به گزارض صدای حوزه، چرا مطابق نظرسنجی گروه گمان ایرانیان نظر مطلوبی درباره قدرتهای جهانی و نظم حاکم بر جهان ندارند؟ چرا ایرانیان با حرف زور مخالفند؟ گمان یک مرکز افکارسنجی در هلند است که توسط ایرانیان موافق براندازی جمهوری اسلامی هدایت میشود.
این مرکز نظرسنجیهایش را به صورت اینترنتی انجام میدهد و نتایج آنها را معنادار و قابل تعمیم به کل ملت ایران میداند. آنها با تیم سایفون که فیلترشکنهایش برای مردم آشناست یک نظرسنجی انجام دادهاند و از ایرانیان درباره رابطه با جهان پرسیده و پاسخها را با نیروی یک مرکز تخصصی هلندی ارزیابی کردهاند.
ایرانیانی که در این نظرخواهی شرکت کردهاند خواهناخواه چند ویژگی دارند؛ یک به اینترنت دسترسی دارند، علاقهمند هستند که درباره موضوعات سیاسی اظهارنظر کنند و از همه مهمتر اینکه علاقهمند هستند این اظهارنظر را با مؤسسهای با سویههای سیاسی مخالف نظام در میان بگذارند. (البته کتمان نمیکنم برخی منتقدان موسسه گمان هم ممکن است در نظرخواهی این موسسه شرکت کرده باشند) اما کسانی در این نظرخواهی حاضرند که خواهناخواه بدشان نمیآید در پیمایش یک موسسه با نشانههای روشن ضدجمهوری اسلامی همراه باشند.
برنامه هستهای و ایرانیان
مطابق گزارش گمان، حدود دوسوم ایرانیان با برنامه هستهای ایران موافق هستند. حدود یکششم این جمعیت با دستیابی ایران به سلاح اتمی همنظر هستند. این نکته برخلاف یکی از دهها تبلیغات دامنهدار مخالفان جمهوری اسلامی است که میگویند ایرانیان اساسا با برنامه هستهای موافق نیستند. نظرسنجی این مرکز با گرایشهای براندازانه این انگاره را باطل میداند. در ادامه حدود ۵۵ درصد شرکتکنندگان در نظرسنجی با تعلیق غنیسازی برای رفع تحریم موافق هستند. به نظر عدد قابلتوجه است و میتواند به این معنا باشد اگر توافق خوبی حاصل شود که برای ایرانیان نتیجهبخش باشد، مردم با تعلیق غنیسازی اورانیوم مشکلی ندارند. با این حال حدود ۴۵درصد این گزینه را انتخاب نکردهاند که جالب توجه است.
نکته جالب اینجاست که حدود نیمی از مردم ایران باور ندارند که برجام اولیه (با حضور آمریکا) به نفع ایران بوده باشد. یعنی با اینکه جامعه هدف نظرسنجی با تعلیق غنیسازی با هدف رفع تحریمها موافق است ولی نسبت به این واقعیت که برجام به رفع تحریمها منجر شده بود مشکوک هستند.
حدود نیمی از جامعه نظرسنجی موافق هستند که در موضوع احیای برجام در مورد دیگر موضوعات اختلافی با غرب توافق صورت گیرد. مثلا در سایه مذاکرات هستهای درباره مسائل حقوق بشر یا توان نظامی ایران هم گفتوگوهایی صورت بگیرد. البته از پرسش مطرح شده در نظرسنجی نمیتوان نتیجه گرفت که منظور از توافق چیست. آیا توافق یعنی پذیرفتن نظر غرب یا تأمین رضایت طرفین؟
نکته جالب اینجاست که کمتر ۱۰درصد این افراد وضعیت کنونی اقتصاد ایران را ناشی از تحریمها میدانند. این موسسه نظرسنجی نام بخش دوم را فساد و ناکارآمدی حکومت مینامد. آیا این نتیجه، تأییدکننده گفتههای رهبر انقلاب نیست که معتقد است ریشه مشکلات کشور در داخل است و آن را نباید به مذاکرات گره زد؟ دستکم این دو نظر در نتیجه شبیه هم هستند، هر چند از دو زاویه نگاه متفاوت بیان میشوند.
نکته قابل توجه دیگر این است که حدود یکچهارم جامعه هدف نظرسنجی با توسعه برنامه موشکی ایران مخالف هستند. یکچهارم هم در هر صورت با توسعه برنامه موشکی موافق هستند؛ تنوع دیدگاهها با وزن یکسان دیده میشود. ولی رسانههای مدعی آزادیبیان به یک اندازه به این دو وزن یکسان بها نمیدهند. باقی جمعیت هم در این بین قرار میگیرند. آنها نوعا بر این باور هستند توسعه برنامه موشکی اگر موجب تحریم نشود خوب است. با وجود این همه مشکلات اقتصادی برای کشور، پایداری ایرانیان قابل ستایش نیست؟
اما بخش رابطه با باقی کشورها هم جالب توجه است. قبل از هر چیز باید گفت سوال کمی مبهم است. پرسشگر پرسیده است نظر شما درباره کشورها و نهادهای بینالمللی مطرح شده، چیست. منظور از یک نهاد بینالمللی روشن است، ولی منظور از کشور دقیق نیست. یعنی دارد نظر مردم ایران را درباره ملت و دولت یک کشور میپرسد یا فقط نظرشان را درباره دولت آن کشور میخواهد. به همین علت وقتی بیش از نیمی از شرکتکنندگان درنظرسنجی با آمریکا موافق هستند، با کل آمریکا موافق هستند یا با دولت آن کشور موافق هستند؟!
باید پرسشهای یک نظرسنجی شفاف باشد تا امکان داوری دقیق به دست آید. چون اینطور به نظر میآید که مردم ایران منظور پرسشگر را کل آمریکا درک کرده باشد زیرا در سوال دیگری تنها ۳۸درصد جامعه هدف نظرسنجی با سیاستهای روسایجمهور فعلی و گذشته آمریکا موافق بودند. آمریکا فراتر از دولتش، یک کشور تکنولوژیک پیچیده با طیفهای رنگارنگی از ملیتها و رفتارهای مختلف است که کنشهای گسترده آنطور که در واقعیت وجود دارد، در دولت آن کشور نقشآفرین نیست.
منفورترین کشور کدام است؟
نکته جالب این که منفورترین کشور یا دولت در بین ایرانیانی که در این نظرسنجی شرکت کردهاند، انگلیس است چون حدود یکچهارم این افراد با این کشور موافق یا تا حدودی موافق هستند. بیش از نیمی هم نظر مثبتی درباره سازمان ملل یا اتحادیه اروپا ندارند. در بند بعدی شرکتکنندگان با توافقنامه ایران و چین و ایران و روسیه مخالفت کردهاند.
البته چطور ممکن است با توافقنامهای که هنوز منتشر نشده و عموم از بندهای آن اطلاع ندارند، مخالف بود مسبوق به سابقه است. ایرانیها با توجه به سوابق قدرتها نسبت به آنها بدبین هستند. این چندان به این که محتوای آن توافق چه باشد، ربطی ندارد. چون پاسخدهندگان عموما نمیدانند یا نمیتوانند بدانند محتوای آن توافقها چیست. کاش این سوال هم پرسیده میشد که آیا از متن توافقات ایران با چین و روسیه آگاهی دارید یا آن را خواندهاید؟
پرسش بعدی بسیار جالب توجه است. بیش از ۶۰ درصد افراد گفتهاند قدرتهای جهانی باید بر حقوق بشر ایران نظارت و در صورت لزوم اقدام عملی کنند. به نظر نمیرسد قدرتهای جهانی این نظر را جدی بگیرند. چون چند بند بالاتر از نظر همین افراد، قدرتهای جهانی عموما منفور هستند. مردم ایران برای قدرتهای جهانی اصلا تکیهگاه مطمئنی نیستند.
۶۰ درصد شرکتکنندگان نقش ایران را در تحولات منطقه منفی ارزیابی میکنند. ولی تنها ۳۳درصد همین افراد نظر نامساعدی درباره نیروی قدس سپاه پاسداران دارد. به نظر میرسد مردم از نقش نظامی ایران در منطقه راضیتر باشند تا نقش دیپلماتیک آن. وگرنه چطور بیشتر جامعه هدف نظرسنجی نقش ایران را منفی ارزیابی میکنند ولی همان اکثریت نسبت به نیروی قدس دستکم نظر نامساعدی ندارند.
در بند بعدی، افراد عموما با شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل موافق نیستند. شعار مرگ بر انگلیس در گزینهها نیست. چرا موافق نیستند؟ به نظر من به این علت است که آنها عمده مشکلات کشور را ناشی از داخل میدانند. چون شعار متناظر با همین گزاره در همین جدول رأی بالایی آورده است.
در بند بعدی مطابق این نظرسنجی شرکتکنندگان در نظرسنجی عموما با شاخههای نظامی مقاومت در منطقه موافق نیستند. جالب است پرسشکنندگان درباره گروههای نظامی شیعی از مردم پرسیدهاند. چرا در مورد داعش از مردم ایران نپرسیدهاند؟ نظرسنجی در اینجا خلل دارد. عددها در این جدول کمی تند و یکطرفه به نظر میرسد و با بسیاری از نظرخواهیهای بینالمللی دیگر تزاحم جدی دارد. حدود ۳۰درصد پرسش شدگان معتقدند تنش میان ایران و اسرائیل به درگیری مستقیم نظامی منجر میشود. این عدد آن هم از سوی بنگاه نظرخواهی که داعش را از سیاهه نظرهای مردم حذف میکند، قابل تأمل است. آیا باید توسعه موشکی را جدیترگرفت؟
۶۷ درصد پاسخدهندگان گفتهاند در انتخابات ریاستجمهوری اخیر شرکت نکردهاند. این عدد ۱۵درصد با آمار رسمی فاصله دارد. فاصله نمونه از جامعه معنادار است. پاسخی برای این فاصله باید داده شود. آنها انتخابات سال ۱۳۹۶ را نیز معیار گرفتند. باز هم اشکالاتی هست. یکی این که اگر کسی الان ۲۰ سالش باشد در سال ۱۳۹۶ نمیتوانسته است در انتخابات شرکت کند. نظر این فرد چطور وزندهی شده است؟ چون «نتوانستن رأی دادن» با رأی ندادن یا رأی باطله دادن فرق دارد. راستی چرا برای انتخاب نمونهوزندهی از انتخابات سال ۱۴۰۰ استفاده نشد؟ چون این دو انتخابات تقریبا با یک وزارت کشور (با مسوولیت رحمانی فضلی)، سلیقه سیاسی و شورای نظارت برگزار شد.
مشکل دیگر این است که چرا رأی ندادن را با رأی باطله دارای یک ارزش و پیام سیاسی دانسته است؟ تمام گروههای مخالف نظام از جمله رؤسای همین گروه افکارسنجی، مردم را به رأیندادن تشویق میکنند نه به رأی باطله دادن. اگر این دو مفهوم به یک معناست، پس اینها هم باید از این به بعد مردم را تشویق کرده در انتخابات شرکت کنند، ولی رأی باطله بدهند. این یکسانانگاری در نمونه وزندهیشده نمونه آشکار وارد کردن سلایق سیاسی در نتایج نظرسنجی است. وگرنه در یک برخورد علمی، رأی باطله ستونی جداگانه از رأی ندادن خواهد داشت. البته این که روششناسی پژوهش در این نوشته معرفی شده ستایشبرانگیز است. هر چند این روششناسی با ابهاماتی روبهرو باشد که فقراتی از آن ابهامات بیان شد.
سال گذشته Chicago Council on Global Affairs درباره ایران نظرخواهی کرده بود. در آن نظرخواهی ۹۰درصد پاسخدهندگان کاملا یا تا حدی موافق برخورداری از برنامه صلحآمیز هستهای بودند یا نظرسنجی مرکز مطالعات بینالمللی و امنیتی مریلند میگوید بیشتر از ۶۰درصد ایرانیان با حزبا… لبنان موافق هستند. درست برعکس همین نظرسنجی یا در مورد دیگری ۸۵درصد مردم نظر نامساعدی درباره آمریکا داشتهاند. البته این عدد هم کمی یکطرفه به نظر میآید.
در آن نظرخواهی بیشتر پاسخدهندگان درباره چین نظر مساعدی داشتند، درست برخلاف نظرخواهی گمان. درست است این نویسنده نظرخواهی نکرده است ولی به طور شهودی میتواند تشخیص دهد مردم ایران در هیچ موضوع حساس و مناقشهبرانگیزی نظر یکدستی ندارند. یعنی به طور شهودی احتمالش کم است که ۸۵درصد مردم ایران با آمریکا مخالف باشند. مرکز مریلند از مردم پرسیده بود آیا چیزی درباره قرارداد ۲۵ساله با چین خواندهاید.
بیش از ۴۰درصد گفته بودند چیزی در این باره مطالعه نکردهاند. نظرخواهی همان مرکز در مریلند در تابستان امسال نشان میدهد ۷۴درصد وضعیت اقتصادی ایران را بد توصیف کردهاند. این واقعیت در ایران امروز قابل کتمان نیست. اختلافات بین این نظرخواهیها و نظرخواهی گمان اساسی ارزیابی میشود. با این همه نظرخواهی گمان هم خالی از بینش برای مخاطب نیست. حتی اگر با عینک کسانی که عمیقا با جمهوری اسلامی مساله دارند به روابط خارجی ایران نگاه کنیم درمییابیم مردم ایران دل خوشی از قدرتهای جهانی ندارند و به آنها اعتمادنمیکنند.