به عبارت ساده یک نظام حکومتی متشکل از مجموع سه رکن تئوری و قوانین، ساختار تشکیلاتی و مسئولین اجرایی میباشد و فقدان هر یک از اینها، یعنی فقدان نظام حکومتی لذا وقتی از عنوان نظام حکومتی بحث میکنیم از به هم پیوستگی سه رکن مذکور بحث کردهایم. این سه رکن در به هم پیوستگی با هم نظام حکومتی محسوب میشوند و جدای از هم صرفاً بخشی یا قسمتی از نظام حکومتی هستند لذا فساد و انحراف در یک بخش و قسمت و یا زیر مجموعههای آن به معنای فساد و انحراف در کل نظام حکومتی نیست. ضمناً وقتی که از کلیت یک نظام حکومتی بحث میکنیم باید توجه داشته باشیم که این کل متشکل و پدید آمده از اجزائی است و به عبارتی این جزءهای مختلف هستند که با به هم پیوستن موجب شکل گیری کلیت نظام حکومتی شدهاند.
گرچه از فساد و انحراف جزئی در یک نظام حکومتی نمیتوان حکم به فساد و انحراف کل آن نظام حکومتی کرد اما باید توجه داشت که فساد و انحراف کل از فساد و انحراف اجزائش شروع میشود. اکنون و فی الحال رویکرد و جهتگیری کلان و برآیند حرکت کلی نظام مقدس جمهوری اسلامی حق و توحیدی و رو به جلو میباشد اما خداوند هیچ تضمینی به ما نداده است که تا آخر نیز اینگونه بماند لذا اگر در خصوص فساد، انحراف و ظلم در برخی از اجزاء نظام اسلامی اعم از قوانین و ساختار و مسئولین حساس نباشیم و با آن مقابله نکنیم ممکن است که این فساد و انحراف همانند یک غده سرطانی به سایر اجزاء نیز سرایت کند و خدای ناکرده این سرایت در اجزاء گسترش یافته و به مرحلهای برسد که رویکرد و جهتگیری کلان و برآیند کلی نظام مقدس جمهوری اسلامی را تغییر دهد.
شکی نیست که رویکرد و جهتگیری کلان و برآیند حرکت کلی نظام مقدس جمهوری اسلامی قطعاً حق و توحیدی و رو به جلو بوده و هست ولی آیا این حق و توحیدی و رو به جلو بودن همچنان در آینده نیز استمرار داشته و پایدار خواهد بود…!؟ همچنین شکی نیست که در بن مایه و شاکله برخی قوانین و ساختارها و شخصیت برخی مسئولین نظام جمهوری اسلامی ما با فساد و انحرافی در حد باطل و ناحق بودن به معنای رنگ و بوی طاغوت داشتن مواجه هستیم. البته هموراه این فساد و انحراف آشکار و ظاهر نیست لذا گاهی ما با پوسته و شعارهای خوب و مثبت طرف هستیم ولی درون مایه و عملکرد چیز دیگری است لذا در نقد و اصلاح یا حتی حذف اجزاء فاسد و منحرف باید به گونهای عمل کنیم که به اصل موجودیت، مشروعیت و مقبولیت نظام آسیب نرسد
کشور ما در فساد خزنده حاصل از سوء تفکرها و تندرویها و سوء مدیریتها افراد منافق و فرصت طلب نفوذی و عملکرد مفسدانه پلیس و دستگاه قضایی و اتش به اختیاران خودسر مدعی دفاع از نظام که در واقع حافظ منافع نامشروع خود هستند ، در بحران اعتقادسوزی و هرج و مرج و بی قانونی گرفتار شده. عده ای کوته بین تلاش میکنند با تحمیل حجاب ، اسلام بی محتوی را به معرض جهانیان بگذارند درحالیکه پایبندی به این موارد اعتقاد میخواهد همانطور که ابتدای انقلاب وجود داشت. اکنون اسلام معنوی جای خودرا به اسلام حکومتی و نفاق مطلق داده و به هیچ مدعی نمیتوان اعتماد کرد.