به گزارش صدای حوزه، چند سالی بود که شوقِ حضور مسئولان ردهپایینی کشور در بین مردم به جهت رسیدگی به مشکلات و مدیریت آنها در اذهان عموم مسأله عجیب و غریبی به نظر میرسید، چه رسد به حضور وزرا و رئیسجمهور مملکت!
حالا پس از گذشت هشت سال از بیتدبیری، نابسامانی و کمفروغیهای میدانی، شاهد این هستیم که بالاترین مقام اجرایی جمهوری اسلامی بهراحتی و به دور از تکلف و تشریفات خاص، در بین مردم، داروخانه و بیمارستانهای کرونایی حضور پیدا میکند و از نزدیک پای درد دل و حسرتهای مردم مینشیند؛ به نظر میرسد دوران مدیریتهای پشت میز به سر آمده و «مدیریت با واسطه و پُر واسطه» جای خودش را به «مدیریت بیواسطه» داده باشد.
بیتردید حضور میدانیِ بالاترین مقام اجرایی مملکت، آن هم در هیاهوی مردمی و در اماکن پُرخطر و دردسرساز، یکی از جلوههای واضح «مردمی بودن» و «مدیریت بیواسطه» است؛ اما به هر ترتیب «مدیریت بیواسطه» اگر مدیریت نشود، کمکم جای خودش را به شوها و شانتاژهای رسانهای خواهد داد.
اینکه مدیریت میدانی چگونه میتواند به شانتاژها و تبلیغات سوء رسانهای مبدل شود، پاسخی روشن دارد؛ چرا که حضور میدانی، رسیدگی میدانی و پُرسرعت، و رسیدگی میدانی، نتیجهای محسوس و دیدنی میخواهد.
وزرایی که در بازدیدها و سرزدههای رئیسجمهور محترم، ایشان را همراهی میکنند و بلکه تمام هیئت دولت باید بدانند، که پس از هر بار سر زدن در بین مردم، اگر دولت در کوتاه مدت، میان مدت و در معدود مواردی بلند مدت، از رسیدگی به مشکلات مردم به ویژه منطقه بازدیدشده عاجز بماند، به تدریج «بازدیدهای میدانی و سرزده» تبلیغات شخصی و پوشش رسانهای تلقی میشود و در نهایت چنین کار ارزشمندی هدف تبلیغات شوم رسانههای معاند و غربگرایان قرار میگیرد.
بنابراین نقطه مطلوب و پایانی بازدیدهای میدانی، بایستی ترتیباثرهای روشن و ضربالاجلی باشد، یا لااقل ردپای ترتیباثرها و جنبوجوشهای رسیدگی برای رفع معضل دیدهشده، در دستور کار و ملأ عام قرار بگیرد.
همه میدانیم که در هشت سال شعارِ «تدبیر و امید» چه بیتدبیرهایی که نشد! و چه ناامیدیهایی که بهوجود نیامد!
اگر دولت سیزدهم بتواند ضربالمثل «آب رفته به جوی برنمیگردد» را تغییر دهد، باید او را یکی از هنرمندان عرصه سیاست دانست.
دولت و دولتمردان بکوشند تا بارقههای امید را به جرقههای ناامیدی و در نهایت «انفجار یأس» تبدیل نکنند.