یه گزارش صدای حوزه، در خلال مبارزات مردمی در خصوص مراحل ملی شدن صنعت نفت بود که رزم آرا نخست وزیر وقت نیز متأسفانه بصورت محرمانه با شرکت نفت انگلیس وارد مذاکره شد تا پیشنهاد بهتری را برای حل مسئله پیش آمده دریافت کند و چون کسی جز رزم آرا از این امر اطلاعی نداشت،
این مطلب مدتها مکتوم مانده بود و اولین باری که اطلاعاتی راجع به مذاکرات مخفیانه شخص نخست وزیر با شرکت نفت منتشر گشت در گزارش سالیانهای بود که رئیس شرکت نفت ایران و انگلیس به صاحبان سهام شرکت مزبور در تاریخ ۱۶ نوامبر ۱۹۵۱ (۲۴ آبان ۱۳۳۰) داده و چنین گفته بود که: «پس از اطلاع از قرارداد منعقده بین دولت عربستان سعودی و شرکت نفت آرامکو درباب تصنیف عواید (این قرارداد در تاریخ ۱۳۲۹/۱۰/۹ بین آمریکا و عربستان به امضاء رسید)،
با وجود این موضوع، شرکت بدون فوت وقت به سپهبد رزم آرا اطلاع داد که حاضر است برای عقد قرارداد مشابهی با دولت ایران وارد مذاکره شود و در همان وقت که این پیشنهاد را کرد، پنج میلیون لیره مساعده نیز به دولت ایران پرداخت تا از درآمدهای بعدی کسر گردد و همچنین موافقت کرد که برای بقیه سال نیز (سال ۱۹۵۱ ) هم ماهی دو میلیون لیره مساعده بپردازد،
شرکت جدیت بسیار نمود که نخست وزیر، پیشنهاد داده شده را دایر بر تجدید مذاکرات برای عقد قرارداد بر اساس اصل تصنیف عواید و همچنین پرداخت مساعده را به دولت علنی کرده و برای اطلاع منتشر نماید. ولی سپهبد رزم آرا امتناع نمود و نهایت خفا را راجع به هردو موضوع رعایت کرد».
از سوی دیگر دکتر گریدی سفیر کبیر آمریکا به دولت ایران اطلاع داد که حاضر است بین شرکت نفت و دولت ایران میانجیگری کند و نظر دولت آمریکا را در مورد نفت جنوب ایران، روزنامه اطلاعات از قول والتر لوی چنین نوشت: «والترلوی رئیس سابق دایره نفت در اداره همکاری اقتصادی آمریکا امروز اعلام کرد که بدون شک دولت ایران در آینده مذاکرات خویش را با اولیای شرکت سهامی نفت ایران و انگلیس بر اساس قراردادی که اخیراً بین نفت آرامکوی عربستان سعودی و مقامات آمریکایی امضاء شده است آغاز خواهد کرد». (روزنامه اطلاعات ۱۳۲۹/۱۱/۱۸)
دکتر گریدی سفیر کبیر آمریکا در ایران همزمان با ملی شدن صنعت نفت در اسفند ۱۳۲۹
و اما رزم آرا با این زمینه فکری و مذاکرات محرمانه انجام شده در جلسه بعد از ظهر روز ۱۲ اسفند سال ۱۳۲۹ ، حاضر شد و در حضور اعضای کمیسیون نفت به مخالفت با لایحه ملی شدن صنعت نفت پرداخت و چون پیشنهاد تصنیف عواید شرکت نفت انگلیس را نیز افشاء نکرد و راه را برای مذاکرات بیشتر دولت و کمیسیون نفت بطور کامل سد کرد، بدین جهت عزم اعضای کمیسیون نفت و متحدان ایشان آنچنان جزم شد که دیگر ملی شدن صنعت نفت را تمام شده میدیدند. آنچنانکه در همان جلسه، رزم آرا با گستاخی هرچه تمامتر گفت: (……و اگر زیاد پافشاری کنند مسجد را بر سر کاشانی و مجلس را بر سر مصدق خراب خواهم کرد …)
و اما در پی حوادث روزگار، رزم آرا پیش از ظهر روز ۱۶ اسفند ساعت ۱۰ و ربع صبح به هنگام حضور در مجلس ترحیم آیت الله فیض در مسجد شاه به ضرب چند گلوله به دست خلیل طهماسبی یکی از اعضای فدائیان اسلام کشته شد و رویه کار ملی شدن نفت به گونهای جدیتر جلو رفت، آنچنانکه در همان زمان، کمیسیون نفت با حضور رئیس و اعضای آن به نوشته دکتر مصدق که بوسیله حسین مکی قرائت میشد گوش میکردند
تا اینکه ناگهان خبر کشته شدن نخست وزیر را به گوش نمایندگان رساندند و دکتر مصدق و دیگر اعضای کمیسیون نفت همچنان در اتاق خود مشغول به بحث و بررسی بودند و اعتنایی به حادثه پیش آمده نداشتند و عکسالعملی نیز از خود نشان ندادند، تا جایی که سیوششمین جلسه کمیسیون نفت را تا ساعت شش بعد از ظهر دنبال کردند تا با وضعیت پیش آمده هرچه زودتر به هدف از پیش تعیین شده که همان ملی شدن صنعت نفت ایران بود برسند.
رزم آرا
چنانچه در روز ۱۷ اسفند یعنی فردای قتل رزم آرا، مصوبه کمیسیون دائر بر ملی شدن صنعت نفت به امضای دکتر مصدق رسید تا در جلسه علنی مجلس نیز مطرح شود. روزنامه دیلی میل در شماره ۱۷ اسفند خود نوشت: «… رزم آرا بر سرنفت میخواست با انگلستان قرارداد جدید ببندد، اما شکست خورد … مرگ او از این جهت وحشتانگیز است که ایران را باز و بلا دفاع رها کرد»
و آنچه که در ۱۷ اسفند به تصویب کمیسیون نفت رسید: نظر به اینکه ضمن پیشنهادات واصله به کمیسیون نفت، پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور مورد توجه و قبول کمیسیون قرار گرفته و از آنجایی که وقت کافی برای مطالعه در اطراف اجرای این اصل باقی نیست کمیسیون مخصوص نفت از مجلس شورای ملی تقاضای دوماه تمدید میکند.
چنانچه سرانجام در تاریخ ۲۴ اسفند، مجلس شورای ملی، ماده واحده زیر را تصویب و ابلاغ کرد: مجلس شورای ملی تصمیم مورخ ۱۷ اسفند ماه ۱۳۲۹ کمیسیون مخــصوص نفت را تائید و با تمــدید مدت موافقت میکند.
تبصره ۱: کمیسیون نفت مجاز است از کارشناسان داخلی و خارجی در صورت لزوم دعوت کند و مورد استفاده قرار دهد.
تبصره ۲: آقایان نمایندگان حق دارند تا پانزده روز بعد از تشکیل کمیسیون، پیشنهادات و نظریات خود را به کمیسیون داده و برای توضیحات در کمیسیون حق حضور داشته باشند.
در این جلسه که سراسر مملو از شادی و سرور بود، پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، از سوی مخبرین جراید یادداشتی خطاب به دکتر مصدق به عنوان تبریک تصویب قانون نوشته شد و پاسخ آن از طرف فراکسیون جبهه ملی به شرح ذیل بود:…
آقایان محترم، مخبرین جراید ملی، هر خدمتی جبهه ملی انجام دهد، مرهون افکار عمومی است و افکار عمومی ساخته و پرداخته جراید است. بنابراین جبهه ملی باید صمیمانه از کمک و مساعدت جراید ملی که افکار مردم را روشن کرد و محیط مناسبی برای رد لایحه الحاقیه به قرارداد باطل نفت را فراهم کرده اند تشکر کند، دوام خدمت جراید ملی را به خدمت به مملکت را از خداوند خواهانیم.
دکتر مصدق – دکتر شایگان – الهیار صالح – حائری زاده – دکتر بقائی کرمانی – حسین مکی – محمود نریمان – عبدالقدیر آزاد.
و در نهایت عین ماده مصوب روز ۲۴ اسفندماه ۱۳۲۹، نیز در تاریخ ۲۹ اسفندماه ۱۳۲۹ در مجلس سنا به تصویب قاطع اعضاء رسید و صنعت نفت ایران در کل کشور ملی شد. آری، مرگ رزم آرا اگرچه قتل نخست وزیر ایران بود اما آشفتگی چندانی در روند کار کمیسیون نفت ایجاد نکرد.
مظفر بقایی، ابوالحسن حائری زاده و حسین مکی
از ۱۶ اسفند تا پایان سال یعنی در طی ۱۴ روز از آخرین ماه سال ۱۳۲۹ شگفت انگیزترین صحنههای غرور و عظمت یک ملت در برابر یک قدرت پرتوان و در حقیقت استعمار جهانی بروز کرد. ملت ایران در این دو هفته به تلافی سالها بلکه قرنها سرشکستگی و حقارت، در برابر سرنیزه بیگانه قیام کرد و درسی فراموش نشدنی به استعمار نو و استعمار پیر داد.
پیکار نفت در چنان شرایطی بود که افکار عمومی جز به ملی شدن به امر دیگری توجه نداشت و به همین دلیل نه مرگ رزم آرا و سقوط حکومت او و نه روی کار آمدن حسین علاء و تشکیل دولتش چنان اثری در اذهان عمومی، آنگونه که مسئله نفت فراموش شود را نداشت.
حال تفسیر خواندنی رادیو لندن درباره تصویب طرح ملی شدن نفت آورده میشود که: «امروز پارلمان ایران پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را در کشور تصویب کرد، این پیشنهاد از طرف عده معدودی از مرتجعین و ثروتمندان و همچنین یک عده ملاهای متعصب که در راس آنها سید ابوالقاسم کاشانی قرار گرفته ، پشتیبانی میشود … چند نفر منفی باف که عدهای از جوانان ساده لوح از آنها پیروی میکردند و فریاد میکردند نفت ایران برای ایرانی»
ولی هیچکس نگفت چطور ممکن است که ایرانی نفت خود را اداره کند. فقط کسانی از قبیل رزم آرا که میدانستند اداره کردن نفت به دست ایرانی عملی نیست، با پیشنهاد ملی کردن مخالفت میکردند …
همچنین منچستر گاردین در تاریخ ۱۹ مارس ۱۹۵۱ نوشت: «اقدام برای ملی شدن نفت ایران، سایر کشورهای خاورمیانه از جمله عراق و مصر را بیدار کرده است». و روزنامه تایمز نیز نوشته بود که: «به کاربردن شدت و زور در برابر تصمیم ایران سبب خواهد شد که ایران و سایر ملل خاورمیانه علیه ما متحد شوند»
در خاتمه اظهار نظر دولت انگلیس نیز خواندنی است : «… اصل ملی کردن و سلب مالکیت خصوصی از شرکتی که بر اساس تضمین یک پیمانی که با مذاکرات آزاد منعقد شده و تا سال ۱۹۹۳ معتبر است را نمیتوان نادیده گرفت …
با تصمیم ملی کردن نفت نمیتوان به عملیات شرکت خاتمه داد … در صورت بروز اختلاف اگر ارجاع آن به حکمیت صلاح دیده شود این اختلاف را به رئیس یا نایب رئیس دیوان دادرسی بینالمللی برای تعیین یک نفر حکم و یا سرحکم مراجعه کنند…
شرکت خود را حاضر کرده است درباب قرارداد جدیدی بر اساس تقسیم متساوی منافع داخل مذاکره شود ولی شرکت نمیتواند چنین پیشنهادی را به فکر خود راه دهد تا مطمئن نشود که قراردادی که در دست دارد تا انقضای مدت در اعتبار خود باقی خواهد بود …
دولت پادشاهی انگلستان با جلب توجه دولت آن جناب (دولت ایران) به این نکات مشروحه میل دارد عقیده ثابت خود را به اینکه همکاری مداوم شرکت نفت با دولت ایران به صلاح دولت و ملت ایران است ابراز دارد دولت پادشاهی انگلستان امید واثق دارد که مذاکرات آینده در باب نفت بر پایه عادلانه و با روح مودت انجام خواهد گرفت …
آنچنانکه متن ذیل از آن روزگاران به یادگار ماند و در تاریخ ابدی شد: بهنام سعادت ملت ایران و بهمنظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد میکنیم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرار گیرد.
بیشتر بخوانید:
ممنوعیت ورود کالای خارجی با دستور رهبری، نخستین گام در مسیر توسعه صنعت تولید ملی