حضرت آیتالله خامنهای در برهههای مختلف بر اهمیت ماه رمضان و راهکارهای بهرهبرداری معنوی از آن تاکید کردهاند. متن زیر توصیههای ایشان در خصوص استفاده از این فرصت طلایی است:
ماه رمضان، فرصت خوبى براى خودسازى است. ما همان ماده خام هستیم که اگر روى خودمان کار کردیم و توانستیم این ماده خام رابه شکلهاى برتر تبدیل کنیم، آن کار لازم در زندگى را انجام دادهایم. هدف حیات، همین است. واى به حال کسانى که روى خودشان از لحاظ علم و عمل کارى نکنند و همان طور که وارد دنیا شدند، به اضافه پوسیدگىها، ضایعات، خرابىها، فسادها که در طول زندگى براى انسان پیش مىآید، از این دنیا بروند. مؤمن باید به طور دائم، روى خودش کار کند؛ به طور دائم، نه این که خیال کنید «به طور دائم»، زیادى است یا نمىشود؛ نه. هم مىشود و هم زیادى نیست.
اگر کسى مراقب خود باشد، مواظب باشد کارهاى ممنوع و کارهایى را که خلاف است، انجام ندهد و راه خدا را با جدیت بپیماید، موفق مىشود. این، همان خودسازى دائمى است و برنامه اسلام، متناسب با همین خودسازى، به طور دائم است.
این نماز پنجگانه – پنج وقت نماز خواندن – ذکر گفتن، «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» را تکرار کردن، رکوع کردن، به خاک افتادن و خداى متعال را تسبیح و تحمید و تهلیل کردن، براى چیست؟ براى این است که انسان به طور دائم مشغول خودسازى باشد.
گرفتارىها زیاد است و همه گرفتاریم. گرفتارى زندگى، گرفتارى معاش، گرفتارى امور شخصى، گرفتارى اهل و اولاد و انواع گرفتارىها مانع مىشود که ما به خودمان، آن چنان که شایسته است، برسیم؛ لذا ماه رمضان، فرصت مغتنمى است.
این ماه را از دست ندهید. مقصودم این است که اگر نمىتوانیم به طور دائم در حال مراقبت و ساخت وساز خودمان باشیم، اقلاً ماه رمضان را مغتنم بشماریم.
شرایط هم در ماه رمضان آماده است. یکى از بزرگترین شرایط، همین روزهاى است که شما مىگیرید. این، یکى از بزرگترین توفیقات الهى است. با واجب کردن روزه، خداى متعال، زمینه مناسبى را براى من و شما به وجود آورده است که قدرى در این ماه به خودمان برسیم.
روزه، نعمت بزرگى است. شکم، خالى است و مبارزه با نفس، تا حدودى در اثناى روز، از جهات مختلف وجود دارد؛ هرچه را دوست دارید، نمىخورید و نمىآشامید و بسیارى از مشتهیات نفسانى را براى خودتان، به مدت چند ساعت، ممنوع مىکنید.
این، یک مبارزه با نفس است؛ مبارزه با هواست و مبارزه با هوا، در رأس تمام کارهاى نیک و خودسازىها قرار دارد.
ماه رمضان، زمینه بسیار خوبى است و خداى متعال، این فرصت را به من و شما داده که در این ماه، چنین امکانى را براى خودسازى پیدا کنیم؛ علاوه بر این که ساعات این ماه، بسیار با برکت است و خداى متعال، از لحاظ طبیعى، این لحظات و ساعات را این گونه قرار داده است؛ ساعات بسیار مغتنمى هم هست.
یک رکعت نماز شما، یک کلمه ذکر «سبحان الله» شما، مختصر صدقه دادن شما و یک صله رحم کوچکى که در این ماه بکنید، مزیتى چند برابر بیشتر از همین امور، وقتى در غیر ماه رمضان انجام مىشود، دارد.
این، فرصت بسیار خوبى است؛ زمینه خوبى است که انسان در این ماه به خودش برسد؛ مثل طبیبى که با فردى بیمار مواجه است و آن بیمار، به امراض متعددى مبتلاست و اقسام مرض در او هست.
طبیب حاذق که امراض او را مىشناسد و راه علاجش را بلد است، با این بیمار چه کار مىکند؟ اول سعى مىکند بیمارىهاى او را روى کاغذ بیاورد و ببیند به چه امراضى مبتلاست.
اگر طبیب، بعضى از بیمارىهاى او را نشناسد و براى علاج ىک بیمارى، دوایى بدهد که با بیمارى دیگر ناسازگار باشد، ممکن است به جاى این که او را علاج کند، بیچاره را به بیمارىهاى دیگرى هم متبلا سازد؛ مثلاً نداند که بیمار زخم معده دارد، بعد براى علاج رماتیسم او، آسپرین بدهد! خوب، آسپرین، علاج رماتیسم است؛ اما براى زخم معده بسیار مضر است.
اگر طبیب، این مرض را نشناسد و نداند که بیمار، این مرض را هم دارد، ممکن است به جاى این که او را علاج کند، بیچاره را به خونریزى معده هم مبتلا سازد. پس اول باید با دقت نگاه کند؛ دلسوزانه بیمارىها را پیدا کند و آنها را بنویسد؛ بعد ببیند کدام مهمتر است؛ کدام فوتىتر است و کدام اصولىتر است.
فرض بفرمایید اگر کسى معده ناراحتى دارد، هر دوایى به او بدهند، نمىتواند به خوبى آن را جذب کند یا اگر روده خرابى دارد، هر غذاى مقوىاى بدهند و از آن بهره ببرد، نمىتواند استفاده کند.
راهش این است که اول آن مرضى را که از بقیه بیمارىها تأثیر منفىاش بیشتر است و اگر خوب بشود، تأثیر مثبت شفایش بیشتر است، پیدا کنند.شما طبیب خودتان بشوید.
برادر عزیز! هیچ کس مثل خود انسان، نمىتواند بیمارىهاى خودش را بشناسد. برخى بیمارىها در انسان هست که اگر مثلاً شما به من بگویید: «تو دچار این بیمارى هستى»، عصبانى مىشوم و بدم مىآید؛ بگویند: «آقا! شما مرد حسودى هستید». مگر کسى تحمل مىکند که به او بگویند حسود؟ مىگوید: «حسود خودت هستى؛ چرا اهانت مىکنى؟ چرا بىخود مىگویى»؟ از دیگرى حاضر نیستیم قبول کنیم؛ اما به خودمان که مراجعه مىکنیم، مىبینیم بله؛ ما متأسفانه از این بیمارىها داریم. سر هر کس را انسان کلاه بگذارد، از هر کس که پنهان کند، با خودش که دیگر نمىتواند؛ پس بهترین کسى که مىتواند بیمارى ما را تشخیص دهد، خودمان هستیم.
بیاورید روى کاغذ؛ بنویسید: «حسد»؛ بنویسید: «بخل»؛ بنویسد: «بدخواهى براى دیگران؛ وقتى کسى به خیرى مىرسد، ما ناراحت مىشویم»؛ بنویسید: «تنبلى در کار»؛ بنویسد: «روح بدبینى به نیکان و صالحان»؛ بنویسید: «بی اعتنایى به وظایف»؛ بنویسید: «علاقه به خود؛ شدیداً به خودمان علاقه داریم».اگر بیمارىهاى ما اینهاست، اینها را روى کاغذ بیاوریم. ماه رمضان، فرصتى است که یکى یکى این بیمارىها را، تا آن جایى که بشود، برطرف کنیم.
اگر برطرف نکنیم، این بیمارىها، مهلک خواهد شد؛ هلاک معنوى و واقعى. هلاک جسمى که چیزى نیست! اگر بیمارى مهلکى در ما باشد یا احتمالش را بدهند، چقدر دستپاچه مىشویم؛ شب خوابمان نمىبرد.
بهترین دکترها را پیدا مىکنیم؛ مىگوییم: «نکند این غدهاى که در بدن من است، در دست من است، زیر پوست من است، سرطان باشد»! از تصورش، کلى وحشت مىکنیم؛ آخرش چه؟ آخرش مردن است.
حالا نشد، یک سال دیگر است؛ دو سال دیگر است؛ ده سال دیگر است. هلاکت جسمانى، این است و این قدر از آن مىترسیم. هلاکت معنوى، یعنى براى ابد، دچار خذلان و عذاب الهى شدن؛ یعنى در زندگى جاودان ابدى، از همه نعمتها و لذتها و چشمروشنىهایى که خداوند براى من و شما معین و مقرر کرده، محروم ماندن.
انسان به قیامت نگاه کند و ببیند خداى متعال به بعضى از بندگانش – همین افرادى که با آنها معاشریم و آنها را در کوچه و محله مىبینیم، به همکار ادارى، به دوست دوران تحصیل یا به یک رفیق بگو بشنو – براى برخى کارها و مجاهداتى که در این دنیا داشتهاند، مقامات عالى مىدهد؛ آنها را به بهشت مىبرد؛ از عذاب دورشان مىدارد و از عقبات قیامت، نجاتشان مىدهد و ما به خاطر تنبلى، به خاطر نرسیدن به خود و به خاطر یک لحظه غفلت، از همه آنها محروم ماندهایم! آن وقت است که حسرت، گریبان انسان را مىگیرد؛ «وانذرهم یوم الحسره اذ قضى الامر».۲ کار هم دیگر از کار گذشته است و حسرت هم فایدهاى ندارد. این، هلاکت معنوى است.
برادران و خواهران! اگر به خودمان نرسیم، بدبختى است؛ روسیاهى است؛ محرومیت است؛ از چشم خدا افتادن است؛ از مقامات معنوى دور ماندن و از نعیم ابدى الهى، تهیدست ماندن است؛ پس باید به خودمان برسیم. ماه رمضان، فرصت خوبى است. کتابهاى اخلاق هم خوشبختانه در اختیار هست؛ لکن آن چیزى که آدم از مجموع مىفهمد و آن چه مهم است، این است که انسان بتواند هوا و هوس خود را کنترل و مهار کند. این، اساس قضیه است.
پىنوشتها:
۱. بقره، آیه ۱۸۵.
۲. مریم، آیه ۳۹.