به گزارش صدای حوزه، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰، بار دیگر مذاکرات برجامی برای تعیین تکلیف حوزه سیاست خارجی و تحریمهای ناجوانمردانه علیه مردم ایران بر سر زبانها افتاده و عموما اخبار مشخصی از لغو کلیه تحریمها به گوش نمیرسد.
اگر بخواهیم مروری بر گذشته داشته باشیم، لغو تحریم یعنی همان مسیری که تا امروز چندین بار از طریق مذاکره با تحریم کنندهها طی شده و با دادن امتیازهایی به دشمن در مقاطعی آنها را متقاعد کردیم که تحریم را بردارد تا گشایشی در امور اقتصادی کشور ایجاد شود.
شاید یکی از مزیتهای گزینه مذکور این باشد که در بازه زمانی کوتاهتری اثراتش مشخص میشود ولی پیروی از این تاکتیک تبعات زیادی تاکنون برای کشور به بار آورده است. از جمله اینکه دشمن پس از هر گشایش و لغو تحریمی، به بهانه های مختلف مجددا تحریم را باز می گرداند و اصولا راهبرد دشمنان ایران همین است که در فواصل مختلف، با لغو تحریم و بازگشت مجدد تحریم شوک به اقتصاد وارد کنند که مهمترین تبعات این شوک، تورم شدید در کشور است.
شکست تحریم؛ اثرات بلند مدت و مزیت حذف دائمی گزینه بازگشت تحریمهای اقتصادی
اما شکست تحریم گزارهای است که هر چند ممکن است اثراتش در مدت زمان بیشتری پدیدار شود، ولی مهمترین مزیتش این است که گزینه تحریم را برای همیشه از روی میز دشمن بر میدارد. بر این اساس باید تاکید کرد، مسیر شکست تحریم هم همان قوی کردن اقتصاد در برابر تکانههای خارجی است، یعنی اقتصاد را با کمک ظرفیتهای داخلی چنان قوی کنیم که اگر دشمن تحریم هم بکند، ضربه و شوکی به اقتصاد وارد نشود و اقتصاد کشور برای همیشه مقابل تحریم بیمه شود.
در ادامه برخی مولفه های قوی کردن اقتصاد، از جمله تقویت تولید داخلی، افزایش مبادی ورودی و خروجی کشور و گسترش تعامل با کشورها به ویژه کشورهای همسابه و محصور نکردن تعاملات با چند کشور غربی، بکارگیری ظرفیتهای بی نظیر در حوزه های انرژی معدنی انسانی و غیره، اصلاح راه های تامین منابع مالی با توقف وابستگی به درآمد نفت و… را شرح خواهیم داد.
تولید صادرات محور؛ مکمل تقویت تولید داخل
برای توسعه اشتغال و مبارزه با بیکاری چارهای جز تکیه بر توانمندی داخلی وجود ندارد، از این منظر میتوان گفت تولید صادراتمحور میتواند این مجموعه اهداف را پوشش دهد. موقعیت ایران در منطقه بهگونهای است که تحقق اقتصاد قوی در شرایط فعلی دور از ذهن نیست، این درحالی است که در عرصه اقتصاد داخلی چالشها و آسیبهایی وجود دارد که متأسفانه توان اقتصادی را برای مقاومت کشور در برابر تکانههای خارجی کاهش داده است.هرچقدر زیرساختهای اقتصاد داخلی تقویت شود و بهلحاظ کارآمدی در جایگاه بهتری قرار داشته باشیم به تحقق یک اقتصاد قوی برای ایران میتوان امیدوارتر بود.
تامین مالی پایدار دولت و بخش خصوصی؛ پاشنه آشیل اقتصاد قوی
یکی از چالشهای اصلی اقتصاد ایران این است که چرا نظام تأمین مالی کشور که بانکمحور است در خدمت تولید نیست. بهنظر میرسد برای تقویت اقتصاد داخلی و تحقق اقتصاد قوی در گام اول باید یک سری اصلاحات فوری و جسورانه در حوزه روابط و تعاملات بانکی، نرخ سود بانکی، سپردهها و تسهیلات انجام شود. تقویت سهم مالیات در بودجه همواره یکی از چالشهای اقتصاد ایران بوده است به گونه ای که امروز از بودجه ۱۰۰۰ هزار میلیاردی کشور سهم مالیات در حالت خوش بیانه حدود ۳۰ درصد و نزدیک به ۳۰۰ هزار میلیارد تومان است. این درحالی است که بر اساس بودجه بایستی به صدها هزار میلیارد تومان دیگر باید از طریق فروش اوراق و اموال دولتی و ثروتهای عمومی منابع کسب شود که به طور مشخص این موارد کمکی به تامین مالی پایدار دولت نمیکند.
موقعیت بی نظیر اقتصاد ایران و لزوم گسترش تعامل تجاری با همسایگان
ایران موقعیت ژئواکونومیک خاصی در جهان دارد که موجب پدید آمدن مزیتهای نسبی بسیاری برای کشورمان میشود، بهعنوان مثال اجرایی شدن طرح احیای جاده ابریشمِ، فرصتی نادر برای کشور بهوجود میآورد و کشورمان به یکی از حلقههای زنجیر اصلیترین کریدور زمینیِ تجارت در جهان بدل خواهد شد. ایران موقعیت ژئواکونومیک خاصی در جهان دارد که موجب پدید آمدن مزیتهای نسبی بسیاری برای کشورمان میشود، بهعنوان مثال اجرایی شدن طرح احیای جاده ابریشمِ، فرصتی نادر برای کشور بهوجود میآورد و کشورمان به یکی از حلقههای زنجیر اصلیترین کریدور زمینیِ تجارت در جهان بدل خواهد شد. از سوی دیگر محدود شدن تعاملات تجاری کشور با چند کشور خاص چالشهای جدیدی برای اقتصاد ایران ایجاد کرده است. به عنوان مثال سالیانه حدود ۶ میلیارد دلار خوراک دام از جمله ذرت از یک یا دو کشور در قاره آمریکا وارد میشود که به نوعی باعث وابستگی مطلق در این حوزه شده است. در این حوزه راه حل مشخص مدیریتی وجود داشته که به صورت مقدماتی میتوان به موضوع کشت فراسرزمینی اشاره کرد.
منابع بیشمار کشور؛ مزیتی که با مدیریت ضعیف به نقطه ضعف بدل شد
منابع طبیعی مانند نفت، گاز و ماعدن و ظرفیتهای جغرافیایی از ویژگیهای اقتصادهای قدرتمند هستند و کشورمان نیز از این بابت در جایگاه بسیار مناسبی قرار دارد، اما مسئله اینجاست؛ آیا از این مؤلفه بهدرستی برای توسعه بنیان اقتصادی کشور استفاده میشود یا خیر؟ در دههگذشته، متأسفانه عملکرد ضعیف کشورهای دارای منابع طبیعی فراوان نکتهای است که بارها از سوی کارشناسان اقتصادی برای توسعه اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است.کشورهایی که از منابع طبیعی بیشتری برخوردارند، در مقایسه با کشورهایی که از چنین منابعی کمتر بهرهمند هستند، باید عملکرد بهتری داشته باشند، اما متأسفانه میبینیم که شواهد تجربی خلاف این انتظار را نشان میدهد، بهنظر میرسد منابع طبیعی در این کشورها، بهجای رحمت، نحسی و بلا با خود بههمراه آورده باشند. استفاده نادرست دولتها از منابع کشور و سرمایه گذاری نکردن منابع حاصل از فروش این ثروتهای خدادادی در بخشهای زیربنایی و صنعت کشور نیز موضوعی است که باید همواره مدنظر سیستم مدیریتی کشور قرار گیرد.
پیشتر نیز به این موضوع اشاره شد که بسیاری از چالشهای کلان کشور مربوط به مسائل و سطوح مدیریتی است، به عبارت دقیقتر سو مدیریت باعث هدر رفت میلیاردها دلار منابع ارزی با ارزش کشور شده و با تعویض جهت گیری میتوان به بهبود نسبی شرایط امید بست. از سوی دیگر میتوان اینگونه تعبیر کرد که ارتقا سطح مدیریت یکی از بالهای خروج اقتصاد ایران از شرایط آشفته کنونی است و در کنار این موضوع بایستی دولتی روی کار بیاید که مساله و موضع خود با چالش تحریمها را یکسره کند. همانطور که اشاره شد برای حل و فصل چالش تحریم بایستی رویکرد خنثی سازی تحریم در پیش گرفته شود که ظرفیتهای گسترده اقتصاد ایران نیز چنین امکان و اجازهای را میدهد.
در پایان باید گفت، حال که به روز سرنوشت ساز انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نزدیک می شویم، مردم باید انتخاب کنند که آیا مجدد به همان گزینهای که چندین بار در گذشته تجربه شده و معیشت و رفاه آنها را به خاک سیاه نشانده رای بدهند، یا به گزینه جدید شکست تحریم برای تغییر رویه مدیریت اقتصاد در کشور و حذف گزینه تحریم برای همیشه از روی میز دشمن.