به گزارش صدای حوزه، چرا با وجود اینکه شاید جریان انقلابی ازمرحوم ایشان بابت فتنه ۱۳۸۸ گِله مندی داشته باشند، امام المسلمین برابعاد جهادی و اخلاقی، مرحوم حجه الاسلام والمسلمین ری شهری تاکید کردند؟
با این پیش مقدمه( ما در زمان حیات افراد شاید نسبت به برخی مواضعشان سوال یا حتی انتقاد داشته باشیم اما بعد از مرگ فرد، بر روی ابعاد برجسته مثبت ایشان تاکید می کنیم، زیرا در زمان حیات سخن در همراهی و عدم همراهی نسبت به مواضع موجود ایشان است، اما پس مرگ، سخن بر روی مواضع مورد قبول و قابل دفاع شخص متوفی است) سوالات پاسخ داده می شود:
اولا قطعا فتنه گران اصلی {مثلث اولی و دومی و سومی و حامیانشان در این زمانه، کنار قریشیان مشرک زمان، درراسشان بنی امیه ( هاشمی، روحانی و خاتمی، در کنار مشرکین جهان در راسشان آمریکا) در برابر انقلاب اسلامی ایران، تا دنیا برقرار است از مثل جناب ری شهری ره کینه دارند، هر چند بیانیه صادر کنند و اظهار لطف و محبت کنند و نفاقشان را پشت بیانیه ها پنهان کنند، زیرا جناب مرحوم ری شهری در کندن ماده خصم طاغوت زده ( مرجع پهلوی ساخته=شریعتمداری ) و ماده خصم آلت دست آمریکا و صهیونیسم (باند سید مهدی هاشمی و منتظری و میوه چین هر دو نفریعنی هاشمی رفسنجانی) نقش کلیدی و محوری داشت. پس الآن وقت گِله گذاری از مرحوم ری شهری نیست.
ثانیا از جناب مرحوم حجه الاسلام ری شهری هر شخصیتی که در ذهن ما باشد، به هزار یک دلیل، علامه مصباح ره، برای سید علی مظلوم مقتدر نبود و نمی توانست باشد. پس با همه باهوش بودن، امنیتی بودن و عالم بودن، اما نه در سطح ایشان اسلام شناس جامع با تمام ابعادش بود و نه مثل ایشان همه حیله های دشمن به خصوص خودی نماهای منافقِ ابلیس را می شناخت، در نتیجه انتظار رفتاری همچون علامه مصباح از او برای سربازی در خدمت مقام معظم رهبری داشتن، خطاست.
از این رو شاید در بحران فتنه های ویژه( در حالیکه با توجه به سن و تجربه شخصی اش، از خودش در سطح یکی از رهبران اجتماعی انتظار داشت، نه اینکه مثل عصر امام خمینی ره که خودش را یک روحانی جوان فاضل در قامت یک سرباز محض، می دید،) سر بزنگاهِ تشخیص اهم و مهم و افسد و فاسد، طبیعی بود، به خطا برود.مثلا در بحران انتخابات ۱۳۷۶ در موضوع خاتمی و ناطق، ایشان و همچون خیلی از خوبان در سال ۱۳۷۶، توجهشان به ضعف ناطق و جریان راست متمرکز شد و از بحران بنیادیِ بنیان گذاران لااُبالی چپ غافل شد.
در نتیجه، آن مرحوم به همراه دوستانش، ابتداء فریب خورد و در زمین هاشمی و چپ بازی کرد، و با تاسیس حزب جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی در سال ۱۳۷۴ در مقابل کارگزاران، و شرکت در انتخابات ۱۳۷۶، عملا در زمین هاشمی و چپ افراطی و التقاطی بازی و سهم زیادی در تخریب ناطق و تقویت خاتمی داشتند و طبل شروع تخریب توسط شخص ایشان در مسجد اعظم قم یا در حرم رضوی ( تردید دارم آغازش در سخنرانی مسجد اعظم قم بود یا در حرم رضوی)به صدا در آمد، اما چونکه روحیه جهادی در دفاع از دین و تقوا داشت در ادامه مسیر از جریان غرب زده دولت اصلاحات جدا شد و حتی از رفیق و همکار دوره ی وزارت اطلاعات و همه کاره اش در نشریه حزب ارزشها ( همان هتاک نسبت به مقام معظم رهبری یعنی دکتر احمد پور نجاتی) عملا جدا شد و این حزب در ادامه از سال ۱۳۷۸ از عرصه فعالیت حذف شد و ری شهری از اینگونه فعالیت جدا شد. البته با این وجود نباید فراموش کرد، مهمترین و با ارزشترین خدمت ری شهری و نشریه ارزشها در این ایام( در زمستان ۱۳۷۶ ) انتشار ویژه نامه ” منتظری از اوج تا فرود ” بود، که تاکنون چنین نشریه جامعی در نقد جریان انحرافی بیت منتظری منتشر نشد.
اما اینگونه خطای تشخص اهم و مهم را، باز جناب ری شهری مثل خیلی از خوبان، در سال ۱۳۸۸ تکرار کرد. و آن خطای تحلیل و تشخیص محل اصلی نزاع در انتخابات سال ۱۳۸۸ بود. انگار آن مرحوم باز محل نزاع و دعوا را بین نظام و فتنه گران ندید بلکه بین احمدی نژاد و موسوی دید، گرچه حامی علنی فتنه گران نشد. اما تا مدتی سکوت غیرقابل دفاع داشت، بله بعد از چندین ماه طی یک بیانیه رسمی در مکّه مکرمه از هر دو طرف انتخابات اظهار برائت کرد. و در همان سال تنهائی و مظلومیت امام المسلمین سید علی مظلوم مقتدر، مثل خیلی از کسان، استعفاء را انتخاب و سال آخر زعامت خود بر امیرالحاج بودن، قرار داد، لکن هیچگاه بعنوان سر باز رسمی فتنه و راس الفتنه، یعنی هاشمی قرار نگرفت.
ثالثا از همه مهمتر انتشار کتاب مهم و تاثیر گذار و سرنوشت ساز آن مرحوم در دفاع از مقوله امامت و رهبری انقلاب و نظام اسلامی بعد از حضرت امام خمینی ره است، و آن کتاب شریف “سنجه انصاف” است که چاپ اول آن در سال ۱۳۸۶ توسط انتشارات دارالحدیث می باشد یعنی در ایام اوج اقتدار ظاهری علی اکبری هاشمی رفسنجانی، و چاپ هشتم آن در سال ۱۳۹۱ ادامه یافت. پس مشخص شد چرا باید از ری شهری دفاع کرد. زیرا هرچند امثال مالک اشتر و قیس بن سعد و برخی یاران دیگر امیرالمومنین علیه السلام گاهی دچار بی دقتی در موضع گیری شدند و مورد انتقاد امثال عمار و مقداد بودند، اما همیشه در دسته بندیهای کلان در درون جانشان حمایت از امام المسلمین ریشه دوانده بود.
در پایان ما همان دعای امام المسلمین را در حق ایشان تکرار می کنیم:امیدواریم این ذخیره ارزشمند، موجب رحمت و مغفرت و علو درجات وی شود.قم مقدس ۲/۱/۱۴۰۱