«من کسی رو کشتم که اصلا نمیشناختمش، کسی که اصلا اسمشو نمیدونستم. یک نفس رو از بین بردم فقط به خاطر اینکه اشتباه راهمو انتخاب کردم.» این جملات بخشی از اعترافات تازه منتشر شده «نوید افکاری سنگری» [از اینجا ببینید] است. کشتیگیر ۲۷ ساله شیرازی که در نیمه شب یازده مرداد ۹۷، حسن ترکمان کارمند حراست اداره آب و فاضلاب شیراز را با ضربات متعدد چاقو به قتل رساند.
به گزارش صدای حوزه، افکاری پس از طی یک فرایند طولانی دادرسی نهایتا با تأیید دیوان عالی کشور به قصاص نفس محکوم شد و سرانجام پس از گذشت دوسال از قتل مرحوم ترکمان در ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ حکم قصاص وی به اجرا درآمد.
البته داستان «نوید افکاری» به پرونده قتل حسن ترکمان خلاصه نشد و پرونده افکاری تبدیل به محور اصلی یک هجمه همه جانبه از طرف شبکهی رسانههای معاند جمهوری اسلامی علیه نظام قضایی ایران شد. در ادامه با مرور دروغهای رسانههای ضد انقلاب در خصوص پرونده نوید افکاری به بازخوانی این هجمه رسانهای خواهیم پرداخت:
دروغ اول: اعدام
رسانههای معاند در اولین گام با معرفی افکاری به عنوان یک «کشتیگیر» که تنها به دلیل شرکت در اعتراضات مردمی در آستانه اعدام است، تلاش کردند با پنهان کردن موضوع اصلی پرونده یعنی قتل «حسن ترکمان» توسط افکاری، افکار عمومی را با خود همراه کنند؛ موضوعی که سبب ایجاد موجی در جهت محکومیت اعدام افکاری در شبکههای اجتماعی شد.
آنها با تأکید بر روی واژه «اعدام» به جای قصاص، اتهام افکاری را به جای قتل، محاربه عنوان کردند. باید توجه شود که تفاوت قصاص و اعدام این است که اعدام، مجازات برخی حدود شرعی است که توسط حکومت اسلامی اجرا میشود ولی قصاص برخلاف اعدام، حق الناس و حق شخصی اولیای دم است و تنها به درخواست آنها امکان اجرا دارد و ربطی به حکومت ندارد.
به همین جهت نیز شبکههای رسانهای ضد انقلاب با تمام توان خود سعی داشتند تا پرونده افکاری را از پروندهای جنایی به پروندهای سیاسی تبدیل کنند تا از این طریق بتوانند کمپین خود را بر محوریت افکاری شکل دهند.
با این حال با تأکید قوه قضائیه، افکاری به علت مباشرت در قتل «حسن ترکمان» در دادنامهای مورخ ۱۴ مهرماه سال ۹۸ به قصاص نفس محکوم شد که پس از تأیید حکم مذکور در دیوان عالی کشور این حکم در شهریورماه سال گذشته با درخواست هر ۶ ولی دم مقتول به اجرا درآمد.
دروغ دوم: شکنجه
پس از آن رسانههای ضدانقلاب در حرکتی هماهنگ مدعی شکنجه نوید افکاری و اخذ اقرار از او تحت شکنجه شدند.
در پی این ادعاها جمشیدی اردکانی، وکیل افکاری با مراجعه به مقامات قضایی اظهار کرد که خانواده متهم مدعی شکنجه وی هستند. در همان روز بنابر تقاضای وکیل، دستور اعزام افکاری به پزشکی قانونی صادر میشود تا چنانچه اگر اقرار تحت شکنجه بوده، مراتب مجدداً مورد بررسی قرار گیرد؛ اما متهم در حضور وکیل تعیینی خود اعلام میکند که شکنجه نشدهام و به پزشکی قانونی نمیروم.
جمشیدی اردکانی بعدها در گفتوگویی تصریح میکند: در آن زمان رئیس دایره قتل اداره آگاهی شیراز خواست که موضوع صورتجلسه شود. من برای بار آخر به نوید گفتم که اگر شکنجه شدی میخواهم تو را به پزشکی قانونی ببرم و هیچکس شما را تحت فشار قرار نمیدهد؛ اما گفت که با من خوش رفتاری کردند.
در اظهارات نوید افکاری که در اداره آگاهی صورتجلسه شده و به امضا و اثرانگشت وی رسیده قید شده: «نه تنها شکنجه نشدهام، حتی توهینی نیز به من صورت نگرفته است و نیاز به معرفی به پزشک قانونی ندارم».
در این صورتجلسه که مورخ پانزدهم آبان ۹۷ تنظیم شده آمده است: «ساعت ۱۲ و ۴۰ دقیقه مورخه جاری در ادامه رسیدگی به پرونده قتل مرحوم حسن ترکمان، متهم نوید افکاری فرزند حسین با توجه به درخواست مورخه ۱۵ آبان ۹۷ وکیل متهم جناب حمیدرضا جمشیدی اردکانی مبنی بر اینکه متهم توسط پزشکی قانونی معاینه گردد و وجود یا عدم وجود آثار ضرب و جرح اظهارنظر گردد، لذا متهم مذکور از تحتنظرگاه خارج و ضمن ملاقات با وکیل اظهار داشت که بنده نه تنها مورد ضرب و جرح قرار نگرفته حتی هیچگونه توهینی نیز به بنده صورت نگرفته است و نیاز به معرفی به پزشکی قانونی ندارم. در ادامه با توجه به اظهارات متهم نوید افکاری وکیل وی نیز اعلام نمود که نیازی به معرفی به پزشکی قانونی ندارد؛ لذا مراتب در حضور حاضرین مبادرت به صورت جلسه و به امضا رسید.»
این صورتجلسه که تصویر آن در ادامه آمده است، به امضا و اثر انگشت نوید افکاری و وکیل وی و همچنین مسئولان رسیدگی به پرونده در نیروی انتظامی رسیده است.
البته در شهریور سال گذشته نیز در پی درخواست خانواده افکاری برای معاینه نوید به منظور بررسی شکنجه شدن یا شکنجه نشدن وی، علیرضا درودچی، مدیرکل پزشکی قانونی استان فارس از معاینه نوید افکاری توسط تیم ویژه سه نفره پزشکی در حضور رئیس کل دادگستری استان فارس خبر داد.
مدیرکل پزشکی قانونی استان فارس در گفتوگویی تصریح کرد: به دنبال دستور ریاست کل دادگستری استان فارس مبنی بر انجام معاینه از نوید افکاری، شب گذشته [مورخ ۱۹ شهریور] ساعت ۲۲:۳۰ توسط تیم ویژه سه نفره اعزامی از پزشکی قانونی در حضور رییس کل دادگستری استان فارس از نوید افکاری معاینه به عمل آمد و بر اساس معاینات انجام شده از نواحی مختلف بدن وی، هیچ گونه آثاری دال بر آزار جسمی (شکنجه) نظیر سوختگی، اسکار جراحت و شکستگی استخوان و … مشاهده نشد.
دروغ سوم: نداشتن وکیل
ادعای دیگر مطرح شده توسط رسانههای ضدانقلاب محروم بودن افکاری از حق انتخاب وکیل بود. با این حال اظهار نظر وکلای افکاری در خصوص پرونده وی و تأیید خانواده افکاری واضحترین دلیل بر حضور وکیل در فرایند رسیدگی به پرونده افکاری است.
بعدها نیز قوه قضائیه در مورد شبهات طرح شده پیرامون وکالت در پرونده افکاری تصریح کرد نوید افکاری از همان مرحله دادسرا دارای وکیل تعیینی (انتخابی توسط متهم) بوده است.
دروغ چهارم: مهلت ناکافی برای اخذ رضایت از اولیای دم
پس از اعدام افکاری در ۲۲ شهریورماه سال گذشته برخی از افراد و رسانهها مدعی شدند که قوه قضائیه با عجله و بدون دادن مهلت کافی به خانواده افکاری برای جلب رضایت خانواده مقتول اقدام به حکم کرده است.
یک فعال سیاسی نیز در این میان اظهار کرد: «با برادر نوید افکاری سوار هواپیما شدیم که بریم شیراز، خانواده مقتول قبول کرده بود که برای رضایت برویم و صحبت کنیم. همه امیدوار شده بودیم که رضایت بدهند، یک دقیقه قبل ازحرکت هواپیما زنگ زدند و به برادرش اطلاع دادند که نوید اعدام شده است.»
این ادعا در حالی مطرح شد که بنابر «آییننامه اجرای احکام حدود، سلب حیات، قطع عضو، قصاص، شلاق و تبعید» اجرای قصاص نفس فقط با درخواست اولیای دم صورت میگیرد. از سوی دیگر با توجه به فاصله دو ساله رسیدگی به پرونده نوید افکاری و عدم رضایت اولیای دم و اصرار آنها بر اجرای حکم قصاص، به نظر میرسد این ادعا نیز دروغی در زمره سایر دروغهای ساختگی جریان رسانهای معاند است.
دروغ پنجم: عدم اطلاع افکاری از اجرای حکم قصاص
ادعای دیگری که پس از قصاص افکاری، محور عملیات رسانههای معاند قرار گرفت، عدم اطلاع افکاری از اجرای حکمش بود. این رسانهها با استناد به صوت مکالمه افکاری با برادرش که مدعی برقراری آن در روز قبل از اعدام افکاری بودند، بر بی اطلاعی افکاری از اجرای حکمش اصرار کردند.
این در حالی است که بنابر ماده ۳۵ «آییننامه اجرای احکام حدود، سلب حیات، قطع عضو، قصاص، شلاق و تبعید» قاضی اجرای احکام کیفری موظف است اجرای حکم را به محکوم اطلاع دهد تا چنانچه تقاضای ملاقات با افرادی را دارد اعلام کند. اقدامی که بنابر صورتجلسه منتشر شده از اجرای این ماده توسط قاضی اجرای احکام [که در ادامه خواهد آمد]، به طور تمام و کمال صورت گرفته است.
دروغ ششم: عدم اجازه ملاقات افکاری با خانواده پیش از اجرای حکم قصاص
در ادامه ادعای دروغ عدم اطلاع افکاری از اجرای حکمش، شبکه رسانههای معاند مدعی شدند که مسئولان اجرای حکم افکاری، قبل از اجرای حکم به وی اجازه ملاقات با خانوادهاش را ندادهاند.
با این حال بنابر تصریح مسئولان قضایی، شب قبل از اجرای حکم به افکاری اعلام میشود که اگر خواستار ملاقات حضوری یا تماس تلفنی با خانوادهش است اعلام کند. وی در پاسخ بیان میکند صرفا تقاضای تماس تلفنی با خانواده را دارد و برای این موضوع نیز شماره موبایلی را اعلام و با خانواده خود صحبت میکند.
همانطور که گفته شد اتفاق مورد اشاره صورتجلسه شده و نوید افکاری نیز آن را امضا کرده و اثر انگشت زده است. ضمن آنکه علاوه بر افکاری شش نفر از مقامهای زندان نیز صورتجلسه را امضا کردهاند و تمامی مراحل قانونی قبل از اجرای حکم به صورت دقیق و با نظارت ویژه قاضی اجرای احکام به مرحله اجرا در آمده است.
دروغ هفتم: اجرای غیرقانونی حکم قصاص در ماه محرم
پس از افشا شدن تمام دروغهای محور رسانهای ضد انقلاب، این رسانهها با دستاویز قرار دادن عقاید مردم، اجرای حکم قصاص افکاری در ماه محرم را خلاف قانون و شرع دانسته و آن را نشان از عجله قوه قضائیه برای اعدام افکاری عنوان کردند.
با این حال بنابر تصریح حقوقدانان، هیچ قانون، دستورالعمل و یا آیین نامهای که تکلیف کند در ماه محرم نباید حکم قصاص را اجرا کرد وجود ندارد و اصولا چنین شبههای از پایه بیمعناست.
مسیر اشتباه…
حال در آستانه سالگرد قصاص افکاری و در حالی که پروژه رسانهای ضد انقلاب درباره پرونده او مانند موارد متعدد مشابه مدتهاست شکست خورده است، میتوان فارغ از هیاهوها به آخرین جملات افکاری به عنوان فردی که مسیری اشتباه را انتخاب کرده بود، گوش سپرد؛ جملاتی مالامال از اندوه و پشیمانی: «ای کاش سه ساعت قبل از اون اتفاق شب ۹۷/۵/۱۱ منو دستگیر می کردن. مسیرم رو انتخاب کردم در زندگی [ولی] اشتباه انتخاب کردم. توی درس راه رو اشتباه رفتم، توی کشتی به دلایلی راه رو اشتباه رفتم. امیدوارم اتفاقی که برای من افتاده برای هیچ بنی بشری نیافته، امیدوارم راهی که من رفتم هیچ بنی بشری نره… ای کاش خوب میدیدم…»