صاد احمد در کتاب اسلام و پستمدرنیسم مینویسد: «وقتی روشنفکران متوسط الحال آسیایی ـ نظیر روشنفکران دهلی نو و توکیو ـ در اتاق پذیرایی مجلل خود راجع به اثرات مخرب فرهنگ غرب بر جامعه داد سخن سر میدهند، فرزندانشان که با شلوار جین، پوشاک ورزشی «جاگرز» و کلاه بیس بال بر سر و با یک دستکش مزین با آرم کوکاکولا والدین خود را به سکوت وامیدارند، چرا که میخواهند قسمت بعدی سریال تلوزیونی «توین پیکس» (Twin Peaks) را مشاهده کنند.»
سخن احمد، همان معنای عقبماندگی تفکر از فرهنگ است که نه فقط در هند و ژاپن بلکه در ایران و حتی در شهرهای مذهبی ما هم در حال صیرورت است. هر مقدار سیر فرهنگ سریعتر و شتابندهتر از سیر تفکر و اندیشه باشد، عملا نوعی از جوکریسم فرهنگی (جنبشهای فرهنگیِ بیسر و بیمعنا) بوجود خواهد آمد.
جوکریسم فرهنگی
آنچه که در ایام کرونایی در جامعه میتوان مشاهده کرد، تغییر فضای فرهنگی شهرها و حتی شهرهای مذهبی قم و مشهد و غلبه فرهنگ (یا بیفرهنگی) بر تفکر و اندیشه دینی در آنهاست که من آن را نوعی از جوکریسم فرهنگی بویژه در میان برخی دختران تلقی میکنم.
به رغم وجود نهاد مرجعیت و حوزههای علمیه و نهادهای مربوطه و همینطور طلبههای فاضل و فرهیخته در شهرهای مختلف، تفکر دینی در برخی ساحتها به وضوح مغلوب فضای فرهنگی شده و از آن بسیار عقب مانده است.
در این باره البته میتوان سخن از تقصیر و کوتاهی دولت یا حکومت را هم سر داد، ولی به نظرم مغلوب شدگی حوزه و نهادهای دینبنیاد در برابر شتاب تحولات فرهنگی عواملی درونزا دارد.
در این باره، علاوه بر نبود امتداد فرهنگیِ اندیشههای دینی، یکی از علل تأخر فرهنگیِ تفکر دینی، فقدان شتاب و سرعت در واکنشهای فرهنگی حوزه و روحانیت، و گرفتاری دین در نظام بوروکراسی ادارههاست که باید آن را چاره کرد.