفتن ارزش‌های طرف مقابل روی ‌آورده شد؛ آن‌هم باز متاسفانه از سوی معلمان آداب و اخلاق!!!

و تأسف انگیزتر و تعجب شدید آن‌که برداشت‌های متفاوت از اسناد و عبارات به (تهمت و…) به صاحبان کلمات تفسیر شود؛ این در حالی است که نصوص آیات و روایات و عبارات اندیشمندان مشحون اختلاف برداشت‌های متعدد تا حدی که گاه نقطه‌ی اشتراک آن در تباین آن‌هاست، می‌باشد؛ درس اخلاقی و شرعی از این مطلب برای ما دانش‌پژوهان آن است که خودبه‌پندار نبوده و اندیشه‌ی خویش را -به تعبیر رئیس معظم رسمیت مذهب تشیع و فقه کاشف از آن حضرت امام صادق (علیه‌السلام)- «مطمار» و معیار حق و قضاوت قرار ندهیم که سرانجام آن استبداد رأی و… است.

یازدهم؛ مقام عظمای رهبری (دامت‌برکاته‌العالیه) می‌فرمایند:

((کفایت نمی‌کند که شما فقط میراث گذشتگان را نگه دارید و به آیندگان تحویل دهید؛ چون نفس توقّف در چنین قضیه‌ای، عقبگرد است.

از آن مهمتر، مسأله‌ی بالندگی است. بالندگی به معنای پیشرفت و یک قدم جلو رفتن و آفاق تازه‌ای را کشف کردن است. بالندگی به این نیست که ما در یک بحث، دقّت بیشتری به خرج دهیم.

فرض کنید مسأله‌ای را ملاّی قرن ششم به گونه‌ای استدلال میکرد؛ ما امروز دقّت بیشتری به خرج دهیم و بعضی از استدلالهای او را تحکیم و بعضی را رد کنیم و مسأله را از آب درآوریم.

کار، فقط این نیست؛ بلکه باز شدن آفاق نویی – هم در خودِ علم؛ یعنی فقاهت و هم در محصولِ علم؛ یعنی مباحث فقهی – است. اصول و کلام و دیگر مباحث نیز همین‌طور است. این به حیات احتیاج دارد.

آفاق و گستره‌های جدید در امر فقاهت لازم است. چه دلیلی دارد که بزرگان و فقها و محقّقان ما نتوانند این کار را بکنند؟ حقیقتاً بعضی از بزرگانِ این زمان و نزدیک به زمان ما، از لحاظ قوّت علمی و دقّت نظر، از آن اسلاف کمتر نیستند؛ منتها باید این اراده در حوزه راه بیفتد.

باید این گستاخی و شجاعت پیدا شود و حوزه آن را بپذیرد. البته این طور نباشد که هر کس هر صدایی را بلند کرد، حوزه آن را قبول کند. درعین‌حال، نباید حرف جدید در حوزه و در چارچوبهای مورد قبول، مستنکر باشد.))

((نکته‌ی دیگر اینکه حوزه آزاد اندیش است. خاصیت علمی بودن آزاداندیشی است.

تحجر در میدان علم معنی ندارد. یعنی اگر عالم هستیم، حوزه علمیه هستیم، دنبال علم هستیم، باید فکر را آزاد گذاشت.

البته برای اهل فکر معلوم است که در یک مجموعه علمی کسی که صلاحیت فکری ندارد، جرأت اظهارنظر هم پیدا نمیکند؛ اگر اظهار نظر کرد، مچ او را می‌گیرند، غلط او آشکار می‌شود.

آن کسی که صلاحیت اظهارنظر دارد، بایستی اظهارنظر کند؛ چه در فقه، چه در اصول، چه در فلسفه، چه در کلام، چه در بقیه مباحث و علوم حوزوی و رایج در حوزه؛ یعنی باید آزاداندیشی باشد.))

توجه به فرمایشات دقیق، مشفقانه و حکیمانه معظم‌له و ادب نقد اقتضای آن دارد که اندیشه تحلیل، بررسی و نقد شود تا به رشد کمی و کیفی دانش کمک کرده و علم‌طلبان و دانش‌پژوهان به تولید علم -که از دغدغه‌های مهم مصلحانی مشفق چون رهبر حکیم انقلاب (مدظله‌العالی) بوده و هست- شائق شوند و احساس نکنند دیر به دنیا آمده‌اند و زحمات آنها دیده شده و استفاده می‌شوند؛ نه آن‌که از توفیق بر مطالب علمی جدید و مبانی و مسالک نو مأیوس شده یا این ترس بر آن‌ها چیره شود که به بهانه عدم فهم و جهل برخی، به بدعت و بهتان‌هایی از انواع مختلف و محرومیت‌هایی مبتلا می‌شوند؛ چه‌این‌که نتیجه‌ی این نشست این شد که حاصل این‌همه سال زحمات شبانه‌روزی تعلیم و تدریس و تحقیق و نگارش مقاله و کتاب و پرورش صدها فاضل و استاد و پژوهشگر به عنوان تلامذه و خروجی دروس و تحقیقات استاد علیدوست به عنوان یکی از سفیران شایسته مجامع علمی فرهنگی داخل و خارج کشور و حرص ایشان بر خدمت به دین و دانش و نشست و مناظره و… متاسفانه به صورت مکرر به سخره‌ گرفته شد و حتی مورد هتک قرار گرفت که حسن ظن داریم که ان شاء الله بوی حسادت و تکبر یا حتی برخی از رذائل اخلاقی برای تکفیر و بهتان را نمی‌دهد!!!

دوازدهم؛ همان‌گونه که مکرر در فرمایشات حکیمانه رهبر بزرگوار انقلاب (دامت‌افاضاته) تحذیر از تکفیر و تحریم منعکس است؛ ادب نقد اقتضای آن دارد که با این همه اختلاف در مبانی و مسالک و استظهارات و… که گاه اشتراک آن‌ها در تباین آن‌هاست؛ و از طرفی توجه به تجربه تلخ تکفیرها، که در طول تاریخ به حاشیه رفتن بزرگانی و آثار بسیار فاخر ایشان و محروم ماندن جامعه علمی و عمومی، منجر شده، دیگر راه اشتباه را طی نکرده و در ظلم بر دانش و اهل علم و جامعه شریک نشد!!!

البته که لازمه‌ی عدم شراکت در چنین ظلمی، علاوه بر تقوای واقعی، برخورداری از ثبوت و اثبات علمی، نظریه‌پردازی و تولید علم، و داشتن گفتمان و باور به آن است ‌که فضلا و اندیشمند جوان نیز قادر به تولید علم و رشد دانش‌های مختلف مانند فقه و اصول و… هستند، بلکه بالاتر و بهتر از زحمات با برکت زیادی که دانشمندان و اعاظم پیشین متقبل شدند -همان‌گونه که مقام معظم رهبری (حفظه‌الله) صریحا بدین مطلب اشاره داشته‌اند- نه آن‌که صرفا متن‌خوانی برخی عبارات معدود و محدود داشت و از بُن دندان معتقد بود که پس از علمایی حتی پیش از شیخ مرتضی انصاری (نوّر‌الله‌مراقدهم)، کسی حرف تازه‌ و صحیحی ندارد حتی مرحوم امام خمینی (قدسّ‌سره) در خطابات قانونی یا شهید مظلوم محقق صدر (رحمه‌الله) در منطقه الفراغ و… .

سیزدهم؛ از مناظره شهید مظلوم و مورد اتهام و تکفیر و تحریم مرحوم آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی (رضوان‌الله‌علیه) در مناظره‌ای، -که به دنبال رشد و ترقی و تعالی فرهنگ و علم در جامعه بود نه…- انصاف، اخلاق الهی و انسانی و ادب نقد را آموختیم که به طرف مقابل بحث برای بیان صحیح از مدرک اندیشه خویش یا یافتن مطلب یا تبیین مراد خویش و… کمک شود؛ نه آن‌که از راه مچ‌گیری یا تعییر و تعییب و تهمت و داد و بیداد و اجازه سخن ندادن و… مقاصد دیگر خود را پیش برد!!! و با وجود تواضع حضرت استاد علیدوست و تصریح به «ورود عالمانی» همچون طرف مقابل خویش، برای عدم انحراف مباحث «ضرور خطرناک»، لکن طرف مقابل استاد و روش فقاهت و ورود ایشان به این قبیل مباحث را به عناوینی(تعابیر متعدد غیر اخلاقی تصریح شده در جلسه مانند توالی فاسده، روش غیرمنضبط، مباحث را به ایشان داده‌اند، تحمیل انظار بر ادله، انحراف و…) متهم نمود.

ضرورت الگو بودن حوزه های علمیه به عنوان پیش‌گامان عرصه دانش، تقوا، اخلاق و آزاداندیشی در برخورد مناسب با آراء و انظار، بر هیچ انسان منصف و مطلعی پوشیده نیست.

چهاردهم؛ دهه‌ مبارک فجر را باید پاس داشت و به مقتضای آن‌که انقلاب شکوهمند ایران اسلامی گام اول مبارک خود را طی کرده و در حال طی نمودن گام دوم برای رسیدن به تمدن فخیم اسلامی است؛ در برگذاری نشست‌ها و طرفین آن و نوع نقدها و… تناسب با زمان و مکان و اقتضائات تمدن‌سازی حکومت اسلامی رعایت شود، نه آن‌که هنوز که هنوز است از مرکز خیزش انقلاب جهانی خمینی کبیر (قدّس‌الله‌نفسه‌الزکیه) و با وجود تذکراتی که آن پیر حکیم سفرکرده نسبت به فقه متناسب با حکومت و تمدن اسلامی دادند، همانند نامه به آیت الله قدیری(رحمه‌الله)؛ صداهایی بلند است که هم‌نوا با منور‌فکران داخل و بیرون، شریعت بالمعنی الاخص و دانش کاشف آن (فقه) را «غیر عقلی»، «غیر اخلاقی» «غیرمبتنی بر مبانی کلامی»، «غیر عادل»، «غیرموافق با اهداف اسلامی و روح قرآن حکیم» و  «بسان جمود حنابله» معرفی نموده و بر خلاف تصریحات شفاف و مکرر امام عزیز و حکیم (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) و رهبر فرزانه انقلاب(دام‌عزه‌الشریف) مبنی بر تحقق فقه پایا و پویا با کرسی‌های نظریه‌پردازی بدون دعوا و تشاح و داد و تخریب و تکفیر و تحریم و… زیرکانه اهداف خود را پیش برد و مجددا فقاهتی ترویج شود که عقل، ظرفیت آیات حکیم قرآن و روایات، بدون توجه به خصیصه‌ی شریعت جامع جاودان جهانی در مقام قانون‌گذاری پایدار تا قیامت-(به تعبیر مرحوم امام خمینی در درس خارج بیمه)-، جایگاهی بس لاغر و محدود داشته و به تعبیر مرحوم محقق عراقی (رحمه‌الله) اصول عملیه که «اصول العجزه» است در آن تبلور چشم‌گیر داشته، روی آورد!!!

و آیا به راستی چنین گفتارها و تعییب و تعییر و حمله‌هایی -که شرم از بازگوی آن است- به سربازان و افسران در صف اول جبهه‌ی فرهنگی که در بسیاری از صحنه‌ها با امتثال حکم نقل و عقل، اظهار نظر کرده و با قلم و گفتار خویش از حریم مطهر معصومان (علیهم‌صلوات‌الله‌وسلامه)، معارف الاهی و علوم دینی به دفاع پرداخته، بسی مشکوک به نظر نمی‌رسد؟!!! آیا این حداقل بازی در زمین دشمن نیست؟!!! آن‌هم پس از مناظره با برکت با آقای دکتر سروش و تأیید صریح و ضمنی برخی از اندیشمندان و مصلحان حکیم، علمای مکرم و مراجع معظم تقلید (ادام‌الله‌توفیقاتهم) نسبت به آن مناظره و این شخصیت محترم و ارزشمند؛ بسی جای تأمل باید…!!!

پانزدهم، هرکسی را بهر کاری ساختند و ادب نقد حداقل اقتضای حلم دارد و گرنه به حکم عقل و نقل و تجربه اثر عکس داشته و بر فرض که توفیقی هم در بیان مطلبی صحیح داشته باشیم، تحت الشعاع بی‌ادبی و بی‌تقوایی و عدم رعایت اولیات اخلاق و شئون طلبگی قرار می‌گیرد؛ بالاتر آن‌که ادب تعنون و تصدی کرسی جلسات اخلاق و یدک کشیدن چنین عناوینی اقتضای آن دارد که در بزنگاه‌ها و چالش‌ها و معرکه‌ها انسان مسک نفس داشته و از رذائل اخلاقی به دور باشد و در صورتی که -میان این همه هجمه به اعتقادات، فقه و مبانی اسلام و انقلاب- احیانا در خصوص این مورد قدرت بر فریاد از سینه داشته و توانایی بر حلم و مسک نفس نداریم، خود را به حلم و تحلم زد تا هم موجب یأس در متعلمان اخلاق نگردد و هم به رسوایی عدم تطابق گفتار و کردار -همانند زنبور بی عسل- متهم نشد!!!

در ختام متذکر می‌شویم جبهه حکیم و بصیر انقلابی در حوزه‌های علمیه دیگر نخواهد پذیرفت که تجربه‌ی تلخ برخورد‌های تأسف‌انگیزی که از سوی متحجرانی -که خون به دل امام عزیز و بزرگوار ما کردند- به بهانه‌های واهی با آیت الله استاد شهید مطهری، آیت الله شهید دکتر بهشتی، آیت الله محقق شهید صدر، آیت الله علامه مصباح یزدی، آیت الله ذوالفنون حسن‌زاده آملی و… انجام شد، بار دیگر با افسران و سربازان پیش‌گام در ایجاد تمدن اسلامی و اندیشه‌ورزان تحقق و پیشبرد حکومت حکیمانه اسلامی و مبادی و مبانی متناسب با آن، تجربه شده و این سرمایه‌های عظیم و مورد افتخار مورد بی‌مهری قرار گیرند؛ محرومیت این‌چنینیِ جامعه علمی و عمومی از اندیشه و اندیشمندان دیگر بس است، مؤمن کیّس چندین بار از یک سوراخ گزیده نمی‌شود…

همه‌ی طلاب فرهیخته را به بازخوانی و تدبر در نامه‌ی حضرت امام بزرگوار (قدس‌سره‌الشریف) به مرحوم آیت الله قدیری و فرمایشات حکیمانه رهبر عزیز و بزرگوار انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنه‌ای (سلّمه‌الله) پیرامون آزاداندیشی، تحول روبه جلو در دانش‌های مطرح در حوزه و آثار سکون و تحول قهقهری، نحوه‌ برخورد با اندیشه‌های نو و ضرورت تولید علم و… مانند: (۱۴/ ۶/ ۷۴)؛ (۱۳/ ۹/ ۷۴)؛ (۸/ ۹/ ۸۶)؛ (۶/ ۱۲/ ۸۸)؛ (۲/ ۸/ ۸۹)؛ (۲۰/ ۴/ ۹۴) و… دعوت و سفارش اکید می‌کنیم تا بر اساس مسیر ترسیم شده از سوی مصلحانی چون امام بزرگوار و معظم‌له بتوان با رعایت تقوا، اخلاق، انصاف در اتخاذ مواضع و قضاوت‌ها و حفظ سرمایه‌های پیشین و فعلی، دانش و گفتمان لازم برای خدمت به اسلام و انقلاب اسلامی و جامعه فرهنگ و علم، و تحقق تمدن اسلامی را در حوزه‌های علمیه و جامعه بشریت ایجاد کنیم.

اللهم وفّقنا لما تحبّ و ترضَی و استعملنا لدینک

جمعی از طلاب، فضلا و اساتید دغدغه‌مند حوزه علمیه

[۱]. (کرسی علمی ترویجی با ارائه‌ی آیت الله علی‌رضا اسلامیان و نقد آیت الله ابوالقاسم علیدوست در تاریخ ۱۷ بهمن‌ماه ۱۴۰۳)

[۲]. انحاء نقد: ۱٫ نقد ویرایش ادبی؛ ۲٫ نقد ویرایش علمی؛ ۳٫ نقد اندیشه.

[۳]. کتاب سال جمهوری اسلامی و کتاب سال حوزه.

[۴]. تصریح شده در کلمات برخی از کتب و عبائر اندیشمندانی هم‌چون محقق نائینی(v) و… .

لینک کوتاه : https://v-o-h.ir/?p=45916

مطالب مرتبط

14آبان
همجواری فقه جواهری و فلسفه در حیطه تمدنی
29خرداد
نکاتی در تحلیل مناظره‌های انتخاباتی
16مرداد
ضرورت آشنایی هرچه بیشتر به با مبانی فکری مقام معظم رهبری

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 9در انتظار بررسی : 9انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.