به گراش خبرنگار پایگاه خبری صدای حوزه، حجت الاسلام حمید برزگار، مدیر مسئول پایگاه خبری، تحلیلی صدای حوزه طی یادداشتی به ارزیابی نگاه آموزشکده توانا به امر حضور طلاب جوان در مهدهای کودک پرداخته است که از نظر می گذرانیم.
آموزشکده توانا که به طور رسمی و علنی بودجه خود را از سوی دفتر دموکراسی، حقوق بشر و کار وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا و گوگل تامین می کند و مقصدش را مقابله با نبود آزادی آموزشی در ایران اعلام کرده است طی یادداشتی کوتاه و البته در ادامه پروژه سابق خود جهت هراس افکنی پیرامون تبعات حضور روحانیون در آموزش و پرورش، این بار به سراغ حضور فعال طلاب و روحانیون در ساحت تربیت کودک رفته است.
در این مطلب می خوانیم؛ “به طور خلاصه میتوان گفت در حیطه برنامههای آموزشی و محتوایی همان بلایی که بر سر مدارس ما آمده، بر سر مهدهای کودک هم خواهد آمد؛ ظهور یک دوگانگی آموزشی و فرهنگی و تربیتی که در یک طرف آن تراوشات فرهنگیِ حاکمیت و سبک زندگی موهوم و نامشخصی که آن را «ایرانی-اسلامی» نام نهادهاند قرار دارد و در سوی دیگر آن خانوادههایی هستند که اغلب خواهان آموزشهای مدرن و مهیاشدن کودکانشان برای ورود به دنیایی متعارف همراه با مهارتهای زندگی و رقص و شادی و یادگیری زبانهای پرکاربرد بینالمللی هستند. اگرچه تحلیلگران بر این باورند که چنین آموزشهای رسمی در عصر رسانهها و شبکههای اجتماعی توان تاثیرگذاری محدودی دارند، اما علیرغم پذیرش این موضوع باز هم نمیتوان نتایج منفی این دوگانگی تربیتی و آموزشی را در روح و روان و شخصیت کودکان انکار کرد.”
نویسنده آموزشکده توانا روی دو نکته جهت تخریب حضور طلاب و روحانیون در امر تربیت کودکان پافشاری می کند؛ ابهام معنایی سبک زندگی ایرانی-اسلامی و دوگانگی تربیتی و آموزشی کودکان که اتفاقا هر دو تا حدودی و از جهتی و نه آنطور که گردانندگان توانا مرادشان هست، نکات درستی می باشند!
برای کم کردن از استبعاد این سخن از شما جهت مطالعه انواع نقد وارزیابی ها پیرامون دلایل عدم نهادینه شدن سبک زندگی ایرانی-اسلامی در مراکز متعدد حوزوی و فرهنگی دعوت می کنم و همچنین مباحث مختلفی که اساتید سواد رسانه ای پیرامون چندمرجعیتی شدن کودکان در عصر رسانه ها مطرح می کنند که ناظر به همین مشکل می باشد که کودکان عصر رسانه بین آموزه های تربیتی و فکری والدین و مدرسه و رسانه ها حسابی گیر افتاده اند و لذا خلق و خوهایی ویژه پیدا کرده اند که باید فهمیدشان.
شکست حصر تربیتی غرب
همه اینها در حالیست که می توان گفت حضور طلاب و روحانیون خوش اخلاق و خوش فکر و با تقوا در کنار کودکان می تواند به شکلی عملی تا حدود زیادی مشکل ابهام نظری سبک زندگی ایرانی–اسلامی را حل و فصل کند، مضاف بر اینکه ابهام نظری این مفهوم در لایه های پیچیده آن ظهور و بروز دارد – اگر داشته باشد – و از سوی دیگر و در پاسخ به دوگانگی تربیتی کودکان باید گفت حضور طلاب می تواند صدایی باشد در کنار انواع صداهای مخرب و ضدفطری که ذهن و روان کودکان را احاطه کرده است تا آنها به گونه ای کاملا بیگانه با فرهنگ دینی بزرگ نشوند و این منجر به شکست حصر تربیتی غرب برای آنها بشود و مانع ذهنیت سازی های منفی علیه طلاب و مناسبات دینی در ذهن پاک آنها شوند.
بدیهی است مشکل دوگانگی تربیتی در مورد خانواده هایی که با ادبیات دینی مشکل دارند قابل حل نخواهد بود و تنها راه چاره، بالاتر بردن سهم تربیت دینی در مدارس می باشد تا مانع رشد تک بعدی آنها در امان خانواده ای غیر یا ضد مذهبی شوند.
البته طلاب و روحانیونی که با چنین کودکانی سر و کار دارند لازم است آداب تعامل اثرگذار با این نسل از کودکان بدانند و هرگز باعث پس زده شدن تربیت دینی نزد آنها نشوند. این بخش از طلاب به غیر از معارف دینی باید حاکم بر اقتضائات این نسل نیز باشند و خود نیز تا حدودی دیجی نیتیو باشند! (در همین زمینه بخوانید : شهروندان فضای مجازی و تربیت دیجینیتیو ها)
در میدان و واقع هم می بینیم که غالب خانواده های غیرمذهبی نیز با آموزش های دینی مشکلی ندارند چرا که آسیبی از این قبیل تعالیم سراغ ندارند و اتفاقا احساسشان اینست که در این دوران پر از فساد و تحریک و تنوع، چه بهتر که فرزندانشان با آموزه هایی تربیت شوند که سطح خودداری و مراقبت از خود را نزد آنها بالاتر می برد.
این روزها پدرومادرها بشدت نگران آینده اخلاقی فرزندانشان هستند و حتی از همین امروزشان نیزمی ترسند که مبادا دلبندانشان تحت تاثیر تحریک های شبانه روزی فیلم ها و صفحات مجازی و … خیلی زود بزرگ شوند و بچگی نکنند و در چاله هایی بیوفتند که درآمدنشان زحمت چند ساله بخواهد و …طبیعی است که این قبیل خانواده های غیرمذهبی هم علاقمند به حضور طلاب و روحانیون خوش منظر و خوش برخورد در کنار کودکانشان باشند.
به نظر می رسد مدعیان آزادی فکر به بحث کودک که می رسد دوست دارند تمامی دعاوی آزادی خواهانه خود را کنار بگذارند و طرفدار تربیت تک کانالی آن هم از نوع غربزده و رقص و … باشند!