به گزارش صدای حوزه، برادرِ کاظم اخوان یکی از چهار دیپلمات ربوده شده همراه حاج احمد متوسلیان در ۱۴ تیر سال ۶۱ توسط فالانژهای لبنان، طی یادداشتی از چهل سال بیخبری روایت کرد و چنین نوشت:
غم نامهای به چهل سال تاریخ اخلاق و سیاست
تیرماه ۶۱ زخمی عمیقی بر قلب و جان ما نشانده است. پس از گذشت چهار دهه از ربوده شدن برادرمان کاظم اخوان خبرنگار عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی و سه همراه وی احمد متوسلیان، تقی رستگار مقدم و سیدمحسن موسوی سپری شده است، اما سرنوشت آنان همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد و تاکنون هیچ مرجع رسمی دولتی نخواسته است، واقعیت سرنوشت آنان را به خانواده آنان اعلام کند.
سال گذشته در این ایام جناب آقای حمید داودآبادی پژوهشگر محترم دفاع مقدس به نقل از شهید قاسم سلیمانی در رسانههای جمعی اعلام کرد: عزیزان ما در همان ابتدای ورود به لبنان توسط مزدوران رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدهاند، اما دولت به دلایل سیاسی حاضر به اعلام آن نیست.
آری در معرکه سیاست و اخلاق چهل سال است که ما قربانیان مصلحت و سیاست هستیم. اخلاق با حقیقت و فضیلت همراه است و سیاست با منفعت و مصلحت. سؤال اساسی این است که آیا سرانجام حقیقت جویی و اخلاق در برابر سیاست پیروز خواهد شد؟ اخلاق در برابر سیاست یعنی اینکه حقیقت را بگوییم، دروغ نگوییم، از فریب بیوفایی، پیمان شکنی، نقض عهد، جفا، جور، تزویر، حیله، خدعه، ریا و دورویی، غدر بپرهیزیم، و در یک کلام فضایل اخلاقی و انسانی را در راه سیاست قربانی نکنیم.
فریفتن برای همیشه ممکن نیست و رفتارهای غیر اخلاقی همواره پنهان نمیماند، برای همیشه نمیتوان با ظاهر آرایی و با توهم زیرکی و زرنگی دست به فریب و نیرنگ زد، چون ما ساده دل هستیم. اذعان میکنیم در تمام این چهل سال آماده فریب خوردن در مورد سرنوشت عزیزان خود بودهایم، اما پس از سالها حالا دیگر این زخم آنقدر کهنه و عمیق شده که دیگر امیدی به بهبودی آن نیست، درمان این زخم و زدودن نتایج رنجبار آن حتی در صورت اعلام حقیقت سرنوشت دیپلماتهای ربوده شده ایرانی در لبنان ممکن نیست.
در این سالها هیچی دولتی در کشاکش اخلاق و سیاست هیچ حقی برای ما جهت اطلاع از سرنوشت عزیزانمان قائل نشده است، آیا دادرسی برای استیفای حقوق از دست رفته ما وجود دارد؟
نامه ای به رئیس جمهور
هشت سال پیش در چنین روزی و در ابتدای دولت آقای روحانی با خوش خیالی در نامهای به وی نوشتیم:
جناب آقای روحانی
انصاف دهید که خانوادهها حق دارند پس از اینکه سالها بر روح و روان آنها صدمه وارد شده از سرنوشت عزیزانشان آگاه شوند. فرمودید مردم صداقت میخواهند، ما نیز پس از گذشت بیش از سه دهه فقط صداقت میخواهیم. سالها پدران و مادران این عزیزان قلبشان میتپید به امیدی، چشمهایشان دوخته بر در بسته با آرزوی دیدار گمشده، آخرین آرزوی آنان دیدار جگر گوشههایشان بود که در آنان شوق امید ایجاد میکرد، اما آنان آرزو به دل رفتند و فراموش شدند.
اینک از میان آنان فقط مادر احمد متوسلیان و تقی رستگار مقدم همچنان در انتظار شنیدن خبر قطعی از سرنوشت فرزندان خود هستند؛ و حالا پس از چهل سال از میان همه آن پدران و مادران دست تقدیر بر این بوده که مادر حاج احمد همچنان چشم انتظار بماند و شاید این شعر نیما وصف حال او باشد:
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که میگیرند در شاخ تَلاجَن سایهها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
در آن دم که بر جا درهها، چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه، من از یادت نمیکاهم
تو را من چشم در راهم
باید بپذیریم که سنگینترین شکست برای یک دولت قبل از کارآمدی شکست اخلاقی آن است.
آری دولت آقای روحانی روی همه دولتهای قبلی را در بیتفاوتی و تسامح نسبت به سرنوشت آنان سفید کرد، رؤسای جمهور قبلی و وزرای خارجه آنان حداقل اظهاراتی هر چند به ظاهر و خنثی در ملاقات با خانوادههای آنان داشتند، اما در هشت سال دولت آقای روحانی علیرغم مکاتبات ما با ایشان و آقای ظریف تاکنون حتی یک کلمه در خصوص سرنوشت آنان سخن نگفتهاند و این نشانگر این است که این موضوع حتی در دیپلماسی اعلامی دولت در هشت سال گذشته هیچ اهمیت و جایگاهی نداشته است.
دولتی که هیچ عملی از سوی خود را مغایرِ با اصول اخلاقی نمىداند، بلکه بر آن است که هرچه انجام میدهد، عینِ اخلاق و فضیلت است.
متأسفانه اخلاق مداری رویکردی مغفول در دولت آقای روحانی بوده است. دولتها همواره باید در پىِ تقویت و افزایش سرمایه اجتماعى باشند اعتماد مردم و پیوندهاى اخلاقى، موتورِ محرکِ جامعه هستند.
امیدواریم که بالاخره یک روز و در یک جایی این دولت در نزد وجدان بیدار ملت محاکمه اخلاقی شود.
اولین قدم در راه، روشن شدن سرنوشت دیپلماتهای ربوده شده ایرانی در لبنان احساس کردن درد این زخم در مسولین است و قبول مسئولیت ملی دولتمردان در قبال رنج چهل ساله ما.
چهار دهه بیاطلاع نگه داشتن ما از سرنوشت عزیزمان درد و رنجی نیست که از آسمان بر مانازل شده باشد، بلکه برساخته بازیهای سیاسی عدهای است که در چهل سال گذشته به هر طریقی مانع روشن شدن سرنوشت غمبار عزیزانمان شدهاند که منتهی به چهل سال زندگی در برزخ شده آری از ماست که بر ماست.
روح و روان ما آکنده از زخمهای ناشی از سیاست است چرا که در نبرد بین اخلاق و سیاست این سیاست است که همیشه پیروز بوده، تا زمانی که این زخمهای عمیق نشسته بر جان روح ما فهم نشوند، گذشتهای خواهد بود که همچنان در امروز ما پس از چهار دهه همچنان ادامه مییابد.
ای کسانی که همچنان مسئول تداوم چنین وضعی هستید و فقط به سیاست اهمیت میدهید و اگر ما و هیچ یک از خانوادهها برای شما مهم نیستند حداقل از آه مادر مظلوم و دلشکسته حاج احمد متوسلیان بترسید که گریبانگیر شما نگردد و برای رضای خدا به این بازی چهل ساله خاتمه دهید.
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت حسب الحال مشتاقی
خانواده کاظم اخوان خبرنگار عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران
مشهد الرضا تیرماه ۱۴۰۰»