به گزارش صدای حوزه، «اشتغال» امروزه در جامعه ما، یکی از مسائل اساسی و موضوعات مورد بحث می باشد، و هرکس نسبت به فراخور حالش و براساس رشته تخصصی و اندیشه های خود، در مورد چگونگی اشتغال جوانان و آداب و شیوه های کار، علل و انگیزه های بیکاری، انواع مشاغل، اولویت انتخاب شغل ها و… سخن گفته و بحث می کند.
اشتغال به کارهای مفید و مورد نیاز جامعه، دارای اثرات و نتائج قابل توجه برای همه افراد جامعه اسلامی است که از جمله آن ها می توان به فوائد زیر اشاره نمود:
1. زمینه رستگاری
اساساً کار و اشتغال در بینش توحیدی اسلام، یک ارزش محسوب می شود و تلاش بیشتر در کارهای دنیوی و اخروی، زمینه سعادت و رستگاری افراد را در دنیا و آخرت فراهم می نماید و آنان را تا درجه جهادگران در راه خداوند بالا می برد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: «اَلْکادُّ عَلی عِیالِهِ کَالمُجاهِدِ فی سبیل اللّه1؛ کسی که برای تأمین معاش خانواده اش تلاش می کند، همانند مجاهد در راه خداست.»
2. تأمین مخارج زندگی
یک مسلمان با پیش گرفتن کسب حلال، مخارج زندگی خود را تأمین نموده و تا حدودی از فقرِ اقتصادی، اخلاقی و فرهنگی خود و جامعه می کاهد.
3. وسیله ارتباط سالم
اشتغال به کار، افراد را در زندگی تحت یک برنامه منظم و منسجم قرار داده و آنان را در روابط اجتماعی و معاشرت با دیگران یاری می نماید.
4. آرامش روح و وجدان
تمام کسانی که به کارهای مفید اقتصادی اشتغال دارند و بر اساس احساس وظیفه به شغل مناسب و آبرومندانه خود می پردازند؛ علاوه بر این که آرامش روح و روان و وجدان خود را فراهم می کنند، به نوعی تفریح نیز می پردازند؛ هم چنان که افراد سُست عنصر و بیکار معمولاً به اضطراب و افسردگی و عذاب وجدان دچار هستند.
5. بیدار نمودن روحیه خلاّقیت
اشتغال به کسب های مورد علاقه، روحیه ابتکار و خلاقیت را در افراد زنده کرده و استعدادهای درونی آنان را شکوفا نموده و انسان را متوجه نیروهای نهفته در اندرون خود می سازد. و به این ترتیب، مفید و مؤثر بودن خود را باور نموده و اعتماد به نفس در او تقویت می شود. چنین فردی با روحیه سرشار از عشق به کار، از زندگی خود لذّت برده و برای رسیدن به اهداف عالی تلاش می کند.
6. تثبیت موقعیت اجتماعی
اشتغال به کار مفید و مورد نیاز جامعه، راه رسیدن به موقعیت اجتماعی یک فرد مسلمان می باشد و شغل او هر قدر از نیازهای جامعه بکاهد و موجب تقویت و استقلال و آزادی و عزّت مسلمانان گردد، همان مقدار موقعیت اجتماعی صاحب شغل در میان افراد جامعه اسلامی، بیشتر و بالاتر خواهد بود.
خداوند می فرماید: «وَ اَنْ لَیْسَ لِلانْسانِ اِلاّ ما سَعی»(2)؛ و این که برای انسان بهره ای جز سعی و تلاش او نیست.
7. جلوگیری از مفاسد
بیکاری افراد، موجب ضررهای جبران ناپذیر و دارای مفاسد بی شمار برای اجتماع مسلمانان است؛ به این معنا که یک فرد با انتخاب یکی از مشاغل مورد نیاز جامعه و اشتغال به آن، باری از دوش مردم و مسئولین برمی دارد و در مقابل، فرد بیکار نه تنها مشکلی را در جامعه حل نمی کند بلکه خود، مشکل آفرین و سربار جامعه اسلامی نیز می شود و علاوه بر این که نیرویی هدر رفته، نیروهای دیگری را به خود مشغول خواهد کرد.
با توجه به نکات فوق در این نوشتار، اشتغال و موضوعات مربوط به آن در سیره و سخن حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، مورد بحث قرار گرفته است.
اهمیّت کار
در سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فعالیت های اقتصادی افراد، ارزش بالایی دارد. آن حضرت کارگران و تولیدکنندگان در عرصه اقتصادی را چنان تشویق می کند که در طول تاریخ جوامع بشری، هیچ فرقه و مذهبی چنین جایگاهی برای اساسی ترین رکن جامعه، یعنی تأمین کنندگان حیاتی ترین کالای اقتصادی، قائل نشده اند.
انس بن مالک می گوید: هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ازجنگ تبوک برمی گشت، سعد انصاری ـ یکی از کارگران مدینه ـ به استقبال آن حضرت آمد. هنگامی که رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم با او دست داد، لمس دست های زِبْر و خشنِ مرد انصاری، حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم را تحت تأثیر قرار داد. برای همین، از او پرسید: چرا دست های تو این چنین کوفته و خشن می باشد؟ آیا ناراحتی خاصّی به دستان تو رسیده است؟
عرضه داشت: یا رسول اللّه! این خشونت و زبری دستان من، بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیله ی آن ها زحمت می کشم و مخارج خود و خانواده ام را تأمین می نمایم.
«فَقَبَّلَ یَدَهُ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وسلم و قالَ: هذِهِ یَدٌ لا تَمَسُّها النّار؛ پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم دست او را بوسیده و فرمود: این دستی است که آتش (جهنم) آن را لمس نخواهد کرد.»3
نکوهش افراد سست عنصر
رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم گاهی با جوانان سالم و نیرومندی مواجه می شد. بازوهای ستبر و اندام مناسب آنان، موجب شگفتی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می گشت. آن حضرت با آنان احوال پرسی نموده و از وضعیت زندگی و شغلشان سؤال می نمود، اگر در جواب گفته می شد که: وی فردی بیکار است و هیچ گونه شغلی ندارد؛ آن بزرگوار ناراحت می شد و می فرمود: «سَقَطَ مِنْ عَیْنی؛ از چشمم افتاد.» (فرد بیکار در نظر من ارزشی ندارد.) اطرافیان می پرسیدند: یا رسول اللّه! چرا این افراد را دوست نمی دارید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می فرمود: برای این که اگر مؤمن شغلی نداشته باشد که با آن امرار معاش کند، برای امرار معاش، از دین خود خرج خواهد نمود.4
آن حضرت در گفتاری حکیمانه، افراد تنبل و بی حال را که تن به کار نمی دهند و می کوشند که از دست رنج دیگران بهره مند شوند، مورد نکوهش و سرزنش شدید قرار داده، می فرماید: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ اَلْقی کَلَّهُ عَلَی النّاسِ، مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ یَعُولُ؛ از رحمت خدا دور است، از رحمت خدا دور است کسی که بار زندگی خود را به گردن مردم بیندازد. ملعون است، ملعون است کسی که اعضای خانواده اش را (در اثر ندادن نفقه) تباه کند.»5
البته سیره و سخن پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم در مورد افراد بیکار ـ که با بهانه های واهی فرصت های شغلی را از دست می دهند ـ حاوی نکته مهمی است و آن، این که بیکاری ریشه بسیاری از مشکلات و گرفتاری ها در زندگی یک جوان فعال و پر انرژی است. زیرا اگر یک فرد مسلمان مخارج زندگی خود را با فعالیت های اقتصادی سالم و اشتغال به یک کسب پاکیزه و حلال، تأمین نکند به ناچار برای تأمین زندگی اش ارزش های دینی را زیر پا گذاشته و به راه های فریبنده که به ظاهر سود سرسام آوری هم دارند، کشیده خواهد شد. و این، مصداقی از همان امرار معاش از راه دین و ایمان است که در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود.
گذشته از این، بیکاری یک فرد نه تنها موجب از میان رفتن استعدادهای درونی وی می شود و او را به فردی تن پرور و بی خاصیت مبدل می سازد، بلکه به عنوان یک معضل و بیماری اجتماعی، یک جوان مسلمان و پاک و سالم را، دچار انواع مفاسد اخلاقی و اجتماعی و بیماری های روحی خواهد ساخت.
در حقیقت یک عضو فعال و پر انرژی که از سرمایه ها و ذخایر خدادادی جامعه اسلامی است و باید به عنوان سرباز جامعه عمل کند، سربار جامعه خواهد شد؛ به همین دلیل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بیکاری را برای یک جوان خطرناک می داند.
نقش انگیزه های مقدّس در اشتغال
از منظر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم تمام فعالیت های یک مسلمان می تواند نوعی ارتباط با آفریدگار جهان محسوب شده و علاوه بر ارزش اقتصادی و دنیوی، از پاداش های معنوی نیز درجهان آخرت برخوردار می باشد.
آری کار برای خدا، نقش مهمی در شکل دادن به رفتار اقتصادی انسان دارد. به علاوه این انگیزه می تواند قوای جسمی و روحی وی را در فعالیت های اقتصادی چند برابر نماید؛ به خاطر هدف والای وی، کار او نیز مقدّس خواهد شد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بر این باور بود که: «اَلْعِبادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً اَفْضَلُها طَلَبُ الْحَلالِ6؛ عبادت خداوند هفتاد جزء است و بهترین آن ها طلب روزی حلال است.»
آن حضرت اشتغال به کارهای حلال را مانند سایر عبادات، بر زن و مرد مسلمان ضروری دانسته و می فرماید: «طَلَبُ الْحَلالِ فَریضَةٌ عَلی کُلِّ مُسْلِمٍ و مُسْلِمَةٍ7؛ به سراغ درآمد حلال رفتن، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است.»
انگیزههای مقدس
بنابراین، انگیزه های مقدّس می تواند همه کارها و فعالیت های اقتصادی یک مسلمان را ـ اعم از کارهای تجاری، کشاورزی، صنعتی و خدماتی ـ فرا گرفته و آن ها را در شمار عبادات قرار دهد.
در روایتی آمده است که: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با جمعی از اصحاب در محلی حضور داشتند. در آن میان، چشمان آنان به جوانی نیرومند و زیبا اندام افتاد که در اول صبح به کار اشتغال داشت. یاران پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم گفتند: یا رسول اللّه! اگر این جوان نیرومند، نیرو و انرژی خود را در راه خدا مصرف می کرد، چقدر شایسته مدح و تمجید بود! حضرت فرمود: این سخن را نگویید! اگر این جوان برای تأمین معاش می کوشد و انگیزه او بی نیازی از دیگران است، او در راه خدا قدم برداشته، و اگر هدف او پذیرایی از پدر و مادر ناتوان خود باشد، باز هم در راه خدا کار می کند و اگر مقصود او سر و سامان دادن به خانواده و فرزندانش باشد، او به راه خدا رفته و انگیزه مقدّسی دارد.8
در سیره پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، هدف از رفتارهای اقتصادی جلب رضایت خداوند است. و رضایت پروردگار، انگیزه مقدّس و هدف والایی است که یک انسان مسلمان را در سخت ترین شرایط به فعالیت های اقتصادی وادار می کند. و او حاصل زحمات خود را در راه رضای الهی خرج می کند.
اما از نظر متفکّران مادّی و اقتصاددانان غربی، هدف نهایی از کار، دست یابی به لذت های فردی است. و در آن صورت، انگیزه کار، دست یابی به حداکثر سود و درآمد است و تمام صفات اخلاقی و انسانی تحت الشعاع سود جویی های مادی قرار گرفته و به تدریج انسان از ماهیت خود خارج شده و در عرصه های زندگی فقط به سودهای سرشار مادی می اندیشد؛ گرچه در این راه، حقوق دیگران تضییع شده واخلاق و انسانیت از میان برود.
روش های ترویج اشتغال
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم برای ایجاد انگیزه تولید و کسب درآمد در وجود مسلمانان، از روش های مختلفی بهره می گرفت که به برخی از آنان اشاره می شود:
الف) زمینه سازی برای رشد استعدادها
آن حضرت با استفاده از فرصت های مناسب برای شکوفایی نیروهای درونی و استعدادهای نهفته افراد، زمینه سازی می نمود و از این طریق، در آنان انگیزه تولید و کسب درآمد را تقویت می کرد. روایت زیر، نشانگر این روش رسول گرامی می باشد:
مردی از اصحاب در تنگنای زندگی قرار گرفت. وی که دارای شغل مناسبی نبود و بسیاری اوقات از بیکاری رنج می برد، خانه نشین شد. روزی همسرش به وی گفت: ای کاش به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می رفتی و از او درخواست کمک می نمودی! مرد با پیشنهاد همسرش به حضور رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم رفت. هنگامی که چشم حضرت به او افتاد، فرمود: «مَنْ سَأَلْنا اَعْطَیناهُ وَ مَنْ اسْتَغْنی اَغْناهُ اللّهُ؛ هرکس از ما کمک بخواهد، ما به او یاری می کنیم ولی اگر بی نیازی بورزد و دست حاجت پیش مخلوقی دراز نکند، خداوند او را بی نیاز می کند.»
او پیش خود فکر کرد که مقصود پیامبر، من هستم و بدون این که سخنی بگوید، به خانه برگشت و ماجرا را برای همسرش بازگو کرد. زن گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم هم بشر است. (و از حال تو خبر ندارد.) او را به وضع زندگی نکبت بار و پر مشقّت خود آگاه کن.
مرد ناچار برای بار دوم به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رفت اما قبل از این که حرفی بزند، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم همان سخن قبلی را تکرار کرده و فرمود: «مَنْ سَأَلْنا اَعْطَیناهُ وَ مَنْ اسْتَغْنی اَغْناهُ اللّهُ.» بازهم بدون اظهار حاجت، به خانه برگشت ولی چون خود را همچنان در چنگال فقر و بیکاری، ضعیف و ناتوان می دید، برای سومین بار با همان نیّت به مجلس رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم رفت.
حاصل دسترنج
باز هم لب های رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم به حرکت در آمد و با همان آهنگ ـ که به دل، قوّت و به روح، اطمینان می بخشیدـ همان جمله را تکرار کرد. این بار اطمینان بیشتری در قلب خود احساس نمود؛ حس کرد که کلید مشکل خویش را در همین جمله یافته است. وقتی که خارج شد، با قدم های مطمئن تری راه می رفت. با خود فکر می کرد که دیگر به دنبال کمک خواستن از بندگان نخواهم رفت.
به خدا تکیه می کنم و از نیرو و استعدادی که در وجودم به ودیعت نهاده شده است، بهره می گیرم و از او می خواهم که مرا در کارهایم موفق گردانیده و از دیگران بی نیاز سازد.
با این نیّت، تیشه ای عاریه گرفت و به جانب صحرا رفت. آن روز مقداری هیزم جمع کرد و فروخت و لذت حاصل دست رنج خویش را چشید. روزهای دیگر به این کار ادامه داد تا به تدریج توانست از حاصل درآمد خویش، ابزار کار را فراهم نماید. بازهم به کار خود ادامه داد تا صاحب سرمایه و شتر و غلامانی شد.
وی در اثر تلاش و کوشش شبانه روزی، یکی از افراد ثروتمند گردید. روزی به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آمده و وضعیت خود را به آن حضرت گزارش داد که چگونه در آن روزِ فلاکت بار به محضر حضرت آمده و چگونه سخن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم وی را به تحرک و کار واداشت. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: من که به تو گفتم؛ هرکس از ما کمکی بخواهد، ما به او کمک می کنیم ولی اگر بی نیازی بورزد، خدایش او را کمک خواهد نمود.9
ب) روش های رفتاری
گرچه رهنمودهای گفتاری، در تربیت افراد تأثیر دارد اما اقدامات عملی، به مراتب بیشتر از شیوه های گفتاری مؤثر است. برای همین پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم نه تنها با راهنمایی ها و زمینه سازی های خود موجب هدایت افراد به سوی میدان های کاری شد بلکه خود عملاً وارد صحنه شده و همدوش با دیگران کار می کرد.
رفتار رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم را می توان تبلور اصول و ارزش های اسلامی قلمداد نمود. آن حضرت همچنان که در صحنه ی سیاست، حکومت، اخلاق، معارف، علوم و حکمت، خطابه و سایر صفات والای انسانی اسوه تمام عیار مسلمانان به شمار می آید، رفتار اقتصادی آن حضرت نیز می تواند شیوه ای موفق و کارآمد برای چگونه زیستن باشد.
نمونه هایی از سیره عملی حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم :
خانه سازی
امام صادق علیه السلام به فردی که در اثر جهل و غرور، تن به کار نمی داد و خود را نیازمند دیگران نموده بود، فرمود: برو کار کن! و در بالای سرت بار حمل کن. (و هرچه می توانی تلاش کن.) و از مردم بی نیاز باش.
سپس به وی فرمود: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم سنگ ها را به دوش خود حمل می کرد و دیوار خانه اش را می ساخت.10
باغداری
علی علیه السلام روزی به سلمان فرمود: ای [ابا [عبداللّه! باغی را که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با دستان خویش آن را ساخته و درخت هایش را کاشته است، برای فروش به مشتریان عرضه کن. سلمان باغ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را به معرض فروش گذاشت و به دوازده هزار درهم فروخت.11
دامداری
روزی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: ما بَعَثَ اللّهُ نَبیّاً اِلاّ راعی غَنَمٍ؛ تمام پیامبران الهی پیش از آن که به مقام نبوت برسند، مدتی چوپانی کرده اند. قالُوا: وَ اَنتَ یا رَسُولَ اللّه؟؛ از پیامبر سؤال شد: آیا شما نیز چوپانی کرده اید؟ قال: وَ اَنَا رَعَیْتُها لاَِهْلِ مَکّة بِالْقَرارِیط؛ فرمود: بله، من مدتی گوسفندان اهل مکه را در سرزمین «قراریط» به چراگاه برده ام.»12
بازرگانی
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم قبل از ازدواج، با خدیجه یک قرارداد تجارتی بسته بود. طبق آن قرار دادِ مضاربه ای، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم متعهد شده بود که با سرمایه خدیجه به یک سفر تجارتی برود و در مقابل، آن حضرت در منافع کالاهای بازرگانی خدیجه شریک باشد. بعد از توافق طرفین، خدیجه شتری راهوار و مقداری کالاهای ارزشمند در اختیار حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم نهاد و به دو غلام خود سفارش کرد که در این سفر تجارتی به همراه آن حضرت باشند و دستوراتش را اطاعت نمایند. این سفر تجارتی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به شام، تا حدودی وضعیت اقتصادی و مالی آن جناب را سر و سامان داد.
بعد از پایان سفر، کاردانی و شایستگی این جوان قرشی مورد تقدیر و ستایش خدیجه ـ ثروتمندترین و سرشناس ترین زن مکه ـ قرار گرفت و بدین منظور، مبلغی را علاوه بر قرار داد، به او پرداخت. اما نبیّ اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فقط مبلغ معیّن در قرارداد را دریافت کرده و از اخذ وجوه اضافی خودداری نمود. سپس وجوه حاصله از تجارت شام را به خانه ابوطالب علیه السلام برد و همه را در اختیار عموی گرامی اش گذاشت تا این که مقداری وضع زندگی حضرت ابوطالب علیه السلام سر و سامان یابد.13
امام صادق علیه السلام در مورد کارهای تجارتی پیامبر علیه السلام سخنان ارزنده ای دارد. اسباط بن سالم می گوید:
روزی به حضور امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم، آن حضرت پرسید: عمربن مسلم چه می کند؟ گفتم: حالش خوب است اما دیگر تجارت، نمی کند. امام صادق علیه السلام فرمود: ترک تجارت، کار شیطانی است. ـ این جمله را سه بار تکرار کردـ آنگاه امام ادامه داد: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با کاروانی که از شام می آمد معامله می کرد و با بخشی از درآمد آن معامله قرض های خود را ادا نموده و بخشی دیگر را در میان نیازمندان فامیل تقسیم می نمود. خداوند در مورد تاجران خداجو و باتقوا می فرماید: «رِجاٌ لٌ لا تُلْهیهم تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکْرِاللّه»؛14 مردانی که تجارت و داد و ستد، آنان را از یاد خدا غافل نمی کند.»(15)
همکاری در فعالیت های اجتماعی
1. ساختن مسجد
هنگامی که مسجد قبا ـ اولین مسجد در تاریخ اسلام ـ ساخته می شد، حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم همدوش سایر مسلمانان کار می کرد. آن حضرت سنگ های کوچک و بزرگ را برمی داشت و آن ها را بغل می نمود و حمل می کرد. به طوری که سفیدی گرد و خاک سنگ ها کاملاً در بدن آن حضرت نمایان بوده و حکایت از سخت کوشی آن حضرت داشت.
گاهی مردی از اصحاب به نزدش می آمد و التماس می کرد که: یا رسول اللّه! پدر و مادرم فدای تو باد! اجازه بده سنگ و خاک را من ببرم و به جای شما کار کنم. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرمود: نه، تو هم سنگ دیگری بردار. بالاخره آن حضرت در اثر کوشش های شبانه روزی، ساختمان مسجد قبا را به پایان برد.16
همچنین در تأسیس ساختمان مسجد النبی صلی الله علیه و آله وسلم آن حضرت علاوه بر راهنمایی مسلمانان در طرح ریزی بنای مسجد، خود نیز در کنار آنان کار می کرد و آن چنان از جان و دل کارهای ساختمانی را انجام می داد که مسلمانان تحت تأثیر قرار می گرفتند. اسید بن حضیر یکی از آنان بود که جلو آمده و گفت: یا رسول اللّه! اجازه بفرمایید تا من به جای شما سنگ های سنگین را حمل کنم. فرمود: نه، تو یکی دیگر ببر.
یکی از مسلمانان نیز این شعر را قرائت می کرد:
لَئِنْ قَعَدْنا والنَّبیُّ یَعْمَلُ | فَذاکَ مِنّا الْعَمَلُ الْمُضَلَّلُ17 |
اگر ما بنشینیم در حالی که پیامبر کار می کند، رفتار بسیار زشت و ناپسند انجام داده ایم!
2 . راهسازی
امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش حضرت باقر علیه السلام فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم یکی از راه های عمومی را ـ که آب خراب کرده بودـ با چیدن سنگ تعمیر نمود. به خدا سوگند! انسان ها و چهار پایان تا این لحظه از آن استفاده می کنند.18
3 . انجام کارهای منزل
رسول خدا صلی الله علیه و آله علاوه بر اداره حکومت اسلامی و حلّ و فصل مشکلات مسلمانان، به کارهای منزل نیز رسیدگی می کرد.
امام صادق علیه السلام فرمود: «کانَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله وسلم یَحْلِبُ عَنْزَ اَهْلِهِ19؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم پیوسته بز خانواده اش می دوشید.»
ج) ره توشه های پیشه وران
حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم با این که مسلمانان را به اشتغال در کارهای تولیدی، خدماتی، کشاورزی و سایر مشاغل توصیه می کرد ولی به لحاظ موقعیّت جغرافیایی و با توجه به آب و هوای مناطق مختلف، به برخی از شغل ها اهمیّت خاصّی قائل بود. در این جا به نقل چند مورد از گفتارهای آن حضرت می پردازیم:
1. «تِسْعَةُ اَعْشار الرّزقِ فی التّجارَةِ وَالْجزْءُ الْباقی فی السّابیاء ـ یعنی الغنم ـ ؛20 109 در آمد در داد و ستد و باقی مانده آن در دامپروری (و کارهای تولیدی) است.»
2. « مَنْ غَرَسَ شَجَرَةً فَاَیْنَعَتْ، غَرَسَ اللّهُ بِها شَجَراً فِی الْجَنَّةِ؛21 هر مسلمانی که نهال درختی بنشاند و آن درخت (بر اثر کوشش های باغبان) به ثمر بنشیند، خداوند متعال در مقابل آن درخت، درختی در بهشت قرار می دهد.»
3. در سیره اقتصادی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم باغداری، زراعت و کشاورزی آن چنان از اهمیت برخوردار است که آن حضرت در مورد تضییع حقوق آنان، به دولت مردان اسلامی هشدار داده و ضمن دستورالعملی، دهقانان را به زمامداران اسلامی کاملاً سفارش نموده و به علی علیه السلام فرمود:
یا علی! مبادا در حکومتِ تو به دهقانان و کشاورزان ستم شود.22
پی نوشتها
1. نجم / 39.
2. فقه الرضا، ص 208.
3. اسدالغابه، ابن اثیر،ج 2، ص 169؛ الاصابه، ابن حجر، ج 3، ص 72 و النهایه، ج 4، ص 202.
4. بحارالانوار، ج 100، ص 10 و مستدرک الوسائل، ج 13، ص 11.
5. تحف العقول، ص 37 و الکافی، ج 4، ص 12، (باب کفایة العیال و التوسع علیهم).
6. بحارالانوار، ج 100، ص 209.
7. همان.
8. المحجّة البیضاء، ج 3، ص 140.
9. اصول کافی، باب القناعه، حدیث 7 و داستان راستان، ص 28 و 29.
10. وسایل الشیعه، ج 17، ص 38.
11. حلیة الابرار، ج 1، ص 331.
12. میزان الاعتدال، ج 3، ص 293.
13. بحارالانوار، ج 16، ص 22 به بعد.
14. نور / 37.
15. وسائل الشیعه، ج 17، ص 14 و 15.
16. معجم الکبیر، طبرانی، ج 24، ص 318.
17. مناقب آل ابی طالب، ج 1، ص 161 و فتح الباری، ج 7، ص 193.
18. حلیة الابرار، ج 1، ص 329.
19. الکافی، 5، ص 86.
20. وسائل الشیعه، ج 17، ص 11.
21. کنزالعمال، ج 3، ص 896، حدیث 9079.
22. تهذیب الاحکام، ج 7، ص 154.