به گزاش صدای حوزه فصل دوم مجموعه «گاندو» شب گذشته در حالی به پایان رسید که قرار بود این سریال پرطرفدار سی قسمتی باشد. با این وجود پایان بی مقدمه سریال «گاندو۲» بدون به سرانجام رسیدن قصهاش اتفاق عجیبی بود که واکنشهای مختلفی را هم دربرداشت. سریال پرطرفداری که از زمان پخش فصل اولش در سال ۹۸ در کنار بازخوردهای مثبت مردمی، واکنش اعضای مختلف دولت را در پی داشت.
سری دوم این سریال هم در همین ۱۵ قسمت عباس صالحی وزیر ارشاد، علی ربیعی سخنگوی دولت و حسامالدین آشنا را وادار به واکنش درباره این سریال کرد و در تازهترین اتفاق، محمدجواد ظریف این سریال را دروغین خطاب کرد و گفت رسانه ملی با پخش این سریال بستری برای بی اعتمادی ایجاد کرده است.
همه این واکنشها و همچنین خبری که مشاور مدیر شبکه سه سیما مبنی بر پخش ادامه سریال گاندو بعد از انتخابات ریاست جمهوری منتشر کرد، احتمال توقف پخش این سریال امنیتی جاسوسی به دلیل فشارهای سیاسی را بیشتر میکند. با این وجود بعد از پخش فصل اول سریال «گاندو» خبرگزاری دانشجو گفتگویی داشت با وحید رهبانی بازیگر نقش «محمد» که به بهانه توقف موقت سریال به بازخوانی آن میپردازیم؛
وحید رهبانی، بازیگر و کارگردان باسابقه تئاتر که سالها پیش با سریال تلویزیونی «خانه ما» در نقش یک جوان عشق فوتبال به یک چهره شناخته شده در تلویزیون مطرح شد بطوری که برخیها برای رهبانی جوان در ادامه راه انتظار ایفای نقش در سریالها و مجموعههای مختلف تلویزیونی را میکشیدند، اما انگار رهبانی جوان مسیر حرفهای خود را در هنر، انتخاب کرده بود و در سالهای متمادی خود را به عنوان یک کارگردان تئاتر مطرح میکرد و برای تحصیل در رشته کارگردانی تئاتر راهی کانادا شود و البته قبل از عزیمت به کانادا در فیلم سینمایی «دوئل» احمدرضا درویش به ایفای نقش پرداخت.
حال چند سالی که رهبانی با اتمام تحصیل خود و برخی فعالیتهای تئاتری در کانادا به ایران بازگشته طی این سالها بیشتر درگیر کارگردانی تئاتر بوده و در کنارش حضور نه چندان پررنگ در یکی دو فیلم سینمایی بوده است تا اینکه وحید رهبانی با ایفای نقش در سریال «گاندو» به عنوان نقش نخست خود را دوباره بر سر زبانها انداخت با این تفاوت که «نیمای» خانه ما این روزها تبدیل به «آقا محمد» گاندو شده است، در ادامه بخشی از گفتگوی وحید رهبانی با خبرنگاران گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو از نظرتان میگذرد:
اگر وسوسه شهرت داشتم در ایران میماندم
در ابتدا در خصوص رفتنم از ایران و تحصیل در کانادا باید بگویم، اینکه برخی مدام میگویند به لحاظ شغلی اشتباه کردم که در اوج فعالیت هایم از کشور رفتم، باید بگویم اگر وسوسه شهرت داشتم قطعا پس از بازی در سریال «خانه ما» و فیلم سینمایی «دوئل» در ایران میماندم، اما خوشبختانه خیلی زود مواجه شدم با چیزی به اسم شهرت در سن پایین و تجربه اش کردم و خوبیها و بدیهای شهرت را به خوبی لمس کردم، اما به خوبی میدانستم که شخص هیجانی تری برای کارگردانی تئاتر و خلق اثر هستم و در نتیجه نیاز به تحصیل بیشتر و حرفه ایتر در این خصوص داشتم و میخواستم علاوه بر تکمیل تحصیلات عالی در حوزه تئاتر با یک فرهنگ دیگری در کشوری دیگر آشنا بشوم و اکنون بسیار خوشحال هستنم که آن مقطع برای یادگیری بیشتر عزیمت کردم.
دوست دارم تا ۱۰ سال «آقا محمد» باشم
پس از پایان تحصیل مسلما به کشور بازگشتم، اما بیشتر وقتم را به کارگردانی تئاتر گذراندم و احتمالا تا آخر عمر هنری ام هم همین رویه را پیش میگیرم، زیرا خانه اول من تئاتر است و خودم به خوبی میدانم حالم با تئاتر خیلی خوب میشود، زیرا ئتاتر برای من فقط نمایش نیست برایم یک تمرین روحی و روانی است که در تمرینهای تئاتر برایم بوجود میآید و پروسه رشد و یادگیری بیشتر برایم رقم میزند و از سویی دیگر ارتباط زنده با تماشاچی هم برایم موضوع را جالبتر میکند البته منظورم این نیست که اصلا به سینما وتلویزیون فکر نمیکنم مسلما در هر حوزهای که پیشنهادی شد که دلم برایش بلرزد آن پیشنهاد را قبول میکنم درست مانند پیشنهاد «آقا محمد» گاندو.
«گاندو» فراجناحی بود و حرف مردم را میزد
از همان روزهای ابتدایی که فیلمنامه «گاندو» را خواندم، متوجه شدم که این اثر حرف مردم را خواهد زد و در مورد موفقیت گاندو نگران آینده نبودم و پس از خواندن فیلمنامه میدانستم حرف این سریال جناحی نیست و صرفا درد و حرف مردم است و در نتیجه میدانستم با ایفای نقش در این سریال ضرر نخواهم کرد هر چند هر اثر هنری حتما نقد دارد، هیچ اثر هنری نیست که همه از آن تعریف کنند، مطلب دیگری که من را برای پذیرفتن نقش «آقا محمد» مطمئن میکرد کارنامه ام در سینما و تلویزیون بود و به خوبی میدانستم که کسی نیستم که غریبه با دنیای هنر باشم و کارنامه هنری ام خیلی روشن است همه میدانند من چه بازیگری در سینما و تلویزیون هستم و در نتیجه با خیال راحت و با فراغ بال میرفتم سر صحنه حتی با هیجان بسیار زیاد میرفتم.
دادن آنتن به «گاندو» جسارت میخواست
گاندو جدا از دستاوردهایی که داشته شروع کننده این گفتمانی است که درباره عملکرد دولت فعلی هم سریال بسازیم حتی در مورد مدیری که هفته پیش مشکل داشته باید حرف بزنیم و این گفتمان نویی است که با «گاندو» شروع شده که باید درباره مشکلات شفاف حرف بزنیم و اتفاق قشنگی است و مانند یک جویبار کوچکی است که راه را باز میکند و مردم احساس میکنند همین که حرف هایشان در سریال زده میشود احساس رضایت میکنند.
در ۴۰ سال گذشته خیلی سعی کردیم در تلویزیون که رسانه گسترده و شاید گستردهترین رسانه ماست دست به عصا باشیم اولین باری است که گاندو با هدف شفاف سازی روی آنتن میرود و این بستر را فراهم کردن در واقع دادن این آنتن به یک چنین قصهای جسارت میخواهد.
برای «آقا محمد» ادا و اطوار درنیاوردم
مردم خیلی با دقت سریالها را دنبال میکنند و موقع تماشای سریال به خوبی به چشمان بازیگران نگاه میکنند و اگر هنرپیشهای با جان و دل بازی نکند به خوبی متوجه میشوند و بازی بازیگر با پس میزنند.
وزنهای که روی دوش نقش «آقامحمد» بود خیلی زیاد و سنگین بود که ظرافتهای خاصی را در بازی میطلبید بطوری که باید در موقعیتی سر بچههای تیم خودش داد وفریاد کند و از سوی با یک مهربانی خاصی باید هوایشان را داشته باشد و حتی شوخیهای ریزی با آنها داشته باشد، شخصیت آقا محمد باید به جز تقابل با مادر و اقای عبدی (رئیس)، با هر کسی که در گاندو صحبت میکرد باید مانند یک بازجو صحبت میکرد.
برای ایفای نقش «محمد» سعی کردم هیچ کاری اضافه و خاصی نکنم و خیلی صاف و تمیز شخصیت محمد را آنطور که باید نشان دهم در واقع تمام تلاشم این بود که بدون هیچ ادا و اطواری نقش آقا محمد را بازی کنم و این مسئله را از مکتب تئاتر آموخته ام.
خداراشکر که امروز تهران، کابل نیست
درباره عزیزانی که ما در سریال «گاندو» نقششان را بازی کردیم باید بگویم، باید آدم بزرگی باشید که قبول کنید جانتان را هر روز کف دستتان بگذارید و برای امنیت کشورتان بجنگید آنهم وقتی که بدانید نه پول زیادی نصیبتان میشود و نه اسمی از شما به میان آروده میشود و این عزیزان با قلبهای بزرگ چنین ویژگی را دارند. این لطفی که این روزها مردم نسبت به عوامل سریال گاندو دارند در واقع تقدیر مردم از سربازی بی نام ونشانی است که برای امنیت کشور تلاش میکنند هر چند که آنان برای تقدیر این جانفشانیها را نمیکنند.
در نهایت از صمیم قلب از این غیورمردان تشکر میکنم که شرایطی فراهم کردند که وضعیت امنیت ایران امروز همانند کابل نیست، واقعا تادر مکان ناامنی نباشیم معنی و مفهموم امنیت را نمیفهمیم، متاسفانه برخیها تصور میکنند امنیت مانند هوا است که باید خود به خود باشد و مثلا صبح که از خواب بلند میشویم باید امنیت اتوماتیک وجود داشته باشد، اما فقط باید جای ناامن برویم تا بفهمیم این دوستان چه قدر ارزشمند هستند. من با توجه به حسی که از این دوستان به هر حال دریافت کردم میدانم که خیلی نیازی به تشکر ما ندارند.